در ذیل بررسیها، شبیهیابی ها و قیاسهای تاریخی، میتوان انقلاب اسلامی ایران را با رُخداد عظیم بعثت نبوی(صلّی الله علیهِ و آلهِ و سلّم) همگون و همجنس دانست؛ چرا که هر دو با ارائۀ فُرم و محتوایی کمنظیر توانستند در مسیر تاریخ، تغییرات اساسی ایجاد کنند.
اگر بعثت نبوی(ص) توانسته بود اُمّتی با “فکرِ نو” خلق کند، انقلاب اسلامی نیز توانست نظامی نوین بر مبنای نظریۀ ولایت فقیه پایهگذاری کند و با آن، در ساحت اندیشهها تحوّل بیافریند.
اگر بعثت نبوی(ص) توانسته بود بُتِ فرهنگ غالبِ روزگارش، که تُهی از توحید بود را بشکند، انقلاب اسلامی نیز توانست در شرایطی که جهان به سمت خالی شدن از باورهای الهی شتاب گرفته بود، زیر میز باورهای غلط بزند، طرحی نو دراندازد و حاکمیت الهی را تحقق بخشد.
همانگونه که بعثت نبوی توانست دولتی تشکیل دهد و قبایل، طوایف، مهاجر، انصار و… را در ذیل شعار توحیدی “لا اِله الّا الله” جمع کند، انقلاب اسلامی نیز توانست با همین شعار و معیار، چند دستگیها را کنار بزند و وحدت و یکپارچگی را با وجودِ تمام تفاوتها حاکم سازد.
در کنار تحولات عمیق فکری و فرهنگیِ بعثت نبوی(ص) و به تَبَعاش انقلاب اسلامی، تلاشهای پُر شمار هر دو، در راستای تحقق مولفههایی نظیر عدالت، تعاون، مواسات و… نیز، حقیقتی است که از نگاه و داوریِ آزاد اندیشان و منصفان دور نمانده و نمیماند.
بعثت نبوی(ص) و انقلاب اسلامی ایران، هر دو رستاخیزی عظیم در عرصۀ فکر، ایمان و عمل بودند که توانستند با تکیه بر آموزههای اصیل وحیانی، نگاه تحولی خود را به بشریت عرضه و آنان را با خود همراه سازند، یک همراهی کم بدیل که فطرت الهی انسان نیز آن را تأیید و تصدیق میکرد.