آیت الله محمدجواد فاضل لنکرانی بیان کرد؛

تقیه یا پدافند غیر عامل؟!

متأسفانه یک عده نادر از علما که برخی از آنها نیز به رحمت خدا رفته‌اند، این فکر را به مردم تزریق کرده‌بودند که زمان غیبت موقع تقیه است و تقیه هم در این زمان به سکوت است، اگر دیدی ظالمی جنایت می‌کند و مال مردم را چپاول می‌نماید حق حرف زدن نداری، دست روی دست بگذار تا حضرت ظهور کند.

رحا مدیا | حسین حیدری

آیت الله محمدجواد فاضل لنکرانی تقیه یا پدافند غیرعامل

سردار «غلامرضا جلالی» رئیس سازمان پدافند غیر عامل در هفته پدافند غیر عامل دیداری با «آیت‌الله محمدجواد فاضل‌لنکرانی» داشتند. آیت‌الله فاضل‌لنکرانی در این دیدار بیاناتی در خصوص ارتباط تقیه با پدافند غیر عامل داشتند که در متن پیش‌رو به مهم‌ترین محورهای بیانات ایشان اشاره می‌شود.

آیت‌الله فاضل‌لنکرانی: «منابع دینی ما نسبت به موضوع پدافند غیر عامل تأکیدات خیلی روشنی دارد، هرچند عنوانش پدافند نیست، ولی عنوان صیانت از دین، صیانت از جامعه، صیانت از اقتصاد، صیانت از جان و مال و آبروی مردم، عناوین محوری پدافند غیر عامل در متون دینی ماست. من در بحث فقه سیاسی خود با دوستان به‌مناسبتی روایات تقیه را بررسی می‌کردم، نگاه غالب علما به تقیه یک نگاه خیلی محدود است. در این حد که در یک شرایط و اضطرار خاص، انسان باید تقیه کند ولی وقتی روایات تقیه را دیدم، در روایات آمده که نُه دهم دین تقیه است، در روایت دیگر امام می‌فرماید دین یعنی تقیه، بعد راوی می‌پرسد «مِنْ دِینِ اللَّهِ؟» امام قسم یاد می‌کند می‌فرماید «إِي‌ وَ اللَّهِ‌ مِنْ‌ دِينِ‌ اللَّه». یا مثلاً تعابیر «لا ایمان لمن لا تقیه له»، حتی بالاتر: «لا دین لمن لا تقیه له»، این تعابیر یک‌بار خیلی وسیعی دارد و نمی‌توان به این معنا ملتزم شد اگر کسی در جایی که باید تقیه کند، تقیه نکرد و کشته شد، این فرد ایمان ندارد و مؤمن نیست.

در روایت دیگری امام(ع) می‌فرماید هیچ‌چیزی در روی زمین محبوب‌تر از تقیه در نزد من نیست، طبق این روایات یک معنای تقیه این است که انسان باید از آسیب‌ها و بدعت‌هایی که می‌خواهد بر دین وارد شود، جلوگیری کند. تقاضا می‌کنم محققین در مورد این روایات کار کنند.

در مورد آیه شریفه «إِنَّك‌َ لَعَلي‌ خُلُق‌ٍ عَظِيم‌» که درباره وجود مبارک پیامبر(ص) است شاید زیاد شنیده باشید که می‌گویند خلق عظیم یعنی اخلاق نیکو، در‌حالی‌که معنای آیه این نیست و از عباراتی است که دقیق معنا نشده است. در روایتی که ذیل این آیه نقل شده معنای خلق عظیم را چنین فرموده که خدا هنگام مبعوث نمودن پیامبر به رسالت حضرت را به صفات خودش مؤدب نمود «أدّبه بصفاته» و یکی از مهم‌ترین صفات این بود که به پیامبر یاد داد چطور تقیه کند «‌أدّبه بالتقیه» برای اینکه جامعه را حفظ کند شد «أُذن خیرٌ لکم»، هر کسی که حرفی می‌زد پیامبر با او مقابله نمی‌کرد و حرفش را گوش می‌داد که خودش از مصادیق تقیه است، برای اینکه حاکم اسلامی باید این فرد را در جامعه حفظ کند و لو حرفش صد در صد باطل باشد نباید برخورد شدید کند و بگوید تو نمی‌فهمی برو دنبال کارت، مسئولین باید یک چنین افرادی را در صحنه نگه‌دارند، این یعنی حفظ جامعه و مردم.

اصولاً تدریجی بودن احکام برای این بوده که دین حفظ شود، اگر همان اول خدا تمام احکام را یک روزه نازل نموده و مردم را مکلف به آن می‌کرد، کسی زیر بار دین نمی‌رفت، مثلاً قرآن حرمت شراب و خمر را در چهار مرحله ذکر کرده و در نهایت می‌فرماید: «إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیطَانِ فَاجْتَنِبُوه»، اینها همه از مصادیق تقیه است، تقیه به‌معنای وقایه یعنی صیانت و حفظ کردن است، انسان در مرحله اول موظف است دین خدا را حفظ کند بعد خودش و خانواده و جامعه‌اش را حفظ کند. حتی جهاد هم خود یک نوع تقیه است.

متأسفانه یک عده نادر از علما که برخی از آنها نیز به رحمت خدا رفته‌اند، این فکر را به مردم تزریق کرده‌بودند که زمان غیبت موقع تقیه است و تقیه هم در این زمان به سکوت است، اگر دیدی ظالمی جنایت می‌کند و مال مردم را چپاول می‌نماید حق حرف زدن نداری، دست روی دست بگذار تا حضرت ظهور کند.

ما به‌استناد آیات قرآن و روایات اهل‌بیت(ع) در جواب می‌گوییم اصلاً تقیه برای حفظ دین است. برای حفظ دین یک‌جا باید فریاد زد و یک‌جا هم باید سکوت کرد، بستگی به شرایط دارد، نمی‌توان گفت که گفته‌اند شما چند هزار سال در مقابل ظالمین زمان سکوت کنید اسمش را هم بگذارید تقیه و بعد هم به خودتان ببالید و بگویید این تقیه عبادت است و ما تحمل ظلم می‌کنیم.

اتفاقاً در روایات تأکید شده که تقیه برای حفظ دین است اگر یک جایی سکوت و بی‌توجهی موجب وهن دین شود آنجا تقیه اقتضا می‌کند که قیام کنیم.

در قضیه ذوالقرنین و قوم یأجوج و مأجوج این‌که ذوالقرنین دستور داد آهن‌های خیلی بزرگ آماده کنید، آهن‌ها را بین دو کوه قرار داد و اطرافش آتش برافروخت و مس گداخته بین این آهن‌ها ریخت و یک دیوار فلزی محکم درست کرد. قرآن می‌فرماید با این تدبیر ذوالقرنین دیگر یاجوج و ماجوج قدرت نداشتند از این دیوار بالا بروند یا سوراخش کنند و وارد زمین‌های مردم شوند، در روایات ما این قضیه را یکی از مصادیق تقیه بیان کرده‌اند.

در زمان حاضر نیز تدبیر بسیار حکیمانه‌ی رهبری معظم دام‌ظله در خفه کردن نطفه داعش، مصداقی از تقیه برای حفظ دین و نجات مردم بود که به‌دست سردار بزرگ شهید سلیمانی که از افتخارات و افراد کم‌نظیر زمان ما بود این کار انجام گرفت، اگر همان زمان در آن نقطه این کار انجام نمی‌شد معلوم نبود که داعش چه بلایی بر سر کشور بیاورد، داعشی که به اقرار خودشان دست پرورده اسرائیل و آمریکا بود.

یا این جبهه‌ی مقاومتی که امروز به وجود آمده کاملاً از منظر تقیه برای حفظ دین و کشورهای اسلامی، مبنای دینی دارد، این‌طور نیست که سرزمینی غصب شده باشد و ما بگوییم اختیار با مالکین آن زمین است.

برخی می‌گویند اختیار ماندن یا رفتن اسرائیلی‌ها با خود فلسطینی‌هاست. جواب این است که هدف اسرائیل نه فقط فلسطین بلکه به تصریح خودشان نیل تا فرات است و بعد از شهادت شهید مقاومت «سیدحسن نصرالله» که از افتخارات روحانیت است، برخی از وزیران صهیون دو مرتبه این هدف کلی نیل تا فرات را بر زبان نحس‌شان جاری ساخته‌اند. اسرائیل تمام کشورهای اسلامی را می‌خواهد بگیرد و این مطلب را امام خمینی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه حدود شصت سال پیش برای مردم بیان کردند، برای خنثی کردن این توطئه ما باید همان‌جا جلوی اسرائیل بایستیم و همان‌جا دشمن را زمین‌گیر کنیم. به همین جهت است که جنبش حزب‌الله و مجاهدین حماس و گروه‌های مقاومت فلسطین در صدر جبهه مقاومت قرار گرفته‌اند.

بنابراین در یک جمله این پدافند غیر عامل مصداق بارز تقیه‌ی به‌معنای وسیع است که در دین ما وجود دارد. بر طبق آن نگاه محدود ممکن است کسی بپرسد تقیه چه ربطی به این بحث‌ها دارد؟ ولی با ملاحظه همه روایات و آیاتِ تقیه، و رسیدن به آن نگاه وسیع انسان می‌یابد که برای حفظ دین و مقابله با نقشه‌های شوم دشمن برای نابودی اسلام و سرزمین‌های اسلامی باید مقاومت کرد.

اینکه رهبری معظم انقلاب در این شرایط بسیار حساس و باوجود تهدیدات دشمن، با شهامت در نماز جمعه حضور پیدا می‌کند مصداق بالای حفظ دین و مصداق بالای حفظ روحیه مردم و حفظ روحیه مجاهدان است و این اقدام شجاعانه نه فقط در ایران بلکه در دنیای اسلام و نزد آزادی‌خواهان جهان چه بسیار هم اثر کرد و تأثیرگذار بود، شاید بتوان گفت در دوران زندگی سیاسی و مبارزاتی رهبر انقلاب، هرچند نقاط درخشان فراوانی نورافشانی می‌کند ولی اقامه این نماز با آن کیفیت خاص یکی از برجسته‌ترین نقاط درخشان حیات ایشان شد و مایه افتخار ایران و اسلام و انقلاب و حوزه‌های علمیه گردید.»

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها