حجت الاسلام دکتر محمدعلی رنجبر، رئیس حوزه ریاست دانشگاه باقرالعلوم (ع)، در گفتوگو با رحا مدیا، آرمان فلسطین و حضور رژیم غاصب اسرائیلی در قلب جهان اسلام را یک مسأله ریشهای در اندیشه رهبر انقلاب و امامخمینی (ره) دانست و گفت: از بدو مبارزات انقلاب اسلامی، رهبران این انقلاب، در سخنرانیها، نوشتهجات و جلسات خود، به آرمان بزرگ فلسطین اشاره کردند، این آرمان، مسألهای نیست که بتوان، از آن کوتاه آمد.
رنجبر با بیان اینکه مراد رهبر انقلاب از وحدت، پیگیری منافع اُمت اسلامی است، عنوان کرد: اُمت یک دستهبندی فوقانی است که فرد، خانواده، قومیت و ملیت، ذیل آن قرار میگیرد؛ اگر اُمت اسلامی باشد، ملیتها، اقوام، خانوادهها و افراد هم پایدار خواهند بود و اگر امت اسلامی به وحدت نرسد، هیچ ملیت، قومیت و خانوادهای در جهان اسلام روی رفاه، آسایش و امنیت را نخواهد دید.
رئیس حوزه ریاست دانشگاه باقرالعلوم (ع) ادامهداد: استکبار با فرو پاشاندن امت اسلامی، ملیتهای متعدد از جمله ملت مظلوم فلسطین را به خاک سیاه نشاند؛ ما اگر بهدنبال عظمت و مجد اقوام و ملیتهای گوناگون منطقه هستیم، باید اُمت اسلامی را تقویت کنیم.
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه که یکی از منافع اصلی همه ملتها و اُمتهای اسلامی، قضیه فلسطین و مقابل با صهیونیزم جهانی است، اظهار داشت: همان طور که رهبر انقلاب در کنفرانس وحدت و سایر سخنرانیها تأکید داشتند، منظور ما از وحدت این نیست که شیعه، سنی شود و بالعکس یا عرب، عجم شود و بالعکس؛ بلکه مراد این است که منافع مشترک ملتها و اقوام مختلف ذیل یک دستهبندی بزرگ بهنام امت اسلامی در جهان اسلام دنبال شود.
او به تاریخچه شکل گیری اسراییل را مورد توجه قرار داد و به فراگیری ناسیونالیزم افراطی در میانههای قرن 19، در اروپا اشاره کرد و ابراز داشت: در آن دوره، ملیگرایان در فضای حاکم دولت_ملت، حرف از کنار گذاشتن اعتقاد به مذهب، زبان، نژاد و قرار گرفتن ذیل یک پرچم و هویت واحد به میان آوردند؛ یهودیان شناسنامهایِ غیرمقید میپذیرفتند که فرانسوی شوند اما یهودیانِ مذهبیِ ارتودوکسی معتقد بودند که اروپاییها، نجس هستند و نباید با آنها نشست و برخاست کنند.
رنجبر افزود: از طرف دیگر دولتها هم بهدنبال هویت یکپارچه بودند و در مقابل یهودیها نمیخواستند ذیل یک ملت قرار بگیرند، همین باعث شد تا کار آنها به حاشیه شهرها کشیده شود؛ به حاشیه رفتن یهودیها، عدم رسیدگی از سوی دولتها را بههمراه داشت، روشن است که در شرایطی که انسانی از ملیت و هویت خارج شود، آمادهی هر نوع خیانت میگردد، همانطور که یهودیانِ حاضر در فرانسه، آماده جاسوسی برای آلمانیها بودند.
رئیس حوزه ریاست دانشگاه باقرالعلوم (ع) در ادامه به نظرات «هرتسل» در مطرح ساختن سیستم دولت_ملت و تشکیل کشور جعلی اسرائیل پرداخت و گفت: شخصی بهنام «هرتسل»، پس از مشاهده موج منفی ضدیهود در سراسر اروپا، این سؤال را مطرح کرد که چرا یهود را دین میدانیم؟ یهود یک قوم یا یک ملت است؛ این فکر بهصورت ویژه پس از حضور او بهعنوان خبرنگار در دادگاهی در فرانسه شکل گرفت که در آن یک یهودی، به جرم جاسوسی برای آلمانها محاکمه میشد و طی آن، مردم نبست به یهودیان ابراز تنفر میکردند.
