رحا مدیا | نجمه صالحی
در یکصدمین سال بازتأسیس نهاد حوزوی در قم، پرسش از نسبت این نهاد با تحولات اجتماعی و فکری ایران معاصر بیش از پیش اهمیت یافته است. این نهاد، که پس از مهاجرت آیتالله عبدالکریم حائری(ره) در سال ۱۳۰۱ش (1340ق) به قم و بنیانگذاری نظاممند آموزشهای دینی بهصورت جدید شکل گرفت، نه تنها در حفظ سنتهای علمی شیعی موفق بود، بلکه به مرور به یکی از نهادهای تأثیرگذار در حیات دینی و اجتماعی ایران تبدیل شد.
حوزه قم، برخلاف مدارس سنتی پیشین، کوشید به مسائل اجتماعی و سیاسی زمانه خود واکنش نشان دهد. این ویژگی بهویژه از نیمه دوم قرن چهاردهم هجری و با ظهور شخصیتهایی چون امام خمینی(ره) و شهید مطهری(ره) تقویت شد. نقش این حوزه در شکلگیری انقلاب اسلامی و تئوریزهسازی ولایت فقیه بهمثابه مدل نوینی از حاکمیت دینی، بهویژه در دهههای پایانی قرن چهاردهم هجری، جایگاه آن را در جهان اسلام متمایز کرد. (ر.ک: سید کاظم موسوی بجنوردی، ولایت فقیه و حکومت اسلامی، 1385).
با این حال، ورود به قرن جدید، لزوم بازخوانی کارنامه یکصدساله این نهاد را ضروری کرده است. تجربه فروپاشی نهاد دینی در غرب، بهویژه کلیسا در دوران مدرنیته، زنگ خطری است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. تحلیلگران دینی بارها هشدار دادهاند که گسست میان دین و زندگی اجتماعی، در صورتی که پاسخهای دین ناتوان از درک تحولات زمانه باشد، ممکن است به عقبنشینی مرجعیت دینی بینجامد (ر.ک: چارلز تیلور، عصر سکولار، ترجمه محمدجواد زارع، 1398).
یکی از مزیتهای حوزهی ایرانی، در پیوند عمیق با فرهنگ بومی و زبان فارسی نهفته است. این پیوند، همانگونه که شهید مطهری(ره) در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران یادآور شده، سبب نوعی همزیستی تمدنی شده است که دین را از حالت رسمی و تحمیلی خارج و در دل جامعه جاری کرده است. حوزه قم، برخلاف نهادهای عربزبان سنتی، توانست به صورت بومی با مخاطب ایرانی ارتباط برقرار کند، اما این ظرفیت، نیازمند تقویت است؛ بهویژه در عرصه رسانه، فناوری و پاسخگویی به ذهنیت نسل جدید. همانگونه که رهبر انقلاب اسلامی مدظله العالی در سال ۱۳۸۴، بهصراحت نسبت به خطر عقبماندگی حوزه از فضای رسانهای هشدار داده و تأکید کردند: «اگر روحانیت از قافله تبلیغات نوین عقب بماند، خسارت بزرگی خواهد دید» (بیانات رهبر انقلاب، دیدار با طلاب و فضلا، ۸ آبان ۱۳۸۴). این هشدار، در دورانی بیان شد که تحولات رسانهای، پیامرسانهای نوین و ساختارهای ارتباطی تازه در حال شکلگیری بود و امروز، بیش از هر زمان، حوزه نیازمند همپایسازی خود با این فضاهاست.
و کلام اخر، آنچه این نهاد را برای آینده آمادهتر خواهد کرد، بازگشت به اصولی چون زمانمندی، پاسخگویی به نیازهای زیستی و فکری مخاطب ایرانی، و توانایی تولید معنای تازه برای پرسشهای جدید است. در غیر این صورت، خطر تکرار تجربه گسست نهاد دین از زندگی، همچون غرب، قابل انکار نخواهد بود.