یادداشت؛

آقای صادق‌نیا! نظام اطاعت‌طلب یا هدایت‌طلب؟

هماهنگی بین اندیشه و عمل لازم است؛ اما این استدلال که چون گنه‌کار نه از رویِ تمایل قلبی، بلکه بالاجبار و تحتِ فشارِ امر ‌به‌ معروف و نهی ‌از ‌منکر، ترک گناه می‌کند پس باید از اجبار پرهیز کرد، استدلالی سخیف است که تنها با تکنیکِ بازی با کلمات می‌توان به مخاطب القا کرد! اصلاً یکی از علت‌های امر‌ و نهی این است که لذتِ گناه به کام گناه‌کار تلخ شود.

رحا مدیا | زهرا ابراهیمی

یکی از تکنیک‌هایی که یک نویسنده به‌وقتِ نوشتن از آن بهره می‌برد «بازی با کلمات» است که با هدفِ تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب انجام می‌گیرد. بهره‌بردن از صنعت جِناس و تشبیه و استعاره و تلمیح و… را می‌توان در همین دایره تعریف کرد. مثلاً تعبیرِ لبخندِ اشک که از کنار هم قراردادن دو کلمه‌ی متضاد برای خلقِ معنای جدید تشکیل شده است نوعی بازی با کلمات است.

از اینها که بگذریم یک نوعِ دیگرِ بازی با کلمات هم هست که برخی نویسندگان به آن تمسک می‌جویند تا حقایق را وارونه جلوه دهند و در آن نوعی فریبِ مخاطب وجود دارد. یعنی نویسنده کلمات را طوری به‌کار می‌گیرد تا معنایِ مدّنظرِ خودش را به خوردِ مخاطب دهد.‌ به‌عنوان مثال مهراب صادق‌نیا در یادداشتِ اخیرش می‌گوید: «جامعه‌ای که با زور و بگیر و ببند، مراقبت و تنبیه، و طرد و مجازات شهروندان خود را به انجام دادن چیزی که درست می‌داند وادار می‌کند، در حقیقت، درست‌کاری را پیش پای اطاعت‌طلبی خود سر بریده‌است. در این جامعه ممکن است بتوان رفتار آدم‌ها را با فهرست اخلاقی مورد نظر سازگار کرد؛ ولی نتیجه‌ی این فشار پیدایش اجتماع ریاکارانِ افسرده، ناامید، غیرقابل‌اعتماد، و ناشاد است».

در این متن هدف صادق‌نیا انتقاد به‌روشِ امر‌ به ‌معروف و نهی ‌از ‌منکر است. او معتقد است این امر و نهی‌ها به‌نوعی باعث سربُریدنِ درستکاری مردم پایِ بُت اطاعت‌طلبی می‌شود. در واقع تصورش این است که حکومت، اطاعت‌طلب است و برای ارضای حسِ اطاعت‌طلبی‌اش به مردم زور می‌گوید! اینجا همان جریانِ بازی با کلمات اتفاق افتاده‌است. امر‌ به ‌معروف و نهی ‌از ‌منکر، راهی برای اصلاحِ اجتماع است و نه ابزاری برای اطاعت‌طلبی حکومت! حکومتی که هدفِ حاکمش اطاعت‌طلبی باشد، حکومتِ دینی نیست.

نکته‌ی مهمِ دیگر اینکه هدف از امر ‌به ‌معروف و نهی ‌از ‌منکر صرفاً جلبِ هدایتِ فرد نیست؛ بلکه دفعِ انحرافِ اجتماع هم هست. بنابراین حتی اگر فرضا امر ‌و نهی بر رفتار فرد اثر نگذارد، حداقل از انحراف اجتماع جلوگیری می‌کند. بنابراین نمی‌توان تنها به دلیلِ عدم‌تأثیرپذیری فرد، اجتماع را از فواید این مهم محروم نمود. اگر صادق‌نیا اینجا ضرورت این فریضه را مطرح کرده بود هرگز به‌خاطر بازی با کلمات مورد نقد قرار نمی‌گرفت.

تأکید بر درستکاری فرد بدونِ اصلاحِ اجتماع نوعی کج‌روی‌ست. حتی اگر اکثرِ افرادِ جامعه به میلِ خود درستکار باشند باز هم هستند افرادی که با رفتارِ زشتِ خود اجتماع را دچار انحراف کنند. در این شرایط از نگاهِ دگراندیشانِ محترم چه پاسخی برای حل معضل ارائه می‌شود؟!

هماهنگی بین اندیشه و عمل لازم است؛ اما این استدلال که چون گنه‌کار نه از رویِ تمایل قلبی، بلکه بالاجبار و تحتِ فشارِ امر ‌به‌ معروف و نهی ‌از ‌منکر، ترک گناه می‌کند پس باید از اجبار پرهیز کرد، استدلالی سخیف است که تنها با تکنیکِ بازی با کلمات می‌توان به مخاطب القا کرد! اصلاً یکی از علت‌های امر‌ و نهی این است که لذتِ گناه به کام گناه‌کار تلخ گردد.

آدم با خواندن برخی متن‌های صادق‌نیا، یادِ تیترهای اینترنشنال می‌افتد. مثلاً آنجا که اینترنشنال به‌جایِ تیترِ «حضورِ نیروهای امنیتی برای حفظ نظم» می‌گوید «حضورِ نیروهایِ امنیتی برای سرکوبِ معترضان!»

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها