یکی از دغدغه های مرحوم مصباح یزدی وحدت میان حوزه ودانشگاه بود که ایشان تلاش های فراوانی جهت پیوند و ارتباط میان علوم انسانی جدید با علوم اسلامی و آشنایی طلاب با این علوم داشتند.
رحا مدیا: با عرض سلام و احترام. رحا مدیا امروز مفتخر است که در خدمت یکی از نزدیکترین یاران و شاگردان حضرت علامه مصباح یزدی (ره) باشد. جناب حجت الاسلام جلالی، برای شروع بفرمایید آشنایی شما با ایشان از کجا و با چه انگیزهای آغاز شد؟
جلالی: بسمالله الرحمن الرحیم. آشنایی من با ایشان کاملاً غیرمترقبه بود. پس از پایان جنگ و پذیرش قطعنامه، برای ادامه تحصیل به قم آمدم و اطلاعیه جذب دانشجو در «موسسه در راه حق» را دیدم. جالب است بدانید در آن زمان اصلاً نمیدانستم بانی این حرکت آموزشی کیست؛ بعدها متوجه شدم که بخش آموزش این موسسه را آیتالله مصباح اداره میکنند. من پس از آزمون شفاهی نزد اساتیدی چون آیات فیاضی و غروی پذیرفته شدم و تازه آنجا بود که فهمیدم در چه اقیانوس علمی و تربیتی قدم گذاشتهام.
رحا مدیا: یکی از بزرگترین دغدغههای علامه، «وحدت حوزه و دانشگاه» بود. ایشان چگونه این ایده را عملیاتی کردند؟
جلالی: ایشان معتقد بودند برای تحول در علوم انسانی، باید اساتید برجسته دانشگاه نظیر دکتر داوودی، درخشان، رضاییان و منوچهر محمدی را دعوت کرد تا با شاگردان نخبه حوزه به مباحثه بپردازند. ایشان خودشان روزی ۱۷ ساعت کار میکردند و حتی شبها گزارشهای گروهها را با دقت مطالعه میکردند که همین فشار کاری منجر به سردردهای مزمن و میگرن شدید در ایشان شد. در نهایت ایشان به این نتیجه رسیدند که به دلیل تفاوت زبان حوزه و دانشگاه، باید برنامهای مستقل برای «علوم انسانی اسلامی» طراحی کنند؛ زیرا معتقد بودند علوم انسانی غربی بر پایه نگاه مادی و نادیده گرفتن «روح انسان» بنا شده است.
رحا مدیا: جناب استاد، شما حدود ۲۱ سال مسئول دفتر ایشان بودید. از ویژگیهای مدیریتی و اخلاقی ایشان در این دوران بگویید.
جلالی: بله، من از تیرماه ۱۳۷۹ تا اواخر سال ۱۳۹۸ در خدمت ایشان بودم. نظم ایشان حیرتانگیز بود؛ در تمام این ۲۰ سال، ایشان حتی یک دقیقه تأخیر در هیچ جلسهای نداشتند و اگر من دیر میرسیدم، ایشان پشت در میماندند اما هرگز بدقولی نمیکردند. ایشان یک تقویم جیبی داشتند که تمام برنامههای روزانه را با دقت در آن ثبت میکردند. در برخورد با دیگران، بینهایت متواضع بودند؛ مثلاً در مجالس ختم در انتهای مجلس مینشستند و یا با کودکان چنان محترمانه رفتار میکردند که گویی با یک بزرگسال همسخن شدهاند.
رحا مدیا: سؤالی که برای بسیاری مطرح است، این است که چرا شخصی با این نبوغ علمی، «درس خارج فقه» یا «رساله عملیه» نداشت؟
جلالی: این یک معما برای بسیاری بود. ایشان در جوانی در نجف چنان درخشیدند که استادشان معتقد بود ایشان قطعاً از مراجع آینده خواهد شد. اما علامه مصباح به شدت «تکلیفمدار» بودند. ایشان احساس کردند خلأ اصلی جامعه، فقه و اصول نیست، بلکه «مستحکمسازی اعتقادات» در برابر هجمههای مارکسیسم و لیبرالدیموکراسی است. ایشان میفرمودند مسئولیت من در تبیین معارف قرآن به پایان رسیده و حتی با تواضع میگفتند از خدا خواستم به من عمر دهد تا معارف قرآن را تمام کنم و پس از آن ۲۰ سال است که زیادی عمر کردهام. درباره رساله هم میفرمودند بزرگان دیگری هستند و من کسی نیستم که رساله بدهم.
رحا مدیا: رحا مدیا قصد دارد به مظلومیت ایشان در دوران اصلاحات بپردازد. واکنش ایشان به برچسبهایی مثل «تئوریسین خشونت» چه بود؟
جلالی: ایشان معتقد بودند در برابر جریان «اسلام رحمانی» که به دنبال نفی جهاد و مقاومت بود، باید با صراحت ایستاد. برخی بزرگان به ایشان زنگ میزدند که این حرفها باعث اتهام تندروی به شما میشود، اما ایشان میفرمودند اگر بدانم به تکلیفم عمل میکنم، حتی اگر مثل شیخ فضلالله نوری بالای دار بروم، دست از وظیفه برنمیدارم. امام خمینی (ره) نیز چنان به کار ایشان ایمان داشتند که در اوج جنگ فرمودند بودجه همه جا قطع شود جز دو جا: حزبالله لبنان و موسسه آیتالله مصباح. طبق گفته برخی مسئولین، ایشان با ۵۰۰۰ ساعت سخنرانی، انقلاب را از ورطه سقوط در دوران دوم خرداد نجات دادند.
رحا مدیا: رابطه ایشان با مقام معظم رهبری زبانزد است. آن ماجرای مشهور تلاش برای بوسیدن پای حضرت آقا چه بود؟
جلالی: ایشان به معنای واقعی «ذوب در ولایت» بودند. در ۷ تیر ۱۳۷۹ وقتی آقا به منزل ایشان آمدند، آیتالله مصباح پابرهنه به استقبال رفتند و خم شدند که پای آقا را ببوسند. وقتی مخالفان تماس گرفتند و اعتراض کردند که این با توحید سازگار نیست، ایشان فرمودند: «احترام به ولیفقیه، احترام به امام زمان (عج) و عین توحید است». ایشان معتقد بودند بعد از ائمه معصومین، شخصیتی به جامعیت مقام معظم رهبری در حوزههای مختلف از هنر و سینما تا فقه و سیاست نداریم.
رحا مدیا: از یادگارهای بزرگ ایشان، «طرح ولایت» است. ایده اینها از کجا آمد؟
جلالی: طرح ولایت در سال ۷۳-۷۴ با تایید آقا شروع شد؛ آقا فرمودند سختافزار با سپاه و نرمافزار با آقای مصباح باشد. ایشان این طرح را پربرکتترین کار عمرشان میدانستند که هدفش آموزش «ماهیگیری» (تفکر منطقی) به دانشجویان بود تا در برابر شبهات واکسینه شوند. درباره جبهه پایداری هم، نام این جبهه پیشنهاد خود ایشان بود. اما ایشان اکیداً تأکید داشتند که فعالیتهای سیاسی جبهه نباید با فعالیتهای علمی موسسه خلط شود و حتی یک ریال از بودجه موسسه نباید صرف کارهای سیاسی شود.
رحا مدیا: در مورد حساسیت ایشان نسبت به بیتالمال، خاطراتی دارید که کمتر شنیده شده باشد؟
جلالی: بله، ایشان هرگز عضو هیئت علمی موسسه نشدند تا فقط حقوق کارمندی بگیرند. هرگز اجازه ندادند لولهکشی آب شیرین موسسه یا حتی یک شعله برق اضطراری به خانه شخصی ایشان وصل شود. یکبار ۵۰۰۰ دلار اضافه مأموریت خارج از کشور را به ریاستجمهوری برگرداندند و با هرگونه کار اقتصادی یا خرید زائرسرا با بودجه موسسه مخالفت میکردند.
رحا مدیا: در پایان، از روزهای تلخ بیماری و رحلت ایشان بگویید.
جلالی: ایشان دچار سرطان کبد شده بودند. حتی در اوج بیماری هم دغدغه «تشخیص تکلیف» داشتند؛ وقتی تیم پزشکی گفت باید به بیمارستان بروید، فرمودند: «الحمدلله، خدایا هزار مرتبه شکرت که وظیفهام معلوم شد». ایشان تا لحظه آخر اهل تبسم بودند و حتی به شوخی به مقام معظم رهبری گفته بودند روش درمانی من «فحشدرمانی» است و با فحشهای مخالفان حالم بهتر میشود. در نهایت ایشان پس از عمری مجاهدت، در حالی که معتقد بودند ۲۰ سال بیشتر از آنچه از خدا خواسته بودند عمر کردهاند، به دیدار حق شتافتند.
برای مطالعه بیشتر:چالش علوم انسانی؛ از نظریات غربی تا وحی الهی



