هم‌نویسی حوزویان؛

انتخاب سرنوشت‌ساز به قلم چند صاحب‌نظر حوزوی

در پنج‌گانه انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامى، كشور اسلامی، تمدن بين‌‏الملل‌ اسلامى که دو مرحله آن طی شده و اکنون در طلیعه تشکیل دولت اسلامی  هستیم بایستی تعریف حکمرانی و چگونگی تحقق آن مورد بحث ‌و بررسی قرار گیرد، به‌خصوص اینکه چرا کشور اسلامی بعد از دولت اسلامی مورد اشاره قرار گرفته‌است؟!

به گزارش رحا مدیا، همزمان با فضای انتخاباتی کشور برخی از استادان و فضلای حوزه علمیه در یادداشت‌هایی جداگانه دیدگاه‌ خود را درباره مسائل مهم این روزها بیان کردند.

حجت الاسلام احمدحسین شریفی، رئیس دانشگاه بین المللی قم، در نوشتاری با عنوان «رئیس‌جمهور به عنوان کارشناس ارشد تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری» نوشت:

این روزها به دلیل آنکه یکی از نامزدهای محترم بدون آنکه هیچ طرح و برنامه فکرشده‌ای برای اداره کشور داشته باشد، هر نوع پرسشی را به نظر کارشناسانی موهوم، نامرئی و پشت‌پرده می‌دهد!، مسأله شأن رئیس‌جمهور مورد توجه قرار گرفته است.

درست است که نه تنها رئیس‌جمهور بلکه هر مدیری باید به‌نظر کارشناسان رجوع کند، و الا روشن است‌که هرگز نمی‌تواند به رأیی صائب در مسائل دست یابد، اما:

اولاً، خودش هم لازم است که قدرت تحلیل مسائل را داشته باشد و الا به‌سادگی در دام کارشکنان کارشناس‌نما می‌افتد؛ ثانیاً، کسی که خود را نامزد انتخابات ریاست جمهوری می‌کند لازم است پیش از ورود به این عرصه، دیدگاه‌های کارشناسان را گرفته باشد و نتایج حاصله را در قالب برنامه با مردم در میان بگذارد، نه آنکه بعد از ریاست‌جمهوری تازه بخواهد کار را شروع کند.

خلاصه آنکه شرط لازم رئیس‌جمهور آن است که کارشناس ارشد «تصمیم‌سازی» و «تصمیم‌گیری» داشته باشد.


 

معصومه پازکی هم مطلبی با عنوان «حال خوش مردم ایران» منتشر کرد.

مصطفی ملکیان در متنی به‌‌مناسبت‌ نزدیکی انتخابات نوشته‌است؛ «ما مردم ایران حالمان بد است زیرا ۴ چیز را نداریم؛ خوشی، آزادی، برابری و عدالت و آنچه بین این ۴ تا مهم است و رئیس جمهور در درجه اول باید برایش مهم باشد، خوشی شهروندان است زیرا خوشی شهروندان نیازهای فیزیولوژیک و بیولوژیک (خوراک، پوشاک، مسکن، خواب، تفریح، استراحت، لذت) را فراهم می‌کند، یعنی یک شهروند توقعش از کسانی‌که کشور را اداره می‌کنند این‌است‌که نیازهای اولیه که نیازهای فیزیولوژیکی انسان است را فراهم کند و در ادامه خوشی را نیز از نیازهای اولیه انسان می‌داند که ابتدا باید تامین گردد.»

در اینکه رئیس دولت موظف به تامین نیازهای اولیه و فیزیولوژیکی مردم و خوشی برآمده از آن‌است، شکی نیست زیرا تامین نیازهای زیستی و اولی به افراد برای سایر اهداف و فعالیت‌ها انگیزه می‌دهد اما سؤال این است که آیا خوشی انسان صرفا منوط به نیازهای زیستی است؟!

تامین نیاز امنیتی، نیاز اجتماعی، نیاز به محبت و ارتباطات موثر با افراد، نیاز به احترام، نیاز به قدرت و عزت خوشی آور نیست؟!

آیا تأمین خوشی صرفا در خوشی‌های مقطعی و لذت‌های زیستی خلاصه می‌شود؟!

پاسخ به این سوالات روشن می‌کند که مفهوم فلسفی «خوشی» فقط متوقف به حد نیازهای زیستی نیست بلکه در اهداف والای انسانی مثل عزت، قدرت، احترام تبلور بیشتری می‌یابد.

رئیس جمهور باید کسی باشد که ایران را در منطقه قدرتمند کند، کسی باشد که روابط دیپلماسی عزتمندانه را پیش بگیرد، کسی باشد که به‌توان داخلی اعتماد کند و‌… همه اینها خوشی‌ساز است.


 

حجت الاسلام محمدرضا بابایی نیز در کوتاه نوشتی به موضوع «حکمرانی؛ ورد زبان نامزدها» پرداخت.

