به گزارش رحا مدیا، آیتالله محمدمهدی میرباقری، رئیس فرهنگستان علوم اسلامی، در نشست تخصصی «تبیین تئوری مقاومت» که در مدرسه علمیه امام کاظم(ع) برگزار شد، به پرسشی در خصوص انعکاس موضع مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه بهعنوان نظر حوزه در خصوص اسرائیل پاسخ داد و گفت: کار رسانهها بزرگنمایی است در حالی که چنین نظری در حوزه گم شده است و اصلاً قابلاعتنا نیست.
در ادامه مشروح سخنان رئیس فرهنگستان علوم اسلامی تقدیم شما میشود.
مأموریت حوزه علمیه در تحولات بزرگ منطقه و جهان چیست؟ برای این پاسخ به این سؤال مهم باید نکاتی بیان شود. ما با روایتهای مختلفی از اوضاع منطقه مواجه هستیم که با مفروضات و چهارچوبهای ذهنی ما سازگار نیست چرا که رسانههای دنیا وقایع منطقه را در لحظه روایت میکنند و صورت یک اتفاق را شکل میدهند. رسانهها در گذشته وقایع را منعکس میکردند اما با سیاست امروز تنظیم خبر، روایتی خاص از ترکیب واقعه روایت میشود که آن روایت بر احساس مخاطب تأثیر گذاشته و با این احساس واقعیتی را شکل میدهند. مثلاً میخواهند ملتی را از مقاومت منصرف کنند از این رو صحنهها را بهگونهای نشان میدهند که آن ملت مقاومت را مشکل و عامل عقبماندگی خود بداند. در محاسبه مادی بهگونهای در ذهن مخاطب جا میاندازد که مقاومت را رها کند.
با توجه به صحنه موجود و سیاست تنظیم خبر، باید الهیات خود را در تبیین و توصیف صحنه بدانیم. توصیف یک صحنه، خبررسانی از آن است اما تبیین بهمعنای معنا کردن یک صحنه بر اساس الهیات خود است. اگر صحنه را بهدرستی تبیین نکنیم نمیتوانیم ملتی را به مقاومت در مسیر حق دعوت کنیم. استنباط الهیات وظیفه اساتید حوزه است. برای مثال خداوند متعال در قرآن پیروزیها و شکستها را توصیف میکند مانند تصویری که از جنگ احد ارائه شده است و این تصویر با نگاه یک مورخ یا تحلیلگر سیاسی کاملاً متفاوت است زیرا در قرآن صحنه جنگ احد با این عبارت که در این صحنهها منافق از مؤمن جدا شده و مؤمنین امتحان میشوند، تبیین میشود. یاران نبی اکرم در تحلیل قرآنی به سه دسته تقسیم میشوند که اولین آنها اهل شهادت و ایستادگی تا آخر هستند و دسته دوم آنهایی که فرار میکنند و شک دارند که برحق هستند. عدهای دیگر نیز مقاومت نکردند اما طالب شهادت بودند و وقتی که با مرگ مواجه شوند حیرت کردند. خداوند تبیین میکند که شیطان بر نقطه ضعف این دسته سوم دست گذاشت. تبیین خداوند سبب میشود مسلمانان در آینده نقاط ضعف خود را شناخته و با حذف آنها به پیش بروند.
در حادثه بعد از احد در قرآن روایت شده که «الَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ و الرسول مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ ۚ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِیمٌ». این افراد با استقامت خود دستور پیامبر را اجابت کردند و کسانی به این صحنه اعزام شدند که در جنگ احد تا آخر ماندهبودند و خداوند میفرماید کسانی به عاقبت نیک در این عمل میرسند که تقوا داشتهباشند و تقوا نیز در همراهی با رسول اکرم است نه اینکه صرف استقامت کارساز باشد. طبق نقل قرآن وقتی اینگونه پای کار خدا ایستاده باشند شامل «اجر عظیم» میشوند و از سویی دیگر دستگاه شیطان لشکر خوف درست میکند تا انسان مؤمن از لشکر دشمن بترسد.
توصیف صحنه هم مهم است زیرا در دنیای امروز توصیف حوادث بهگونهای تفسیر به رأی است مانند کاریکاتور که برای مخاطب ایجاد نفرت میکند و یک مسأله خاص را برجسته کرده است. در هنر این کار زیاد انجاممیشود که بر اساس یک چهارچوب فکری احساس مخاطب تغییر میکند و بهمرور آن حادثه مد نظر ایجاد میشود. علامه طباطبایی در خصوص شعر بیان میکند که روایت تخیلی اثری بر روی احساس میگذارد تا یک اتفاق رخ بدهد مانند شعر رودکی که سلطان را به بخارا و مولیان برگرداند.