این استاد حوزه و دانشگاه ادامهداد: «هرتسل» پس از مذاکره با پادشاهان و سران حکومتی از جمله پادشاه بریتانیا و پیشنهاد مناطق مختلف از جمله فلسطین، از سوی یهودیان و سران مملکتی توجه خاصی دریافت نکرد و متوجه شد که جریانسازی این تفکر، نیازمند پشتوانهی مذهبی است؛ «هرتسل» در همین راستا، جنبش صهیونیسم را در انتهای قرن 19 پایهگذاری کرده و مجدداً درخواست تشکیل کشوری در منطقه فلسطین را داد.
او اظهار داشت: در میان مذهبیهای یهودی اعتقادی بهنام صهیونیزم وجود دارد که معتقدان به صهیون به دو دسته تقسیم میشود؛ دستهای میگویند که تشکیل حکومت قبل از ظهور مسیح و منجی حرام است، این گروه هر سال در کوه صهیون و منطقهای که در فلسطین فعلی واقعشده، جمع میشوند، این گروه بهشدت ضد دولت اسرائیل هستند، طیف دیگر اما ارتودوکسیهایی هستند که میگویند بالعکس باید در صهیون یا همان معبد سلیمان، حکومت تشکیل بدهیم و برای ظهور آماده شویم؛ «هرتسل» برای پشتوانه سازی مذهبی از اعتقاد این گروه استفادهکرد.
رنجبر با اشاره به ریشههای صدور بیانیهی «بالفور»، گفت: هرتسل در 1897 بحث صهیونیم را مطرح و در 1904 فوت کرد، در آن سالها با تشکیل کشور موافقت نشد؛ اما به یک باره در سال 1917 دولتِ بریتانیا توسط آقای با لفور وزیر خارجه بریتانیا نامهای خطاب به نمایندگان مجلس عوام انگلستان مینویسد که پادشاه بریتانیا به شما این اجازه را داده که در فلسطین، انجمن و خانهی ملت یهود را تأسیس کنید؛ در حالی که در سال 1917 اکثریت قریب به اتفاق جمعیت فلسطین، مسلمان و بعضاً مسیحی بودند و و یهودیان فقط 5 درصد از آنها را تشکیل میدادند، با این اجازه، تغییر بافت جمعیت در فلسطین آغاز میشود مینمایند
رئیس حوزه ریاست دانشگاه باقرالعلوم (ع) به تشریح دلایل تغییر نظر انگلستان در خصوص تشکیل کشور یهودیان پرداخت و عنوان کرد: در 1916 و در اثنای جنگ جهانی اول، ساکس انگلیسی و بیکوی فرانسوی قراردادی سِری پیرامون تقسیم جهان امضا کردند، در واقع استراتژیستهای انگلیسی به این نتیجه رسیدهبودند که مدیریت دنیا نیازمند بهدست آوردن جزیره جهانی است؛ این جزیره کجاست؟ وقتی از بالا به اروپا، آسیا و آفریقا نگاه میکنیم، این منطقه از زمین، شبیه یک جزیره جهانی است. این استراتژیستهای انگلیسی معتقد بودند که برای تسخیر جزیره جهانی، باید قلب آن یعنی خاورمیانه یا همان غرب آسیا را از آن خود کنیم.
این استاد حوزه و دانشگاه افزود: مهمترین بخش غرب آسیا، شرق مدیترانه است؛ جایی که نقطه اتصال آفریقا، آسیا و اروپا، محل تبادل کالا و عبور جادهی ابریشم است؛ برای بیرون آوردن این منطقه از چنگ مسلمانان، در قرارداد «ساکس بیکو»، کشوری بهنام لبنان تشکیل میدهند تا مسیحیان حاضر در شام را در آنجا مستقر کنند؛ سپس در زیر کشور مسیح، آنها یک کشور یهودی، میخواهند ایجاد کنند تا این دو کشور در قلب مسلمانان پایگاهی برای ایجاد توطئه در جهان اسلام باشند، به تعبیر حضرت امام (ره) غدهی سرطانی که نگذارد جهان اسلام روی خوش به خود ببیند.
او بهبیان دلایل روی آوردن یهود به صهیونیسم، پرداخت و افزود: پس از کشتار یهودیان در اروپا توسط آلمان نازی یا همان ناسیونالیزیم سوپرافراطی ملیگرایی، صهیونیستها به یهودیان عقدهای که بهدنبال یک محل امن بودند، پیشنهاد مهاجرت به محل اشغالی کنونی را دادند؛ مهاجرت یهودیان در 1946 آغاز و کشور جعلی اسرائیل در 1948 اسرائیل تشکیل شد.
رئیس حوزه ریاست دانشگاه باقرالعلوم (ع) با بیان اینکه صهیونیستها بر اساس باور قوم برگزیده، معتقدند که نژاد برتر هستند، اظهار داشت: آنها بر این اساس عقیده دارند که باید دنیا را که قلب آن نیل تا فرات است را در اختیار بگیرند؛ طبق مسائل ژئوپولیتیکی اگر کسی نیل تا فرات را در اختیار داشتهباشد ، میتواند دنیا را اداره کند.
این استاد حوزه و دانشگاه با یادآوری شکست کشورهای عربی در جنگ ششروزه، عنوان کرد: برخی از خواستگاه دینی به مواجه با اسرائیلیها برنخواستند، بلکه گفتند ما باید از در جنگ ناسیونالیزم عربی با ناسیونالیزم یهودی وارد شویم؛ در آن جنگ ششروزه، تمام لشکرهای عرب در مقابل یک رژیم کوچکِ تازه شکل گرفته شکست خورند و اتفاقاً این باعث شد که با اسرائیلیها ادعا کنند که خدا با آنهاست!
رنجبر عنوان کرد: اصطلاحی در دنیا بهنام «کانتری ایمیج» وجود دارد؛ این اصطلاح به تصویری که یک کشور از خودش در اذهان عمومی مخابره میکند، اشاره میکند. اسرائیل، آمریکا و انگلیس، تصویرِ یک اَبرقدرت دستنیافتنی از خودشان به دنیا ارائه دادهاند هرکس که با آنها در اُفتاد؛ ور اُفتاد. ما باید این تصویر را در مقابل ملتهای مظلوم دنیا بشکنیم.
رنجبر به تشریح منطق قرآنی در مواجه با کفار پرداخت و اظهار کرد: قرآن میفرماید با ضربات محکم با کفار مواجه شوید تا حدی که به زمینگیر شدن برسد و سپس تأکید میکند که دستانشان را محکم ببندید که کنایه از بستن پیوندهای محکم برای دست کشیدن از جنگ است؛ متأسفانه ما در جهان اسلام اسیرِ انسانهای نالایق و ناشایست بهعنوان سردمداران بودیم و به این آیات عمل نکردیم.
رنجبر با اشاره به باور قرآنی عزت مسلمین و ذلت بنیاسرائیل و یهود، عنوان کرد: قرآن کریم در مواجه با اهل کتاب که بخش عمدهی آن همین یهودیان میشود، تأکید میکند که شما هیچ ضرری نمیکنید، مگر اینکه اذیت شوید و در ادامه میفرماید اگر آنها به جنگ شما آمدند، پشت میکنند و فرار میکنند و هیچ یاری از کسی دریافت نمیکند؛ زیرا خداوند برآنها مُهر ذلت زدهاست.
رئیس حوزه ریاست دانشگاه باقرالعلوم (ع) با اشاره به اینکه پیروزی در میدان، نیازمند پیروزی در دنیای روایتهاست، گفت: حضرت آقا در منظومه فکری برگرفته از قرآن خود، میفرمایند فریضهی قطعی و فوریه، جهاد تبیین است؛ ما در میدان، پیروزهای زیادی بهدست آوردیم و دشمن شکستهای راهبردی زیادی را خوردهاست، اما ما در عالم روایت نتوانستیم این پیروزیها را روایت کنیم یعنی نتوانستیم حقیقت جهاد را به منصهظهور برسانیم اما بالعکس دشمن در جنگ روایتها خوب عمل کرده است.
این استاد حوزه و دانشگاه با گلایه از فاصله برخی دغدغه مندان از منظومه فکری حضرت آقا، اظهار کرد: حضرت آقا در منظومه فکری خود در بیانی در جمع نمایندگان مجلس خبرگان در سال 1393، به این نکته اشاره دارند که ما باید به مسائل جهانی و منطقهای، نگاه جامع و کلان داشتهباشیم. وقتی نگاه ما جامع و کلان نباشد، نمیتوانیم مسأله جهانی و منطقهای و داخلی را فهم کنیم.
او در پایان افزود: حضرت آقا، در نگرش راهبردی، ماهوارهای و دید جهانی خود، میبیند که آمریکا از سال 2000، هشت هزار میلیارد دلار خرج درگیری ایران و اسرائیل کرد اما به نتیجهای نرسید؛ حضرت آقا، صحنههای مختلف را میبیند و اعتقاد دارند که استکبار روز بهروز در حال ضعیف شدن است؛ در مقابل ایران، 45 سال تحت شدیدترین تحریمها بوده، اما روز بهروز قویتر شدهاست. اگر 45 روز فقط با همین شیوهای که ما را تحریم کردند، مصر یا عربستان یا اسرائیل را تحریم کنند، چه بلایی سرشان میآید؟