مناظرات انتخاباتی امسال با خودش واژه‌های جدید سیاسی را نیز رواج داده است که یکی از آن‌ها حکمرانی است.

حکمرانی؛ فرایند تصمیم‌گیری به منظور نیل افراد و جامعه به آسایش و تکامل دنیوی و سعادت‌اخروی است. براساس رابطه دولت و حکمرانی می‌توان گفت که لازمه تحقق حکمرانی متعالی، وجود یک دولت متعالی است که از آن تعبیر به دولت اسلامی شده‌است.

در پنج‌گانه انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامى، كشور اسلامی، تمدن بين‏الملل‌ اسلامى که دو مرحله آن طی شده و اکنون در طلیعه تشکیل دولت اسلامی  هستیم بایستی تعریف حکمرانی و چگونگی تحقق آن مورد بحث ‌و بررسی قرار گیرد، به‌خصوص اینکه چرا کشور اسلامی بعد از دولت اسلامی مورد اشاره قرار گرفته‌است؟!

پاسخ این‌است؛ دولت اسلامی باید زیست‌بوم حکمرانیِ عمومیِ متعالی را طراحی و پیاده‌سازی کرده و نسبت به تنظیم روابط و مناسبات آن‌ها اقدام کند. دولت‌اسلامی باید عناصر و اجزای جامعه اسلامی را برای پذیرش نقش‌ها و مسئولیت‌های مختلف بخش عمومی توانمند نموده و آنها را برای ایفای نقش موثر هدایت کند.

یکی از خدمات شهید رئیسی کار تحقیقاتی و عملیاتی پیرامون مردمی‌سازی دولت بود. در یک‌کلام دولت آینده که بر سر کار می‌آید باید نقشِ مردم در دولت را شفاف بیان کند.


 

حجت الاسلام سیدمحمدباقر میرصانع نیز موضوع «استعاره‌های غلط و اخلاق انتخابات» برای انتخابات انتخاب کرده و چنین نوشت؛

ذهنِ ما برای فهم و درک بسیاری از چیزها از چیز‌های دیگر کمک می‌گیرد به این عملیات ذهنی استعاره می‌گویند. برای مثال ما برای بررسی و نقد نظریه‌ها و استدلال‌ها، آنها را مانند یک ساختمان در نظر می‌گیریم. به این جملات توجه کنید:

  1. این موضوع زیربنای استدلال شما است.
  2. پایه‌های استدلال متزلزل است.
  3. اگر این ثابت شود استدلال فرو خواهد پاشید.
  4. نظریه فلانی بر دلایل قدرتمند بنا شده‌است.

ما در زندگی عادی اینقدر با این استعاره‌ها انس گرفته‌ایم که بسیاری را متوجه نمی‌شویم و به‌راحتی به‌کار می‌بریم. اهمیت این استعاره‌ها از آن‌جهت است‌که به رفتارهای ما جهت می‌دهند. (برای اطلاع بیشتر ن.ک: «اصول فلسفه و روش رئالیسم»، مقاله ششم، علامه طباطبایی، انتشارات صدرا و «استعاره‌هایی که با آنها زندگی می‌کنیم»؛ نوشته جرج لیکاف، نشر علم)

استعاره‌های درست رفتارهای صحیح و اخلاقی را تسهیل می‌کنند و استعاره‌های غلط به رفتارهای ناصواب منجر می‌شود. متأسفانه انتخابات یکی از چیزهایی است که استعاره غلط درباره آن همه‌گیر شده است. بیشتر مردم برای فهم صحنه انتخابات از استعاره «جنگ» استفاده می‌کنند. به عبارات زیر توجه کنید:

۱. کارزار انتخابات

۲. ما پیروز انتخاباتیم.

۳. او در مناظره غلبه کرد.

۴. رقیب با تمام توان به صحنه آمده

بسیاری از تنش‌ها، بی‌اخلاقی‌ها و گفت‌وگوهای چالشی و تخریبی زائیده این استعاره غلط است. مرزکشی میان نامزدها، تفسیق و تکفیر رقیبِ انتخاباتی به‌دلیل این است‌که انتخابات را صحنه جنگ پنداشته‌ایم. در جنگ علاوه بر توانایی خود باید نقاط ضعف نیروی مقابل را ملاحظه کرد، دقیقا به‌همین دلیل است‌که نامزدهای انتخاباتی و هواداران دست به تخریب یکدیگر می‌زنند.

یکی از راه‌های ترمیم اخلاق انتخابات برگرداندن استعاره آن از جنگ به وکالت است. در انتخاب وکیل تقابل و درگیری معنا ندارد. دو وکیل ممکن است سالم، صالح و معتمد باشند اما آنچه یکی را بر دیگری مقدم می‌کند توانایی و مهارت او است.

«حقیقتِ انتخابات گزینش وکیل برای رتق و فتق امور جاری مملکت است.» آن را صحنه جنگ و زورآزمایی ندانیم.

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها