به گزارش رحا مدیا، نشست «جریانشناسی حوزوی در ایام انتخابات ۱۴۰۳» با حضور حجت الاسلام دکتر محمدعلی لیالی، دکتری شیعه شناسی برگزار شد.
* بهعنوان اولین سؤال یک ترسیم وضعیت صحنه از رسانههای حوزوی نسبت به انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری داشتهباشیم، کدامیک از رسانههای حوزوی به بحث انتخابات ورود کردند؟ و مشی سیاسی رسانههای حوزوی به چه شکل است؟ کدامیک در مشی اصلاحات یا سازندگی هستند و کدامیک در مشی اصولگرایی و انقلابی هستند؟
واقعیت این است که پاسخ دادن به این سؤال خیلی است. اول اینکه جریان حوزه در عرصه رسانه عقب است. ما بارها عرض کردیم که متأسفانه مدیریت بر رسانه در حوزههای علمیه بهخصوص در حوزه علمیه قم وجود ندارد. فضای رسانه در حوزه به چند دسته تقسیم میشود:
1- خبرگزاری های رسمی حوزه: «خبرگزاری حوزه»، «هفتهنامه افق» متعلق به «شورای مدیریت حوزه» است. وظیفه اینها دعوت به انتخاب حداکثری است. وارد جناحها و جریانها نمیشوند. اگر جایی هم احساس کنند که مقالهای، یادداشتی به جناحی گرایشی دارند، پوشش نمیدهند و سعی میکنند کلیاتی در مورد انتخابات و مشارکت حداکثری را مطرح کنند.
2- رسانههای منسوب به اصلاحطلب است. مراکز و مؤسسات مجموعه محققین، مدرسین مثل «فهیم»، «مفتاح کرامت»، «مدرسه فقهی امام خمینی» و بسیاری از سایتها، کانالها و گروههایی که معروف هستند به اینکه متعلق به جریان اصلاحطلب هستند. گرچه اینها هنوز ساماندهی نشدند و سازمانی نسبت به انتخاب پیشرو ندارند. جریان اصلاحطلب کاندیدای بسیاری داشت که در نهایت به سه کاندیدا رسید. آقای عباس آخوندی، آقای جهانگیری و آقای پزشکیان. فعلاً رسانههایی که گرایش به اصلاحطلب دارند هنوز نسبت به آقای پزشکیان گرم نشدهاند. گرچه بعضی از اینها گرفتار شک و تردید نسبت به آقای پزشکیان هستند. برخی از اینها هم راحت آقای پزشکیان را مطرح میکنند. نشستهایی را هفتگی و روزانه تشکیل دادهاند. جریان اعتدال و جریان میانهای که دارد در این دوره با شورای وحدت، وحدت میکند. یعنی جناب آقای پورمحمدی. ایشان هنوز نتوانسته موجی را در عرصه رسانه ایجاد کند. نمیدانیم که آقای آذری جهرمی و آقای انتظامی پشت سر ایشان میآیند یا خیر. تیمی که آقای لاریجانی را مدیریت میکردند وارد عرصه رسانهای آقای پورمحمدی خواهند شد یا خیر و بهتبع آن فضای حوزه نسبت به آقای پورمحمدی چگونه خواهد بود؟ پیشبینی من این است که آقای پورمحمدی در حوزه رسانهای ندارد و خیلی هم گرایشی برای فضای انتخاباتی در رسانههای حوزه برای آقای پورمحمدی اتفاق نیفتد. بر خلاف آقای پزشکیان که عرض کردم موجی برای ایشان ایجاد خواهد شد.
3.جریان موسوم به جریان هم با چهار کاندیدا وارد عرصه انتخابات شدند. از آخر شروع کنیم. جناب آقای قاضیزاده هاشمی که رسانهای نداشت و ندارد. در حوزه هم اقبالی به ایشان نخواهد بود و نیست. جامعه هم احتمالاً به ایشان اقبالی نخواهد داشت. ممکن است انصراف بدهد. اگر هم بماند میزان رایشان هم مانند دورههای قبلی خواهد بود. میماند سه نامزدی که در جامعه فعال هستند. طبیعتاً در حوزه هم فعال هستند. رسانههایی را در حوزه داشتند و دارند. برخی از جریانهای جامعه عموماً گرایش بسیج و بسیج دانشجویی داشتند. در قم هم تقریباً چنین هستند. آنها به آقای زاکانی گرایش داشتند. برخی از اصحابرسانه، کانالها، گروهها و جریانها انقلابی پشتسر آقای زاکانی هستند.
اما دو کاندیدایی که معروف به جریان انقلابی هستند. جناب آقای قالیباف و جناب آقای جلیلی. هم در سطح جامعه، هم در سطح دولت و هم در سطح حوزه، جریان انقلابی مشغول رقابت بین این دو نفر هستند حتی به مرحله تخریب یکدیگر هم میرسند. متأسفانه فضای رسانههای انقلابی خیلی زود وارد تخریب شدهاند. نمیدانیم بسیاری از این رسانهها که در حوزه هستند، تا چه اندازهای در عرصه رقابت میمانند. اجمال بحث این است که فعلاً نگاه واحد و نگاه مشخصی برای فضای رسانههای متعلق به حوزه، هنوز خیلی وضعیتشان نسبت به نامزد منتخب انتخابات ریاست جمهوری پیش رو هنوز مشخص نشده است.
* آیا از درون حوزه تخریبها هم شنیده شده یا خیر؟
متأسفانه خیلی زود جامعه وارد عرصه تخریب شد. خیال فضای اصلاحات جمع است که یک نامزد دارد. فضای اصولگرایان چهار نامزد دارد. فضای رسانه هم دور از این فضای تخریب نبوده. ما و برخی از بزرگان هم هشدار دادیم. خود حضرت آقا هم بارها بر فضای حرمت تخریب نامزدها و کاندیداها تأکید کردند. فعلاً فضای رسانهای حوزه وارد جریان ایجابی نشدهاست. من که رصد میکنم میبینم که عموماً بهدنبال جنبه صلبی و تخریبی است. میگویند که نقاط ضعف آقای قالیباف اینها است و نقاط ضعف آقای جلیلی اینها است. یک جایی هم از شب نامهها و افراد نقل قول میکنند.
* در بین این شش نامزد، لباس روحانیت به تن یکی از نامزدها است. آیا امکان این هست که حوزه و حوزویان پشتسر این کاندید باشند؟ بهخاطر اینکه هم مسلک آنهاست؟
نه شخصیت آقای پورمحمدی چنین توانایی را نداشته و ندارد که بتواند جریان متعدد حوزههای علمیه را پشتسر خودشان بیاورد. بخشی از جریان حوزه اصلاحات است. اصلاحات با آقای پورمحمدی کاری نداشت و ندارد. بخشی از حوزه جریان اعتدال است. این جریان هنوز رسماً پشتسر آقای پورمحمدی قرار نگرفته. آقای ناطق، آقای روحانی، آقای باهنر و… تیم و رسانه دارند. اینکه اینها پشتسر آقای پورمحمدی قرار میگیرند هنوز مشخص نیست. جریان انقلابی هم که صنمی با آقای پورمحمدی نداشته و ندارد و ایشان را انقلابی نمیدانند. آقای پورمحمدی هم انقلابی نبود. هم با دولت خاتمی، هم با دولت آقای احمدینژاد و هم با دولت روحانی. بله دولت آقای رئیسی از ایشان استفاده نکرد. طبیعتاً خیلی اقبالی به آقای پورمحمدی در فضای جامعه و بهتبع آن در فضای حوزه نخواهد بود مگر اینکه حوادثی رخ بدهد. ممکن است آقای پزشکیان مورد اقبال جریان تندرو اصلاحات قرار نگیرد. ممکن است آقای پورمحمدی را بیاورند و بهعنوان جریان اعتدال و اصلاحات گرچه ایشان آقای روحانی نیست. ایشان آقای ناطق و آقای هاشمی نیست. گرچه همه میگویند که آقای پورمحمدی یک هندوانه سر بستهاست.
* یعنی نظر حضرتعالی این است که ایشان میتواند چهرهای خطرناک باشد؟
بله آقای روحانی چهره امنیتی بود و چهره اطلاعاتی نبود اما آقای پورمحمدی هم چهرهای امنیتی و هم چهرهای اطلاعاتی است. در وزارت اطلاعات بوده و کار اطلاعاتی میکرده. من شنیدهام تیم آقای لاریجانی که آدمهایی قوی بودند. مثل آقای آذری جهرمی و آقای انتظامی که اصحابرسانه بودند قرار است سراغ آقای پورمحمدی بروند. ولی من بعید میدانم که آقای پورمحمدی و تیم او در حالت عادی توانایی ایجاد سونامی و موجی را داشتهباشند. فعلاً هیچ کد و نشانهای نداریم مگر اینکه حوادثی در آینده اتفاق بیفتد.
* با توجه به نزدیک شدن به روز برگزاری انتخابات طبیعتاً شاهد تفرقه افکنیها و لجنپراکنیها خواهیم بود؛ توصیه شما برای مقابله با این تفرقه افکنیها چیست؟
من در مصاحبه با خبرگزاری حوزه و خبرگزاری رسا عرض کردم. اولاً ما موظف به شریعت هستیم. ما دیندار هستیم. در شریعت و دین، تهمت، غیبت و تخریب حرام است. حتی نسبت به دشمنان خودمان نباید گرفتار تهمت، غیبت و تخریب بشویم. حرمت شرعی، حرمت قانونی و حرمت اخلاقی دارد. دوم اینکه من به رفقای انقلابی عبارت حضرت آقا را که نسبت به شهید آیت الله رئیسی به کار برد را میگویم. فرمودند: «من دلم برای ایشان سوخت». تجربه سیاسی بنده این است. در طی چهل و چهار سال پس از انتخابات هیچ نامزدی مانند آقای رئیسی تخریب نشد. ایشان سکوت کرد و تواضع به خرج داد. حتی بعد از مناظره به آن نامزد گفت که من برای شما دعا میکنم و برای شما حلالیت میطلبم. جریان انقلابی باید نجیب باشد. قرار نیست بداخلاق باشد. حتی نسبت به رقیب. یادمان باشد که ما انتخاب نمیکنیم. جایی اراده الهی است، جایی دست تقدیر است. ما باید آمادگی پذیرش همهچیز را داشتهباشیم. باید حواسمان جمع باشد. فردا باید با این رئیسجمهور کار کنیم. یک جایی را هم برای کار باقی بگذاریم. فردا ایشان دومین مقام کشوری خواهد بود. این عبارت میشود همان دوگانگی کسانی که آقای رئیسی را تخریب کردند و الان پیام تسلیت دادند. اگر گرفتار تخریب نشویم خداوند هم به ما کمک میکند. مهم این نیست که چه کسی انتخاب میشود. مهم اصل مشارکت و میزان مشارکت است. اگر نامزد ما انتخاب شد چه بهتر. اگر نشد، باید بدانیم که نظام امامت، رهبری، سازمان و ساختار دارد. آقای رئیسجمهور باید با دو قوه دیگر کار کند. اگر اختلاف پیش آمد، امامت و رهبری بر اساس اصل 110 قانون اساسی حل اختلافات سران قوا است.
حرف آخر اینکه، رئیس جمهوری که بدتر از آقای روحانی نداریم و بدتر از سال آخر آقای احمدینژاد که پیدا نمیکنیم. نظام مدیریت شد و آب از آب هم تکان نخورد. این آقایان خراب کردند، مردود شدند و از چرخه حذف شدند. ولی نظام نشان داد که میتواند با آقای روحانی کار کند، با آقای احمدینژاد کار کند، با خاتمی میتواند کار کند. گرچه ما امیدوار آقای رئیسی دیگری بیاید. گرچه دگر مادر گیتی کسی مثل آقای رئیسی را نخواهد زاد. هر چه دلمان برای ایشان بسوزد کم است. شخصیت بزرگی که خود را مقلد امام و ولایت بداند و اینهمه کار کند.
* به نظر حضرتعالی جبهه انقلاب چه کارهایی را باید انجام دهد و چه کارهایی را نباید انجام دهد؟
پیروزی هدف دوم ما است. هدف ما عمل به تکلیف است. جبهه انقلاب باید به تکلیف خود عمل کند. اول اینکه تخریب حرام است. مشارکت حداکثری. حضرت آقا چگونه انتخابات مجلس را مدیریت کرد؟ مشارکت حداکثری، رقابت حداکثری، سلامت حداکثری و امنیت حداکثری. این چهار اصل باید در انتخابات ریاست جمهوری هم وجود داشتهباشد. دشمن ممکن است ما را گرفتار عواطف و احساسات کند. حوادثی اتفاق بیفتد. قتل نفسهایی اتفاق بیفتد. باید حواس جریان انقلابی جمع باشد. من الان احساس میکنم که الان جریان انقلابی بدون پدر است. پدران نیستند که فرزندان پر شور انقلابی را مدیریت کنند. نباید گرفتار تخریب رقیب و تخریب همدیگر شویم. دوم اینکه سعی کنیم نقاط مثبت کاندیداهای خود را بیان کنیم. این بهترین مدل برای جریان انقلابی است که به اجماع برسد. اگر وحدت و اجماع اتفاق نیفتاد که یک امر طبیعی است، گرفتار تخریب نشویم. انتخابات باید مدیریت شود. اگر نشود مشارکت حداقلی میشود. مردم از دعواهای جناحی خسته میشوند. نباید عاملی برای ضعف نظام بشویم. کاری کنیم که نظام این مرحله را هم با قوت طی کند و انشاءالله ارتفاع بگیریم در جهت خدمت به مردم.
* وقتی ما مشی آقای پزشکیان را در مورد مسائل مختلف نگاه میکنیم احساس میکنیم که خیلی هم مناسب حکومت اسلامی نیست. ولی این شخص تایید میشود. آیا واقعاً نظام دنبال این مشارکت است حتی اینکه مخالف خودش باشد؟
پاسخ دادن به این سؤال سخت است. معنای مشارکت حداکثری، رقابت حداکثری است و ممکن است شورای نگهبان هم به همین خاطر تایید کرده باشد. اما اگر ما جای شورای نگهبان قرار بگیریم. دوازده تا فقیه و دوازده تا حقوقدان. اولاً با تمام این افراد کار کردند و اینها را میشناسند. دوم اینکه اسناد و مدارکی در اختیار شورای نگهبان است که در اختیار من و شما نیست. مثلاً در این فرآیند انتخابات اخیر برخی از علما، مراجع و برخی از مراکز نامه نوشتند که مثلاً آقای لاریجانی تأیید شود. شورای نگهبان این کار را انجام نداد. چون ممکن است اسنادی در اختیار شورای نگهبان باشد که در اختیار این مراجع بزرگوار یا افراد صاحبنظر نباشد. شورای نگهبان به وظیفه خودش عمل میکند.
نکته دوم اینکه شورای نگهبان یک نهاد قانونی است. جدای از اسناد و مدارک نظر دارد. ما عدم احراز نداریم. احراز صلاحیت داریم. مثلاً شورای نگهبان به این نتیجه میرسد که سوابق هیچکدام از نمایندگان مجلس بهعنوان مدیریت کفایت نمیکند. یا مثلاً کسی که یک دوره یا دو دوره وزیر بوده، آیا وزارت او برای منصب ریاست جمهوری کفایت میکند یا نمیکند. در مورد این موضوع بحث میکنند. این آقا استیضاح شده، این آقا وزیری بوده که صلاحیت ندارد. نظر شخصی بنده این است که ملاکی که این دفعه شورای نگهبان در نظر گرفت این بود که ملاک را بالا آورد و گفت کسانی باشد که در ابتدا سابقه ریاست قوا داشتهباشند. آقای قالیباف رئیس مجلس بود و تأیید شد. معاونان رئیسجمهور بوده باشند. آقای جلیلی و آقای قاضیزاده هاشمی معاون رئیسجمهور بودهاند. آقای زاکانی سابقه نمایندگی به اضافه شهرداری تهران را دارد. حضور در هیئت دولت در حد معاونت رئیسجمهور است. آقای پزشکیان نایب رئیس مجلس بود. جدای از اینکه وزیر هم بوده. آقای پورمحمدی دو دوره وزیر بوده. آنهم وزارت کشور و مناصبی که در حکم معاونت ریاست جمهوری محسوب میشود.
شورای نگهبان بارها اعلام کرده که چپ یا راست بودن اشخاص برای ما مهم نیست. بلکه سوابق او مهم است. ما میبینیم که سوابق او چگونه بوده، براساس مدارک، اسنادی که مراکز چندگانه به شورای نگهبان میدهند و براساس مباحثی که وجود دارد به اینجا میرسند که این شش نفر تأیید میشوند. مثلاً در انتخابات سال 96، سه روز نسبت به آقای روحانی جلسه گرفتند. ایشان رأی نمیآورند. سه روز بحث کردند که آیا ایشان را تأیید کنیم یا نه. در آخر با یک رأی بیشتر آقای روحانی تأیید شد. اینیک امر طبیعی است. اعضای شورای نگهبان باید به این نتیجه برسند که این فرد صلاحیت دارد یا ندارد. رأی هم مخفی است و معلوم نیست چه کسانی به این آقا رأی دادهاست. آقای نظیف و آقای رهپیک اعلام میکردند و میگفتند که ما از آرای همدیگر هم خبر نداریم. بحث موافق هستیم، رأی مخالف میدهیم و برعکس. آن عبارتی که بعضیها بهعنوان مهندسی انتخابات بهکار بردند، قطعاً ما در نظام جمهوری اسلامی مهندسی انتخابات نداریم. بله نسبت به انتخابات مهندسی انتخابات داریم و اجازه نمیدهیم کسی که قانون اساسی را قبول ندارد بیاید. در انتخابات ریاست جمهوری اول آقای مسعود رجوی تأیید صلاحیت میشود. بعد امام میفرمایند: «کسی که به قانون اساسی رأی نداده است حق ریاست جمهوری ندارد». بعد آقای مسعود رجوی را با فشار نمایندگان مجلس و جریانهای انقلابی حذف کردند. چون او به قانون اساسی رأی نداده بود. مهندسی انتخابات در این محدودهای که باید قانون رعایت شود وجود دارد. اگر بنده بروم و شرکت کنم رد صلاحیت میشوم. اگر این بهمعنای مهندسی، بله ما مهندسی در انتخابات را داریم. اما اگر بگوییم چه کسی و چه فردی بالا بیاید، نه اینگونه نیست.
جالب این است که در سال 68 انتخابات در اختیار جریان چپ یعنی آقای مهندس موسوی است، ولی آقای هاشمی بالا میآید. در سال 76 انتخابات در اختیار جریان راست است ولی آقای خاتمی بالا میآید. در سال 84 آقای خاتمی انتخابات برگزار میکند ولی آقای احمدینژاد بالا میآید. آقای احمدینژاد انتخابات برگزار میکند آقای روحانی بالا میآید. این چه مهندسی است که همه برعکس در میآیند. ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند که ناطق رئیسجمهور شود، ولی آقای خاتمی میشود. نه انتخابات مهندسی شده نیست. رأی است. مردم رؤسای جمهور مختلفی را انتخاب میکنند. این آزادی نظام جمهوری اسلامی است. مردمسالاری است. مردم هر کسی را که از کانال شورای نگهبان بیرون آمد انتخاب میکند. نظام و رهبری هم تنفیذ میکند. این رؤسای جمهوری که صد و هشتاد درجه با هم اختلاف داشتند نشان میدهد که این نظام هیچوقت انتخابات را مهندسی نمیکند.