به بهانه سالگرد ارتحال علامه مصباح یزدی (ره)

واکاوی ابعاد علمی سیاسی مرحوم مصباح یزدی

یکی از ویژگی های منحصر بفرد مرحوم مصباح یزدی ذو ابعاد بودن ایشان و حضور در میدان علم و سیاست است. بنابراین لازم است تا به واکاوی این ابعاد شخصیتی بپردازیم و بیشتر با ان آشنا شویم. از همین رو با یکی از شاگردان ایشان به نام «حجت السلام باقر زاده » به بحث و گفتگو می پردازیم.

رحامدیا:سلام و عررض ادب احترام خدمت استاد گرام جناب حجت السلام و المسلمین دکتر محمد رضا باقرزاده، با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید. به عنوان آغاز بحث،حاج آقا  چرا علامه مصباح تا این حد بر «اسلامی‌سازی علوم انسانی» تأکید داشتند و در برابر این سخن که «علم، مرز و دین نمی‌شناسد» چه موضعی می‌گرفتند؟

باقر زاده: بسم‌الله الرحمن الرحیم. ارتحال این بزرگوار را تسلیت عرض می‌کنم. طبق نگاه علامه، انقلاب اسلامی یک انقلاب در بنیادها و عمق باورها بود، نه یک تغییر روئین. ایشان معتقد بودند علوم انسانی غربی را که اکنون در دانشگاه‌های ما تدریس می‌شود، از سه آسیب جدی بنیادین رنج می‌برد:

۱. جهان‌بینی الحادی: این علوم را بر پایه مادی‌گرایی بنا شده‌اند و انسان را تنها یک موجود فیزیکی می‌بینند و ابعاد متافیزیکی او را نادیده می‌گیرند

۲. روش‌شناسی پوزیتیویستی: این علوم تلاش می‌کنند رفتار انسان را مانند یک موش آزمایشگاهی صرفاً با تجربه و حس تحلیل کنند، در حالی که انسان موجودی چندبعدی است.

۳. گسستگی علمی: در غرب، علوم انسانی مانند بدنی مثله شده هستند؛ یعنی حقوق، سیاست و روان‌شناسی هر کدام جزیره‌ای جداگانه هستند و نگاه جامعی به کمال انسان ندارند. این در حالی که در نگاه اسلامی، این علوم باید به‌صورت ارگانیک و به هم پیوسته باشند تا آنچه هدف نهایی یعنی «ساخت انسان کامل» محقق شود.

 

رحامدیا:علامه برای عبور از این وضعیت نامناسب و تولید علم بومی چه اقداماتی را انجام دادند؟

باقرزاده: ایشان معتقد بودند صرفِ ترجمه و حفظ کردن نظرات فیلسوفانی مثل کانت و هابز، علم نیست؛ بلکه این‌ها فقط تاریخ فلسفه است. گام اساسی ایشان تولید «فلسفه‌های مضاف» بود؛ یعنی تدوین فلسفه حقوق، سیاست و روان‌شناسی بر اساس تفکر اسلامی. ایشان مؤسساتی مثل «در راه حق»، «باقرالعلوم» و در نهایت «مؤسسه امام خمینی» را برای تربیت نخبگانی بنیان گذاشتند که هم اندیشه غرب را خیلی عمیق بشناسند و هم قدرت نقد و تولید اسلامی را داشته باشند.

همچنین ایشان «طرح ولایت» را راه‌اندازی کردند تا از مبانی علوم انسانی اسلامی (معرفت‌شناسی، فلسفه اخلاق، حقوق و سیاست) را در دوره‌های فشرده به دانشجویان آموزش دهند. ایشان می‌فرمودند: «همه عمر من یک طرف و این طرح ولایت یک طرف»؛ چرا که هدفش این بود که دانشجو بداند گزینه‌های دیگری غیر از مبانی غربی هم برای اداره جامعه وجود دارد.

رحا مدیا: در تاریخ انقلاب، گاهی از اختلافات ایشان با افرادی مثل دکتر شریعتی یا شهید بهشتی سخن به میان می‌آید. ریشه این تفاوت‌ها در کجا بود؟

باقرزاده: درباره دکتر شریعتی، بحث بر سر «نظام‌سازی» بود. علامه معتقد بود اندیشه‌های سوسیالیستی شریعتی شاید برای شورآفرینی در انقلاب مفید باشد، اما برای ساختن «حکومت اسلامی» و ولایت فقیه کارآمد نیست. اما درباره شهید بهشتی، بنده معتقدم اشتراکات ایشان در مسائل اصلی مثل ولایت و شریعت بسیار زیاد بود و تفاوت‌ها بیشتر در روش و سلیقه ی آنها بود، نه در مکتب فکری.

رحا مدیا: برخی مدعی‌اند علامه برای حضور پررنگ مردم در نظام جایگاهی قائل نبودند. پاسخ شما در این باره چیست؟

باقرزاده: این یک سوءبرداشت از بحث «مشروعیت» است. ایشان از نظر فلسفی می‌گفتند چون خدا مالک و خالق مطلق است، حق قانون‌گذاری اصالتاً متعلق به اوست و مردم «حقانیت‌بخش» به دین خدا نیستند. اما از نظر جامعه‌شناختی، تأکید داشتند که هیچ نظام اسلامی بدون اراده و حمایت مردم «محقق» نمی‌شود. مردم در نگاه ایشان «مؤسس» نظام هستند و حاکم اسلامی موظف است مصالح آن‌ها را تأمین کند. ایشان خود همیشه پیش‌قدم در انتخابات بودند و مردم را به حضور فعال تشویق می‌کردند.

رحا مدیا: جناب استاد، از وقتی که در اختیار رحا مدیا ما قرار دادید بسیار سپاسگزاریم.

باقرزاده: بنده هم از شما ممنونم. امیدوارم ترویج این اندیشه‌های بنیادین به سلامت فکری و ذهنی جامعه کمک کند.

  برای مطالعه بیشتر:
واکاوی ابعاد علمی و سیاسی و تربیتی مصباح یزدی

 

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

لینک کوتاه: