فَحصی در چیستیِ خوانش ناقصِ “اسلام رحمانی“
“اسلام رحمانی“ خوانشی غیرهمسو با اسلام ناب و اصیل است که با رویکردی ناقص از آموزههای دینی، بر دو مفهوم “رحمانیت“ و “خشونتزُدایی“ تکیه دارد.
در خوانش اسلام رحمانی با برجسته شدن این دو مفهوم، تلاش میشود نوعی التقاط با آموزههای لیبرالیستی، اومانیستی، سکولاریستی، پلورالیستی و سایر مولفههای مدرنیته ایجاد گردد که برون دادِ آن، ترویج تساهل، ترویج بیغیرتیِ دینی، شریعتگریزی، تقلیل گرایی و تضعیف روحیه مبارزاتی است.
نظریه اسلام رحمانی مدعی است که اصل اسلام و چهرۀ وحیانیِ آن، سراسر رحمت است و برخی جلوهها و آموزههای دینی از جمله حدود الهی، جهاد، امربهمعروف و نهی از منکر، حجاب، دیات و قصاص، نمادی از خشونتاند و به همین دلیل در روزگار ما اعتبار چندانی ندارند و با جدیدترین دستاوردهای عقل بشری از جمله بیانیۀ جهانی حقوق بشر ناسازگارند.
اغراض سیاسی در ضریب دادن به اسلام رحمانی کاملاً آشکار است و مروجین آن، با سوءاستفاده از بُعد رحمانیِ شریعت اسلام، به مقابله با اسلام سیاسی، نظام اسلامی، حاکمیت دینی، تضعیف گفتمان مقاومت و روحیۀ استکبارستیزی میپردازند.
طبیعی است که چنین خوانش ناقصی از اسلام، مورد توجه و حمایت هژمونی غرب نیز قرار بگیرد، چراکه وقتی صرفاً از دریچۀ رحمت و محبت به اسلام نگاه شود، روحیۀ استکبارستیزی در جامعۀ دینی تضعیف میشود و “گفتمان سازش“ به راحتی جایگزین “گفتمان مقاومت“ خواهد شد.
خوانش ناقصِ “اسلام رحمانی“ عمدتاً از سوی جریانهای سیاسی نزدیک به محافل لیبرال و کسانی که سابقۀ طرفداری آنان از نظام اسلامی و گفتمان اصیل انقلاب بسیار کمرنگ است، مطرح میشود که متأسفانه بخش قابلتوجهی از این افراد، جزء جامعۀ حوزوی هستند!
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم یکی از مؤسساتی است که ترویج چنین خوانش ناقصی از اسلام را در دستور کار خود دارد؛ این موسسه مدتی است که سلسله جلساتی را با عنوان « گفتارهایی در اسلام رحمانی _ عقلانی» با سخنرانی حجتالاسلام عبدالرحیم سلیمانی برگزار میکند؛ سلیمانی از اساتید دانشگاه مفید و از افرادی است که به دلیل حضور میدانی در اغتشاشات پسا انتخابات سال 1388 در تهران توسط نیروی انتظامی دستگیر و مدتی نیز زندانی بود.
محسن کدیور از مهمترین اشخاصی است که در خصوص اسلام رحمانی نوشتههایی را ارائه کرده است؛ او شاکلۀ اصلی اسلام را شامل نظارت خداوند، عدالت، عقلانیت، رحمت، اخلاق، کرامت و حقوق انسان، آزادی و اختیار، علم، دموکراسی و سکولاریسم میداند!
سیدمحمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات نیز از جمله افرادی است که بارها بر ترویج ناقص اسلام یعنی بُعد رحمانی آن اصرار ورزیده است. از جمله اینکه در شهریور ماه 1392 خاتمی، رئیس بنیاد باران در دیدار با جمعی از فرهنگیان تأکید کرد که؛ «مدارس در نظام جمهوری اسلامی باید معرف چهرۀ رحمانی اسلامی باشند.»
از دیگر مروجان خوانشِ ناقصِ اسلام رحمانی، حجتالاسلام حسن روحانی است که در دورۀ ریاست جمهوریاش بارها از این اصطلاحِ به ظاهر دینی اما در واقع سیاسی استفاده کرد!
روحانی در بخشی از پیام تبریک حلول ماه رمضان در سال 1395 به سران کشورهای اسلامی نوشت: «در این بُرهۀ حساس از تاریخ مسلمانان، ضرورت دارد با مشارکت جمعی و همدلی و همبستگی، تصویری واقعی از “اسلام رحمانی“، اسلام صلح و دوستی و برادری، به تمامی جهانیان ارائه کنیم و در ساختن جهانی عاری از خشونت و افراطیگری پیشگام شویم.»
البته که ردّ پای اسلام رحمانی در بسیاری از مناسبات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دولت تحت مدیریت او کاملاً برجسته بود و تکرار و ترویج «اسلام رحمانی» در آن دوره، چنان رونق داشت که مقام معظم رهبری(مُد ظله العالی) نسبت به این مسأله چنین واکنش نشان دادند: « گاهی یک شعارهایی داده میشود، شعارهای بهظاهر اسلامی که باطناً اسلامی نیست؛ ازجملۀ چیزهایی که اخیراً خیلی رایج شده و انسان میشنود در نوشتهها و در گفتهها، «اسلام رحمانی» [است]… اینجور معارفِ مندرآوردیِ خودساخته را من توصیه نمیکنم» (بیانات در دیدار با دانشجویان:20/04/1394)