یادداشت؛

تهدید به جنگ و استراتژی پیامبر اعظم(ص)

بررسی صلح در کنار جنگ‌های متعددی که پیامبر(ص) داشته‌اند دارای اهمیت بسیاری است، آن چنان که پیامبر پس از تشریع جهاد، حمله اصلی خود را متوجه مکه و مشرکین قریش نمودند. شش سال استراتژی جهاد با قریش، نشانگر اهمیت دادن پیامبر(ص) به مبارزه با قریش و تضعیف آنها می‌باشد.

رحا مدیا | طیبه زاهدی

صلح در برابر دشمن چگونه حاصل می‌شود؟ با توجه به سیره پیامبر اعظم تهدید به جنگ به‌عنوان یک تاکتیک ارزنده در جهت استراتژی صلح به کار گرفته شد و پیامبر از آن به‌عنوان وسیله‌ای مؤثر استفاده کردند و از طریق همین تاکتیک بود که توانستند دشمن را به تسلیم و راضی شدن به صلح وادارند.

بررسی صلح در کنار جنگ‌های متعددی که پیامبر(ص) داشته‌اند دارای اهمیت بسیاری است، آن چنان که پیامبر پس از تشریع جهاد، حمله اصلی خود را متوجه مکه و مشرکین قریش نمودند. شش سال استراتژی جهاد با قریش، نشانگر اهمیت دادن پیامبر(ص) به مبارزه با قریش و تضعیف آنها است.

صلح حدیبیه در شرایطی واقع شد که پیامبر(ص) تا آن زمان شش سال به جنگ با دشمن پرداخته‌بود و در آن سال از نظر قدرت و موقعیت در وضعیت بهتری نسبت به شش سال قبل بودند اما با این وجود پیامبر(ص) صلح را برمی‌گزیند.

پیامبر اکرم با در نظر گرفتن هدف غایی که گسترش اسلام در سراسر جهان بود، باید دامنه دعوت خویش را کم کم به خارج از محدوده مدینه و مکه و حتی شبه‌جزیره بگستراند. تا سال ششم پیامبر(ص) توانسته ‌بود تا اسلام را در منطقه حجاز گسترش دهد و دشمنان خویش را در این منطقه به‌قدر کافی تضعیف نماید.

قریش بزرگ‌ترین و اصلی‌ترین دشمن پیامبر(ص)، تمام سعی خویش را در مخالفت با پیامبر به کار برده‌بود. اینک مشخص شده بود قریش دیگر توان وارد ساختن ضربه اساسی به مدینه را ندارد. پیامبر با بسیاری از قبایل منطقه نیز ارتباط برقرار نموده است و باید به نقاط دوردست‌تر بپردازد. دو ابرقدرت روم و ایران هنوز به اسلام دعوت نشده بودند. لحن نامه‌هایی که پیامبر به سران کشورها نوشتند لحن قاطعی بود. این لحن، آمادگی برای هرگونه خطر احتمالی را می‌طلبید و پیامبر(ص) باید از قبل چنین آمادگی را فراهم سازد. پیامبر(ص) دریافته بود که برای پرداختن به خارج از شبه‌جزیره، می‌بایستی در منطقه ثبات حکم‌فرما شود و دیگر منازعی در منطقه نداشته‌باشد. لازمه پرداختن به خارج، حضور بلامنازع در منطقه است و برای این کار یا باید دشمن مقهور شود و یا اینکه خاطر جمع شد که دیگر از ناحیه وی مزاحمتی ایجاد نخواهد شد. بدین سبب پیامبر با حرکت به‌سوی مکه و نمایشی از قدرت را طرح‌ریزی می‌نمایند. مانوری که منجر به صلح حدیبیه شد و به‌وسیله آن ایشان توانست به مقصود خویش، ایجاد ثبات در منطقه و تبلیغ اسلام در خارج شبه‌جزیره برسد.

پیامبر اکرم(ص) برای تحمیل صلح بر دشمن به منطقه آمده‌بود، لذا باید از یک‌سو از موضع قوی با دشمن برخورد می‌نمود، و از یک‌سو باید با هوشیاری کامل مانع از هرگونه سنگ‌اندازی در راه صلح شود و از دیگرسو باید از موضعی قوی و برتر با مسئله برخورد نماید. برای تحمیل صلح علاوه بر قراردادن دشمن در محظورات سیاسی، مهمترین کار ترساندن وی از قوه نظامی است. بدین خاطر وقتی اولین فرستاده قریش برای تهدید به نزد پیامبر آمد. ایشان با قاطعیت هرچه تمام‌تر فرمودند:

«قریش چه گمان می‌گند؟ به خدا سوگند در راه دین خدا که مرا بدان مبعوث نموده آن‌قدر می‌جنگم تا خدا آن را پیروز گرداند و یا اینکه جان خود را بر سر این راه گذارم و از میان روم.» و چون حضرت اطلاع یافت که قریش قصد دارد راه را بر ایشان ببندد پس از مشورت با اصحاب، اعلام‌کردند «یا مهلت به آنها می‌دهیم و یا می‌جنگیم.» این تهدیدهای جدی که جلوه بارز آن در بیت رضوان عینیت یافت باعث شد تا قریش تدریجاً به خود آمده و وحشتی در آنان ایجاد شود و به فکر مذاکره برای صلح بیفتند.[1]

در شرایط کنونی برخی روشنفکران داخلی مقابله نظامی با دشمن را با عباراتی چون تندروی، عدم فرصت‌شناسی و عملی خلاف عقلانیت تعبیر می‌کنند و آن را با سیره «صلح‌طلبی» پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) در تضاد می‌دانند در حالی که بر اساس مطالب فوق این نوع از حرکت دقیقاً بر اساس منویات آن بزرگواران می‌باشد. ائمه معصومین نیز در صورت فراهم بودن شرایط و همراهی مردم همواره بر اصل مبارزه پافشاری داشتند دوران کوتاه حکومت امیرالمؤمنین(ع) و امام حسن مجتبی(ع) و بعد از آن قیام حضرت سیدالشهدا(ع) خود گواهی روشن بر این مدعاست.

زمانی که ملت، دولت، امت و امام امت بر امری توافق داشته‌باشند مخالفت عده‌ای ساده‌اندیش، خللی در انجام امور ایجاد نمی‌کند، منتها از باب ادای وظیفه روشنگری بر خود لازم دیدم این مباحث را متذکر شویم.

1.سیاست خارجی پیامبر(ص)-سعید جلیلی

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها