یادداشت؛

انقلاب اسلامی و میراث ناگوار سقیفه

یکی از مهمترین شاخص‌ها در مسیر بصیرت، رهبری است که می‌تواند انسان را راهنمایی کند. چنانچه که پیامبر اسلام(ص) به امیرالمؤمنین(ع) فرمودند «وَ لَوْلا أَنْتَ یا عَلِىُّ لَمْ یُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى» یا علی اگر تو میان امتم نبودی اهل ایمان بعد از من شناخته نمی‌شدند، بنابراین وجود شاخص و محور برای عبور از فتنه‌های صعب‌العبور لازم و ضروری است.

رحا مدیا | زهرا کبیری پور، دکتری تاریخ تشیع

مبحث ولایت و رهبری در اسلام و به‌ویژه در تشیع، از جایگاه بسیار والایی برخوردار است. امام همانند کشتی نجات است و با فقدان او، امت هلاک می‌شود. در طول تاریخ اسلام، همواره افرادی بودند که با سوءاستفاده از موقعیت و یا به‌دلیل جهل، تلاش کرده‌اند تا جامعه اسلامی را از مسیر ولایت و امامت منحرف سازند.

مکتب اسلام با ظهور خود در عصر جاهلی، پیشرفت عظیم مادی و معنوی ایجاد کرد؛ اما متأسفانه پس از مدتی با موانع و انحرافات عمیقی روبه‌رو شد که مسیر تکاملی جامعه اسلامی را منحرف ساخت. اصلی‌ترین انحراف سیاسی در نیمه اول قرن هجری از ماجرای سقیفه شروع شد که در آن با کنار گذاشتن بیعت منصوص، زمینه خلافت دیگران به وجود آمد.

بدیهی است که در مقابل حرکت عظیم و تمدن‌ساز پیامبر(ص) مقاومت‌های جاهلی در خلال بیست و سه سال مجاهدت ایشان صورت بپذیرد و متأسفانه باید اعتراف کرد که ریشه‌های جاهلیت، شرک و اشرافیت قریش و باندهای سیاسی‌‌‌-اقتصادی فاسد گذشته همچنان زنده ماند. این عناصر منحط فرصت‌طلب، در ساختارهای جدید یا حل و هضم نشدند و یا اینکه فریبکارانه و ریاکارانه خود را جزء گروندگان و مؤمنین به اسلام جا می‌زدند. این حرکت‌های منافقانه و ریا محور؛ همواره مایه نگرانی پیامبر بود و با ارتحال آن رهبر الهی، همان ریشه‌ها و حرکت‌ها دوباره سر برآورد و انقلاب و حرکت انسان‌ساز و معنوی نبوی را متوقف و منحرف ساخت. پیامبر مکرم اسلام با پیش‌بینی چنین وضعی در زمان حیات خویش فرموده‌اند: «اسلام با غربت آغاز شد و به‌زودی غریب می‌شود، پس خوشا غریبانی که مصلح هستند و آنچه را از سنت من پس از من فاسد شده دوباره اصلاح نمایند.»(1) «این امت در فرجام و نهایت‌خویش تنها به‌واسطه آنچه ابتدا با آن به صلاح رسیده ‌بود، اصلاح گشته و سامان می‌یابد.»(2)

پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، گروهی از انصار و مهاجرین در سقیفه بنی‌ساعده گرد هم آمدند و ابوبکر را به‌عنوان خلیفه انتخاب کردند. این اقدام، به‌ویژه در نزد شیعیان، خلاف سنت پیامبر(ص) و غصب خلافت بود. انتخاب ابوبکر در سقیفه، منجر به انشقاق در جامعه اسلامی و آغاز اختلافات و درگیری‌ها شد. این رویداد، همچنین باعث شد تا بسیاری از مسلمانان از حق خود برای انتخاب رهبر محروم شوند. با انتخاب ابوبکر به‌جای امیر مؤمنان علی(ع) که به‌عنوان وصی پیامبر(ص) شناخته می‌شد، جامعه اسلامی از مسیر ولایت منحرف شد و این انحراف، پیامدهای بسیار تلخی برای اسلام در پی داشت.

پس از تمرد از دستور و نص صریح نبوی مبنی بر اولویت امیرالمؤمنین ‌علی(ع) جهت جانشینی، امامت و ولایت در عرصه ظاهری و دنیوی از امام گرفته شد و پس ازآن با احیا ریشه‌های ارتجاعی زندگی سیاسی‌‌‌-اجتماعی جاهلی و قبیله‌ای، روند برگشت‌ به این دوران تیره آغاز و به‌شدت دنبال شد. تبدیل خلافت به ملوکیّت و تبعات منفی بعدی آن؛ انحرافات برخاسته از ماجرای سقیفه را کامل ساخت و با افزایش گمراهی مردم و هواپرستی آنها توسط سیاست‌های وقت، به‌ویژه معاویه، امیر مؤمنان علی(ع) و امام‌حسن(ع)، به‌تدریج یاری مردم را از دست دادند و با تحمیل جنگ‌های عدیده به آنها و توقف عملیات اصلاحی‌شان، سرانجام در نهایت مظلومیت به شهادت رسیدند.