اگر بنا است یک امت مقاومت کند باید الهیات مقاومت و الهیات نصرت را تصویر و سپس این را به گفتمان تبدیل کرد. عالمان حوزه میتوانند این الهیات را استنباط و سپس به فهم عمومی تبدیل کنند. با قواعد نصرت درک جامعه از صحنه تغییر میکند. پس از آیاتی که در سوره مزمل نبی اکرم را امر به شبزندهداری میکند، آیه «إِنَّ لَکَ فِی النَّهَارِ سَبْحًا طَوِیلًا» آمده است به این معنا کسی که میخواهد بار بزرگی در روز بردارد باید احساس و تصویر خود را در شب بگیرد از همین رو مردمی که میخواهند در صحنه استقامت کنند باید احساس خود را از کتاب الهی بگیرند.
الهیات مقاومت و الهیات پیروزی بحث گستردهای دارد که باید مورد بحث و گفتگو قرار گیرد و سؤالاتی مانند «نصرت خداوند چگونه صادر میشود؟» پاسخ داده شود. برای مثال در قرآن توصیه فرموده که قدرت نرم و قدرت سخت را افزایش دهید و در جایی دیگر خطاب به مؤمنان در خصوص جنگ حنین میفرماید که مسلمانان نباید دچار عجب به امکانات شوند. زیرا جنگ حنین پس از فتح مکه بود و تعداد مؤمنان از تعداد لشکر دشمن بیشتر بود. با گذاشتن این دو آیه در کنار هم متوجه میشویم که برای دشمن باید «اعداد قوه» کنیم اما در درون جامعه اسلامی باید به خداوند اطمینان کنیم نه امکانات خود.
نکته دوم اهمیت جان انسان است زیرا هم در دین و هم در قرآن جان انسان بسیار با اهمیت شمرده شده است و مؤمن بهاندازه بالایی محترم است و سؤال پیش میآید که چرا باید این نفس محترم را در راه خدا فدا کنیم؟ خداوند در قرآن میفرماید مردم مؤمن حق ندارند از طرح نبی فاصله بگیرند و باید نفس نبی را بر نفس خود مقدم کنند. خداوند متعال در آیات قرآن برای تأیید یک داستان از بنی اسرائیل نقل میفرماید آنجایی که قوم حضرت موسی به نبی خود گفتند که تو و خدای خود به جنگ دشمن برو. برای پاسخ به این پرسش قرآن پاسخ میدهد: «مَا کَانَ لِأَهْلِ الْمَدِینَةِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَلَا یَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ لَا یُصِیبُهُمْ ظَمَأ» وقتی همراه با نبی حرکت میکنیم ممکن است دچار خستگی و گرسنگی شدید بشویم و دشمن از اقدامات ما عصبانی شود و وقتی این هزینهها در مسیر نبی خدا است، عین عمل صالح است. کسانی که در راه خدا در کنار سیدالشهدا ایستادهاند، میدانستند که در حال کسب غنیمت الهی هستند و فوز و رستگاری بزرگی در انتهای این مسیر است. مالی که خرج خداوند نشود جای دیگر خرج میشود و همچنین جانی که خرج خداوند نشود در پایان تلف میشود. جانی که خداوند مشتری آن است ممکن است تلف شود و یا ملعبه شیطان قرار گیرد.
در سوره مبارکه محمد «الذین کفروا و صدوا عن سبیلالله» تکلیفی بر روی دوش مؤمنین میگذارد که وقتی با کفر روبهرو شدیم باید وارد میدان درگیری شویم و سخت با کفار برخورد شود تا دشمن از تلاش خود دست بکشد و ما وارد صحنه شدهایم تا امتحان شویم. قرآن در این امتحان میفرماید که شهدای این اقدام نزد خداوند روزی میخورند و نقایص آنها مرتفع میشود زیرا کار آنها تازه به نتیجه رسیده است. در جای جای قرآن توضیح دادهمیشود که چرا باید ایستادگی کنیم.
به بخش دیگر بحث باید بپردازم: در مقابله الهیات مقاومت الهیات دیگری آمده است مانند دوگانه اعتدال و خشونت که از سوی غرب مطرح شد تا داعش در یکسو و اهل تسلیم در سوی دیگر قرار بگیرد و دشمن بهگونهای این مقاومت را ترسیم کرده که دینی و ارزشمند نباشد. یا در دوگانه دیگر اسلام رحمانی و اسلام تکفیری را علم کردند که تسلیم در قالب اسلام رحمانی قرار گیرد. در مقابله این دوگانهها باید اسلام ناب تصویر شود و به صحنه گره خورده تا ایمان مردم محک بخورد. در این الهیات مقاومت بهمعنای جنگ و خشونت نیست و مسأله این است که دعوت به توحید صورتمیگیرد و برای رسیدن با آن استقامت میشود که این استقامت در راه دین خدا و حق حد و مرز کمی ندارد.
اما مراحل در منشور روحانیت تصویر قشنگی روایت میکند: «من در اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان بهخاطر تحلیلهای غلط این روزها رسماً معذرت میخواهم و از خداوند میخواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد. ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستی مگر فراموش کردهایم که ما برای ادای تکلیف جنگیدهایم و نتیجه فرع آن بوده است. ملت ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفهی خود عمل نمود؛ و خوشا به حال آنان که تا لحظهی آخر هم تردید ننمودند؛ آن ساعتی هم که مصلحت بقای انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد، باز به وظیفهی خود عمل کرده است! آیا از اینکه به وظیفهی خود عمل کرده است نگران باشد؟» اما پس از مقاومت آثار آن را نیز بیان میکند که عمل به تکلیف ما نتیجه هم داشته است. این سخنان امام تبیین صحنه و مبتنی بر یک الهیات است.
