رحا مدیا | مجید ابطحی در ستون روزنمای رحا نوشت:
«پدر ما سالها منتظر بود به آرزویش برسد و حاجی شود، چیز دیگری نمیخواست…» اینها صحبتهای استاد بود که با بغضی سخت اما پنهان همراه بود، در مورد پدرش حرف میزد که بین قربانیان منا بود، سال۹۴، کلاس درس لمعه.
کمی بعد ادامه داد «خانوادهی ما وضعیت بدی دارند نمیدانند پدر زنده است یا… . کاش حداقل پیکرش را برگردانند» اینجا دیگر پنهان کردن بغض کار راحتی نبود، استاد درخواست کرد یکی از دوستان روضه بخواند، روضه بهانهی خوبی برای شکستن بغض استاد بود!
تلخی ماجرا قابل تحمل نبود، خانوادههای زیادی متحیر بودند که حاجیشان زنده است یا مرده؟! ملت ایران داغدار شده بودند، چرا که خبری از پیکرهای عزیزانشان نبود!
پیر فرزانهی انقلاب شروع به صحبت کردند «اگر بنا شد عکسالعمل نشان بدهیم، عکسالعملهای ما خشن هم خواهد بود، سخت هم خواهد بود.»
ورق برگشت، سعودیها ترسیدند و دست به کار شدند. تا اینجا کمی از چهرهی پلید سعودیها برای مسلمانان آشکار شده بود، اما یکسال بعد ولی امر مسلمین عباراتی به کار برد که سعودیها را بیشتر معرفی میکرد:
«سعودیهای منفور، یک گروه در درون جهان اسلام هستند که برخی از آنها دانسته و برخی نادانسته به دشمنی با مسلمانان مشغولند و جهان اسلام باید با ایستادگی در مقابل آنان، از اربابان سعودیها یعنی امریکا و انگلیس خبیث اعلام برائت و بیزاری کند.»
این عبارات یعنی باید در مسلمان بودن سعودیها کمی تأمل کرد، آیا سعودیها واقعا فرقهای از مسلمین هستند؟ یا از ابتدا ساخته و پرداختهی انگلیس بودند و اساسا هیچ ریشهی اسلامی ندارند؟