رحا مدیا | حجت الاسلام دکتر داوود مهدوی زادگان
ولیفقیه در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری آقای دکتر پزشکیان ( ۷ تیر ١۴٠٣) درباره تجربه دموکراسی و دموکراسی خواهی در ایران معاصر به نکته دقیق و متقنی اشاره فرمودند؛ به عقیده ایشان اگر چه خواست مردمسالاری به دوره مشروطیت باز میگردد لکن تحقق آن با انقلاب اسلامی و هدایت سیاسی الهی امام خمینی (ره) میسر گردید؛ «ملّت ایران هرگز دخالت در امور اداره کشور را تجربه نکرده بود، آزمایش نکرده بود؛ انقلاب اسلامی این را هدیه کرد به ملّت ایران بهدست امام بزرگوار و برجسته بینظیر ما. قدر این را باید دانست؛ این مردمسالاری، این حضور مردمی» (حضرت آیت الله العظمی خامنهای ٧ / ۵ / ١۴٠٣)
جریان مشروطهخواه غربگرایی که با شعار دموکراسی خواهی وارد صحنه سیاست شده بود نه فقط نتوانست همان مشروطه نیمبند را حفظ کند بلکه راه را برای برآمدن دیکتاتوری و استبداد پهلوی هموار ساخت. و بدین ترتیب، مجاهدت مردان و زنان و خونهای ریخته شده در نهضت مشروطیت بیثمر ماند؛ «در مشروطیّت، مردم مجاهدت کردند، تلاش کردند، شهید دادند، مبارزات فراوانی انجام گرفت، لکن بهدلیل اینکه یک رهبریِ قدرتمند و متنفّذ و مردمی بر سر کار نبود، تقریباً از همان اوّلین روزها کشور دچار آشفتگی شد، بیگانهها دخالت کردند، خودسرهای داخلی وارد میدان شدند، حدود پانزده سال کشور در حال آشفتگی بود، بعد هم دیکتاتوریِ خشنِ رضاشاهی بر سر کار آمد؛ یعنی بین امضای حکم مشروطیّت و روی کار آمدن یک دیکتاتور خشن بیرحم وابستهای مثل رضاخان، حدود پانزده سال بیشتر فاصله نشد؛ و همه زحمات ملّت با روی کار آمدن رضای پهلوی بر باد رفت» (حضرت آیت الله العظمی خامنهای ۱۴۰۳/۵/ ۷).
اگرچه جریان غربگرای دموکراسیخواه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هر بار که به قدرت میرسد این اتفاق را نتیجه گفتمان دموکراسی خواهی خود میداند و به نام خود فاکتور میکند؛ لکن آنها خوب میدانند که تصاحب قدرت حاصل فکر و ذکاوتشان نبوده است بلکه این امر محصول فرصتی است که جمهوری اسلامی علیالسویه به همه جریانات سیاسی میدهد.
اگر آنان این تحلیل را قبول ندارند به مردم نشان دهند که بهغیر از جمهوری اسلامی در کجا موفق به تحقق تجربه واقعی دموکراسی شدهاند. در چه زمانی توانستند زمام امور مملکت را با اقتدار و بدون مانع و رادع و بدون وجود سایه استبداد و استعمار بهدست گیرند.
اما نکته مهمی که ولیفقیه از مقایسه تجربه دموکراسی خواهی در قبل و بعد انقلاب اسلامی در صدد بیان آن بودند، عبارت از عامل اصلی در امکان تحقق دموکراسی واقعی در ایران است. و آن عامل اساسی گفتمان اسلام سیاسی است.
اگر حضور جدی و پر رنگ اسلام انقلابی در نهضت امام خمینی (ره) نبود، بهطور قطع چنین تجربهای مقدور نبود و استبداد و دیکتاتوری همچنان پابرجا بود. قدرت بالای اسلام سیاسی در امر بسیجکنندگی و هدایتگری و اندیشهورزی اجتهادی و شناخت مقتضیات زمان و مکان چنین امکانی را پدید آوردهاست.
بدون شک، اگر جریان سیاسی غربگرا نخواهد در تعامل با اسلام سیاسی تجدیدنظر کند و همچون گذشته با هر بار به قدرت رسیدن در صدد از صحنه خارج کردن رقیب مقتدر ولی متواضع برآید، حضور سرافرازانه خود را در میدان سیاست جمهوری اسلامی کم رنگ و مضمحل خواهد کرد.