آنچه مسلم است تحقق انحراف مزبور از اسلام اصیل و راستین، به‌صورت تدریجی و سلسله مراتبی بود و می‌توان شدت این انحراف را از عصر حکومت: خلفای اول و دوم؛ عصر خلیفه سوم؛ دوران حکومت معاویه؛ از کم به زیاد و بسیار زیاد، رتبه‌بندی کرد. آنچه مشخص است در این سه دوره، حتی در دوره معاویه، هنوز به صراحت از انحراف و نابودی اسلام سخن به میان نمی‌آمد و هنوز تظاهر به اسلام و اسلام‌خواهی رواج داشت؛ اما با مرگ معاویه در سال شصت هجری و روی کار آمدن یزید، شرایط تغییر کرد و این خلیفه شراب‌خوار و متظاهر به فسق، علناً از محو اسلام و نابودی آن و ضرورت برگشت به عصر جاهلیت سخن راند و همین امر باعث شد امام‌حسین(ع) این وضعیت غیر قابل تحمل را تاب نیاورد و در جهت اصلاح و انجام امر به معروف و نهی از منکر، جان خویش را در راه احیا سنت نبوی و علوی فدا نماید و بدین وسیله حیات مجدد اسلام راستین را با خون خویش تضمین کند.

هزار و اندی سال پس از ماجرای سقیفه، پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ نیز گروهی از افراد با انگیزه‌های مختلف، تلاش کردند تا با ایجاد آشوب و اغتشاش، نظام جمهوری اسلامی ایران را براندازند. این افراد، با حمایت برخی از قدرت‌های خارجی، به‌دنبال ایجاد تفرقه و تضعیف وحدت ملی بودند. سران فتنه با زیر سؤال بردن نتایج انتخابات و تحریک مردم به اغتشاش، به‌دنبال ایجاد بی‌اعتمادی نسبت به نظام و ولایت فقیه بودند.

این اقدامات، در واقع نوعی انحراف از مسیر ولایت و تلاش برای جایگزینی آن با نظرات شخصی و گروهی بود. فتنه ۸۸، خسارات جبران‌ناپذیر به کشور وارد کرد و باعث ایجاد تفرقه و شکاف در جامعه شد. همچنین، این فتنه، فرصتی برای دشمنان نظام فراهم کرد تا به اهداف خود نزدیک‌تر شوند.

امام‌علی(ع) در جواب افرادی که در اصل جنگ و شناخت حق و باطل دچار تردید شده ‌بودند فرمود: «اَلا وَ لا یَحمِلُ هذَا العَلَمَ اِلاّ اَهلُ البَصَرِ وَ الصَّبر»، بر این اساس کسانی در این شرایط می‌توانند ثابت قدم باشند که اهل بصیرت و صبور باشند که این دو عامل انسان را در شرایط و گردنه‌های سخت به‌خوبی عبور می‌دهد.

یکی از مهمترین شاخص‌ها در مسیر بصیرت، رهبری است که می‌تواند انسان را راهنمایی کند. چنانچه که پیامبر اسلام(ص) به امیرالمؤمنین(ع) فرمودند «وَ لَوْلا أَنْتَ یا عَلِىُّ لَمْ یُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى» یا علی اگر تو میان امتم نبودی اهل ایمان بعد از من شناخته نمی‌شدند، بنابراین وجود شاخص و محور برای عبور از فتنه‌های صعب‌العبور لازم و ضروری است.

در فتنه 88 تمام دشمنان انقلاب بر سر نابودی نظام اسلامی متحد شدند و سران فتنه نیز در دام دشمن افتاده و به تعبیر مقام معظم رهبری کشور را تا مرز خطر پیش بردند، اما مردمی که با محوریت ولایت، بصیرت خود را حفظ کردند، باطن فتنه‌گران را برملا و مردم را آگاه ساختند و حادثه بزرگ 9 دی را رقم زدند.

هر دو گروه سران سقیفه و سران فتنه بعد از انقلاب، با اقدامات خود، تلاش کردند تا جامعه اسلامی را از مسیر ولایت منحرف سازند. این اقدامات، نه‌تنها به اسلام و مسلمانان آسیب رساند، بلکه منجر به بروز اختلافات و درگیری‌های طولانی‌مدت در جامعه اسلامی شد.

برای مقابله با این انحرافات، باید فرهنگ ولایت‌مداری در جامعه نهادینه شود. همچنین افزایش سطح آگاهی و بصیرت دینی مردم می‌تواند از وقوع فتنه‌ها و انحرافات جلوگیری کند و لازم است با نفوذ دشمنان در جامعه و تلاش آنها برای ایجاد تفرقه و اختلاف، مقابله جدی کرد.

ولایت، رکن اساسی اسلام و ضامن بقای نظام اسلامی است. حفظ و تقویت ولایت، وظیفه تمام مسلمانان و به‌ویژه مسئولین نظام است. با شناخت توطئه‌های دشمنان و افزایش بصیرت دینی، می‌توان از انحراف جامعه از مسیر ولایت جلوگیری کرد و آینده‌ای روشن برای کشور رقم زد.

منابع:

1.«بدا الاسلام غریبا و سیعود غریبا، فطوبی للغرباء الذین یصلحون ما افسد الناس بعدی من سنتی‌»؛ ر. ک: ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج‌10، ص‌98

2.«لا یصلح آخر هذه الامة الا به ما صلح به اول‌ها»؛ ر. ک: علی‌اصغر حلبی، تاریخ نهضت‌های دینی‌‌‌-سیاسی معاصر، تهران، بهبهانی، 1372، ص‌2

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها