رحا مدیا | حجت الاسلام علیرضا محمدلو، پژوهشگر و مدرس رسانه
حکمرانی و دولتسازی در جهان امروز، به دلیل گرهخوردن به تکنولوژی و اطلاعات و رفتار سیستماتیک، نتایج و آفتهایی را در نسبت با واقعیت و ارگانیزم اجتماعی تجربه میکند. بررسی مؤلفههای دولت اسلامی جهت مبتلانشدن به مسألههای مدرن یک امر ضروری است تا الگوی متفاوتی از شهریاری را به منصه ظهور رسانیم.
عدالت به شرط مردم
جذابترین گزینه در دولتسازی و جلب آراء فعال و نیمهفعال و خاموش و معترض در حکومت اسلامی، موضوع عدالت اجتماعی است؛ اما نه عدالت لیبرالیستی و تحمیق تودهها و یا سوسیالیستی که بویی از مردمیبودن نداشته و یک تقسیم و توزیع بیروح و عاری از اراده تودهها است.
خداوند متعال در سوره مبارکه حديد آیه ۲۵ میفرماید؛ «لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ» در واقع فلسفه بعثت انبیاء و ارسال کتب آسمانی، به مسأله عدالت گره خوردهاست و تحقق عدالت نیز به قیام و اراده مردم مشروط است؛ زینرو حاکمیت برای تحقق شاخص عدالت بایستی از لایههای فعال جامعه، هم در لایه فهم مسأله و تولید آگاهی و هم در حل مسأله، تولید و توزیع ثروت، توان بهرهوری کافی داشته باشد.
معرفت بدون کدگذاری
آنچه که در روند اتمیزهشدن جامعه توسط دولتهای مدرن رخ میدهد، کوچک شدن مردم، حذف تودهها و به اصطلاح «مرگ سوژهها» است. ساختارها برای بقای خود، دادههای سفید جهت محافظه کاری تولید میکنند و رقبای ساختار نیز در ساحت رسانهها، دادههای متضاد جهت سیاهنمایی به سمت افکار عمومی منتقل میکنند.
آنچه دولتسازی در ادبیات دینی را ممکن مینماید، معرفتافزایی است که مردم را نسبت به کمکاری و پرکاری دولت هوشیار کرده تا در مدار مطالبه یا حمایت، بدون مداخله پروپاگاندا عمل کند.
مودّت و عبور از گسلها
عامل موفقیت دولتها در اندیشه اسلامی، انسجام اجتماعی است. در جامعه دینی بایستی انگیزهها و اندیشهها و رفتارها با همه تنوع و کثرت به یک وحدت و مخرج مشترک ختم شود. بر خلاف اتمسفر غربی که به تعبیر «دیوید رایزمن»، تحت تأثیر فراگیری اطلاعات و پوشش تکنولوژیها در عرصه اجتماعی به نقطه «انبوه تنها» و مردم بدون مردم و انسانها بدون هم دیگر رسیده است.
دولت اسلامی بایستی توان مدیریت گسلهای برساخته در معرکه جنگ شناختی را داشته باشد. گسلهای قومیتی و مذهبی و جنسیتی که وحدت، محبت و مودت جامعه را مبتلا به مسمومیت، تحریف و پاشنه آشیل میکنند. تمام مردم با تمام تنوع و کثرت بایستی با خلاقیت در تولید و بکارگیری فناوریهای اجتماعی در کنار یکدیگر قرار بگیرند و روند دولتسازی اسلامی به نقطه اوج نزدیکتر شود.
معنویت در صحنه
تحت تأثیر جریان «تکنوپولی» به تعبیر «نیل پستمن»، صنعت و فناوری بر فرهنگ غلبه پیدا کرده و نوعی تکنولوژیزدگی بر عرصه عمومی جامعه غربی حاکم شده است.
در واقع آنچه که بیشتر بهچشم میخورد یک بحران معنا و تقلیل یافتن معنویت و نهیلیسم نقابدار است که در پرتو عقلانیت ابزاری و صنعت سرگرمی بر جامعه، سایه میافکند.
دولت اسلامی جهت بروز و ظهور معنویت بایستی توان تولید معنا و تعمیم معنویت را بر صحنه عمومی جامعه داشته باشد و علیرغم تکیه بر صنعت و فناوری، تسلیم محض تکنولوژی نشده و حد و منزلت ابزاری آن را حفظ کند. این محور جهت تأسیس دولت اسلامی از آنجایی ضرورت پیدا میکند که امر سیاسی در خلاء امر اجتماعی و سیاست بدون مردم و مردم بدون معنا، چیزی جز یأس فلسفی و افسردگی سیاسی را در پی نخواهد داشت.