رحا مدیا | زهرا ابراهیمی
محمد سروش محلاتی در یادداشتی با عنوان شهروندان ذیحق یا محجوران بیحق، با تحلیل خطبه امامحسین علیهالسلام به موضوع ولایت و محبت مسلمانان بر یکدیگر اشاره میکند و با اشاره به آیه 71 سوره توبه امربهمعروف و نهیازمنکر را لازمه این ولایت میداند. در ادامه با تبیین استدلال امامحسین علیهالسلام به تقدم امربهمعروف و نهیازمنکر بر سایر فرائض، اذعان میکند که تا امربهمعروف نباشد تکالیف دیگر هم در جای خود قرار نمیگیرد.
سپس با اشاره به ادامه خطبه امامحسین آنجا که میفرماید: «وَ ذَلِکَ أَنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ دُعَاءٌ إِلَی الْإِسْلَامِ مَعَ رَدِّ الْمَظَالِمِ وَ مُخَالَفَة الظَّالِمِ وَ قِسْمَه الْفیْءِ وَ الْغَنَائِمِ وَ أَخْذِ الصَّدَقَاتِ مِنْ مَوَاضِعِهَا وَ وَضْعِهَا فِی حَقِّهَا» تأکید میکند که در این بخش از خطبه، امامحسین علیهالسلام برای اسلام از واژه دعوت استفاده نموده و دعوت همان موعظه است حال آنکه تعابیر امام برای مقابله با ظلم تعابیر شدیدتری است و صرف دعوت نیست و نهایتاً به این نتیجه میرسد که امربهمعروف و نهیازمنکر برای اصلاح جامعه آمده است و اصلاح باید از همان مسائل اساسی و بنیادین آغاز شود؛ گو اینکه در سایر مسائل ریزتر نیاز به حساسیت نیست. علاوه بر این معتقدند ولایت عمومی مسلمانها بر یکدیگر بدین معناست که در نگاه اسلام بین دولت و حکومت و مردم برای تحقق اهداف امربهمعروف و نهیازمنکر نباید تفکیک قائل شد چرا که همه افراد، عضوی از این دولت هستند بنابراین نباید تحقق این اهداف را بر عهده یک عده خاصی گذاشت؛ بلکه باید زمینه حضور مردم و گروهها و تشکلها نیز فراهم گردد.
اگرچه در سخنان ایشان نکات دقیقی هم مطرح شده اما در عین حال باید به برخی از موارد نیز دقت داشت تا مخاطب دچار سوءبرداشت نگردد.
یکی از نکات مبهم متن ایشان این است که چرا بین دُعَاءٌ إِلَی الْإِسْلَامِ و ادامه تعبیر یعنی مَعَ رَدِّ الْمَظَالِمِ وَ مُخَالَفَهِ الظَّالِمِ… تفکیک قائل شدهاند؟ گو اینکه دعا الی الاسلام چیز دیگری است و رد مظالم چیز دیگر؟ حالآنکه امام اشاره میکنند که دعا الی الاسلام با رد مظالم و مخالفت با ظالم و… انجامپذیر است. همان دعوت به اسلام مساویست با رد مظالم و مخالفت ظالم و… نه اینکه تعبیر دعوت فقط برای اسلام باشد؛ بلکه امام تعبیر دعوت را برای اسلام مطرح نمودهاند و در ادامه مصادیق این دعوت یعنی همان رد و مخالفت را توضیح دادهاند.
نکته دیگری که لازم است مورد مداقّه قرار گیرد این است که در دل دعوت، اقدام عملی هم نهفتهاست. دعوت صرفاً موعظه نیست. یعنی دعوت میتواند اقدام عملی و مخالفت و مبارزه هم باشد و الا دعوتی که صرفاً با زبان باشد و هیچ اقدام و تلاشی برای تحققش انجام نپذیرد دعوت ناقصی خواهد بود. حضرت در صدد بیان مصادیق دعوت هستند که یکی از این مصادیق موعظه است و سایر مصادیق آن رد ظالم و مخالفت و تلاش در جهت احقاق حق. واژه مع در این کلام بیانگر این است که دعوت اسلام با این مصادیق امکانپذیر است. نه اینکه دعوت به اسلام چیز دیگری است و این مصادیق چیز دیگر.
ضمن اینکه پررنگ بودن مبارزه با ظلم در کلام امام نمیتواند بدین معنا باشد که امربهمعروف و نهیازمنکر در امور دیگر را ناچیز بپنداریم. امامحسین علیهالسلام در بیان دیگری در سپاه حر میفرماید: «اِنَّ هؤُلاءِ الْقَومَ لَزِمُوا طاعَةَ الشَّیْطانَ وَ تَرَکُوا طاعَةَ الرَّحْمنِ وَ أَظْهَرُوا الْفَسادَ فی الاْرْضِ وَ أَبْطَلُوا الْحُدُودَ وَ شَرِبُوا الْخُمُور» در این کلام امام تعطیلی حدود الهی را فلسفه قیام خود مطرح میکنند و حتی به مقابله با شربخمر هم اشاره میکنند چرا که معتقدند احکام الهی در جامعه اجرا نمیشود و حرامهای الهی تبدیل به حلال شدهاست؛ بنابراین نمیتوان موضوع مبارزه با ظلم را صرفاً منحصر در ظلمهای مادی دانست؛ بلکه هرگونه بیتوجهی نسبت به حدود الهی در جامعه بهنحوی ظلم به اجتماع است و باید در مقابل آن قیام کرد.
نمونه دیگر، سخنان امامحسین علیهالسلام با جمعی از نخبگان در سفر حج است که در اجتماعی محرمانه بین نخبگان فلسفه قیام را اینگونه میفرمایند: «وَ یُعْمَلَ بِفَرائِضِکَ وَ سنتک وَ أَحْکامِک» هدف ما این است که واجبات، مستحبات و احکام خدا در جامعه اجرا بشود.
علاوه بر این مفهوم ولایت عمومی مسلمانان بر یکدیگر و سپردن کار امرونهی در اجتماع بر عهده مردم و همچنین بههمپیوستگی بین حکومت و دولت و مردم هرگز به معنی عدم تفکیک وظایف هر یک از آنها نیست. امربهمعروف و نهیازمنکر مراتب دارد که بخشی از آن بر عهده مردم و بخش عملی و اجرایی آن بر عهده حکومت است. اگرچه میدان دادن به احزاب و گروهها و تشکلها برای تحقق اهداف ارزشمند است؛ اما نباید بدین معنا باشد که وظیفه از حکومت سلب و بر عهده مردم قرار گیرد. همانگونه که ایشان در یادداشت خود آوردهاند ولایت مراتب دارد و طبیعتاً تقسیم وظایف نیز دراینبین موضوعیت خواهد داشت. درست است که قلمرو امربهمعروف و نهیازمنکر گسترده است و باید نقش مردم را به رسمیت شناخت؛ اما به رسمیت شناختن این نقش نباید به معنی عدم دخالت حکومت در امرونهی مردم باشد.