شرایط کنونی شرایط تغییر نظم جهانی است و رهبر معظم انقلاب نیز این را فرموده و دیگران نیز گفتهاند و حوزه علمیه باید الهیات این نظم جدید را که در مقیاس یک جامعه جهانی است تقریر کند. در نظام قدیم حقوق بشر بر اساس نظم مورد پسند شکل گرفته و یک نظام بشری بدون ادیان طرح ریزی شده است اما امروز باید صلح پایدار مبتنی بر اندیشه اسلام تبیین شود که این ضرورت، تلاش حوزه است تا صلح پایدار مبتنی بر معارف اسلامی بیان شود. مستکبرینی هستند که تفکر فلسفی و نظریه اجتماعی آنان درگیری و جنگ است و فلسفه آنها مبتنی بر تضاد و جامعه بازار و رقابت خشن بر سر امکانات مادی است و همچنین نظریه مواجهه شان برخورد تمدنها است آیا میتوان بدون مقاومت به صلح پایدار برسیم؟ باید قتال را به آنها بکشانیم که شاید اینها عقب نشینی کنند.
اگر میخواهیم جهان را بهسمت نظم جدید سوق بدهیم باید از حق، در همه جهان دفاع کنیم و این کار امکان هدایت مستضعفین جهان بهسمت خود را داریم. بر اساس نظام ارزش خود مکلف به دفاع از مظلوم هستیم. اینگونه نیست که در دفاع از مظلومین خلاف مبانی دینی عمل کنیم بلکه راه شکل دهی نظم جدید در جهان همین است تا مستضعفین عالم به طرح مکتب اسلام و مکتب اهل بیت هدایت شوند و باید از مظلوم در همه عالم دفاع کنیم تا به مرتبهای برسیم که جهان عدالت را طلب کند. لازم است الهیات نظم جدید را استنباط کنیم و آن را مبنای عمل قرار داده و به تفاهم جامعه جهانی برسانیم. لازم است در الهیات نظم جدید با تکثر امروز به تفاهم برسانیم.
مانع تبیین این الهیات نیز اسلام آمریکایی است که اجازه دنبال کردن الهیات مقاومت را نمیدهد و اجازه نمیدهد نظم جدید جهان را متحول کنیم. در بیانیهای که امام خمینی برای همایش جهاد سازندگی در پاییز سال 67 دارند در مواجهه با تفکری سخن میگویند که انقلاب را تمام شده دانسته و معتقد است که همسو با نظم جهانی باید ایران را بسازیم اما امام این تفکر را مطرح میکند که انقلاب باید در سازندگی ادامه پیدا کند. تفکر اول اسم خود را عقلانیت میگذارد تا طرف مقابل را غیر عقلانی جلوه دهد. اسلامی که ابرقدرت شرق و غرب را به مذلت میکشاند اسلام ناب است. اسلامی را دنبال میکنیم که قدرتها را زمینگیر میکند.
امام خمینی تعبیر میکند که اگر سازندگی را از شرق و غرب عبور ندهیم شکست میخوریم. اسلام آمریکایی یک فرهنگ است که ذیل تمدنها حرکت میکند و مخالفان اسلام ناب نیز قدرتهای بزرگ هستند. اگر اسلام را بر اساس منافع سرمایهدارها شکل دادیم اسلام آمریکایی است. اگر نظمی که میخواهیم حاکم کنیم برای غلبه بر اسلام آمریکایی باید تفقه نیز صورت گیرد.
در تبیین الهیات نظم جدید جهانی نیز همین دو تفکر وجود دارد زیرا در تفکر اسلام ناب در مواجهه با قدرتها و حضور در نظم آینده مقتضیات است که اسلام آمریکایی نیز این مقتضیات را بهنحو مطلوب خود دارد و نباید به سمتی برویم که قرائت اسلام آمریکایی را از اسلام به دنیا ارائه کنیم.
امام خمینی به برخی فقها فرموده از مالکیت خصوصی بهگونهای دفاع نکنید که اسلام متهم به دفاع از سرمایهداری شود. در الهیات مقاومت و الهیات نظم آینده جهان نیز این دو قرائت متفاوت، حضور دارند و این مهم از حوزه علمیه متوقع است. یکی از بزرگترین کانونهای تبیین الهیات ادیان الهی و فرهنگ اسلام حوزه علمیه قم است. حوزههای علمیه نقش بزرگی در نحوه بیان ارتباط جامعه با حوزه دین دارند. در گسترش مقاومت به جامعه جهانی و تبیین الهیات آینده جهان ما مسئول هستیم و از ما نقش میخواهند. رهزن اصلی ما اسلام آمریکایی است که باید مواظب باشیم.
منبع: خبرگزاری رسا