رحا مدیا | فاطمه شکیبرخ، دکتری تاریخ تشیع
سید ابوالحسن موسوی اصفهانی، فقیه اصولی و از مراجع تقلید شیعه امامیه بود که در نهم ذیالحجه ۱۳۶۵ق، ۱۳ آبان ۱۳۲۵ش درگذشت. جنازه ایشان از کاظمین به نجف منتقل شد و در یکی از حجرههای حرم امیرمؤمنان علی(ع) دفن گردید.
به دلیل گستردگی مرجعیت ایشان در آن زمان، اهل عراق او را «زعیم الطائفة» لقب دادند. بهرغم دفاعیات ایشان از جریان وقوع نهضت مشروطه ایران و تحولات بعد از آن، بهویژه در زمینهی دفاع از حقوق مردم و حاکمیت ملی، در دورهی حکومت پهلوی، اقدام سیاسی مهمی از ایشان دیده نشد و حتی هنگامیکه ایشان برای اجرای اصل دوم متمم قانون اساسی نظارت فقها و مجتهدین طراز اول بر مصوبات قانون انتخاب گردید؛ از حضور امتناع کرد و در جهت معرفی افراد شایسته بجای خویش نیز اقدام خاصی انجام نداد. همین امر یعنی عدم دخالت آیتالله اصفهانی در امور سیاسی، در شمار عواملی بیان گردید که موجب ناکامی اجرای این قانون در زمان پهلوی اول، شده است.
این بُعد از عرصه زندگی این عالم بزرگ، معرکهای برای قضاوت و اظهارنظر مخالفان حضور علماء در ساحات سیاسی بوده که لازم است نکاتی درباره آن عنوان شود؛ به نظر میرسد که «سنجش شرایط زمانه» توسط این عالم بزرگ از علل مهم عدم همکاری ایشان با مجلس قانون بوده است؛ تجاربی که از نتایج انحراف مشروطه بود و بر سر نیروهای خالص مبارز، مانند «شیخ فضلالله نوری» آمد، آگاهی ایشان، از تسلط جریان روشنفکری بر بسیاری از مجاری سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور ازجمله، تلاش و جدیت دولت پهلوی اول، برای کاهش نفوذ روحانیت در اجتماع و ساختار حاکمیت و از همه مهمتر، باور به عدم وجود شرایط اجرای اصل دوم اجرای متمم قانون اساسی در کشور، در شمار مهمترین این موارد میتوان بیان کرد.
در وصف موقعیتسنجی و زیرکی در سیره سیاسی ایشان، میتوان به موارد دیگری هم اشاره کرد؛ ازجمله زمانی که پس از جنگ جهانی دوم، سفیر انگلیس باواسطهها و اصرار به خدمت آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی رسید و گفت: «عالیجناب! دولت انگلستان نذر کرده بود! که اگر بر آلمان نازی پیروز گردد، صد هزار دینار خدمت شما، بهعنوان پیشوای جهان تشیع تقدیم دارد، تا در هر موردی که خود شایسته میدانید، هزینه کنید!» ایشان چک سفیر را قبول کرد و زیر تشک نهاد و در ادامه مجلس، اشاره به وضعیت پس از جنگ مردم اروپا کرده فرمودند: «ما میدانیم که در این جنگ، بسیاری از مردم اروپا، آواره و از هستی ساقطشدهاند. از طرف ما به دولت متبوع خود بگوئید: سید ابوالحسن، به نمایندگی از مسلمانان، وجهِ ناقابلی، بهمنظور کمک به آسیب دیدگان جنگ، تقدیم میدارد و از کمیِ وجه معذرت میخواهد! چراکه خود میدانید ما نیز در شرایط مشابهی هستیم.» آنگاه همان چک سفیر را بهضمیمه چک صد هزار دیناری دیگر به سفیر دادند. پس از لحظاتی نوری سعید (نخستوزیر پیشین عراق) به خدمت آیتالله اصفهانی برگشت و خود را بر قدمهای ایشان انداخت و گفت: قربانت گردم؛ نماینده انگلیس بعد از ترک محضر جنابعالی، از هوشیاری و درایت شما شوکه شده و گفت: «ما میخواستیم شیعیان را بخریم! اما پیشوایِ شما، ما را خرید.»
البته باید در نظر داشت که این مطلب به معنای، سیاستگریزی ایشان، برداشت نخواهد شد؛ زیرا هنگامیکه حمایت خود را مانند ماجرای تبعید آیتالله خالصی، توسط دولت عراق به حجاز، مفید تلقی میکردند از آن دریغ نورزیدند و در این راستا اقدامات لازم را انجام دادند. در واقع، آیتالله اصفهانی، با «موقعیتسنجی زمانه» و قطع امید از ثمربخشی حضورشان در مجاری حکومتی ایران، ترجیح دادند تا بهجای اتلاف عمر خویش در این مسیر، به امور داخلی مسلمین و برطرف کردن حاجات مردم همت گمارد.