به گزارش رحا مدیا، حجتالاسلام والمسلمین دکتر سید مهدی موسوی، پژوهشگر علوم اجتماعی و نظریه مقاومت از دیدگاه امامین انقلاب، در گفتوگو با رسانهی رحا مدیا به تبیین مفهوم مقاومت با تأکید بر اندیشه متفکرین مسلمان پرداخت.
دکتر موسوی سالها پژوهش در بیانات رهبر انقلاب در کارنامه خود دارد، او همچنین کتابی در این باره با عنوان «درآمدی بر علوم انسانی در اندیشه آیتالله العظمی خامنهای» به رشته تحریر درآورده است.
متن ذیل حاصل گفتوگو با این استاد حوزه و دانشگاه پیرامون حوزه مقاومت، تفکر اسلامی و متفکرین مسلمان و انقلابی است که تقدیم مخاطبان محترم رحا میشود.
*مقاومت با انقلابی بودن چه تفاوتی دارد؟
انقلابی بودن، ویژگی کل عقلانیت انقلاب اسلامی است که یکی از مؤلفههای عقلانیت انقلاب اسلامی، نظریه مقاومت است. یک مؤلفهاش مردمسالاری دینی است که آن هم انقلابی بودن است. مؤلفه دیگر، اهل کوشش و تلاش و حرکت بودن است. جهاد به معنای اعم آن است. یکی از مؤلفههای انقلابی بودن، نظریه مقاومت و اهل مقاومت بودن است. مساوی نیستند؛ انقلابی بودن یک عقلانیت عام است و این یکی از مؤلفههای آن میشود. عموم و خصوص مطلق است.
*برای آشنایی با اندیشه امام و رهبر انقلاب کل صوتها را باید گوش کرده باشیم یا همین که یکسری گوش کرده باشیم و چشمی خوانده باشیم کفایت میکند؟
نخیر، روش دارد؛ مگر شما به صرف اینکه یک دور بحارالانوار را چشمی بخوانی مجتهد میشوی؟ شما چگونه برای اینکه در معارف اسلامی مجتهد شوی و بگویی اهل بیت چه گفتند؛ غیر اهل بیت هم همین است؛ یعنی شما هر شخصیتی را در دنیا بخواهی بخوانی، باید یک دور کل آثارش را عمیق و دقیق بخوانی، عام و خاصش، مطلق و مقیدش و مجمل و مبینش را استخراج کنی، بعد بگویی این عام با این خاص، این مطلق با این مقید؛ پس نظریهش این است.
*نظرتان درباره کتابی که آقای خسروپناه گردآوری کردند آن چیست؟
یه راه این است که خودم ده سال، پنج سال وقت بگذارم روی آثار یک متفکر و مجتهد بشوم و راه درستش هم این است. یک راهش این است که از آثاری که مجتهدینی که درباره امام و رهبر انقلاب نوشتند استفاده کنم. این یعنی چی؟ یک شخصی، مثلا من ده سال در نظریه رهبر انقلاب کار کردم الان در فلان نظریه ایشان مجتهد هستم. شما میگویی ما کتاب شما را میبینیم، ولی طبیعتا این تفسیر خودم است. شما باید کتاب بنده و آقای خسروپناه و کتاب چند نفر دیگر را ببینی، با هم مقایسه کنی، ببینی کدامش دقیقتر است و کدامش ارجاعاتش بهتر است و کدامش به چارچوب فکری رهبر انقلاب نزدیکتر است، از روش علمی برخوردارتر است. از بین اینها باید یک مقاله یا یک کتاب یا به صورت ترکیبی گزینش کنی.
* چطور میشود که کسی مثل رهبر انقلاب، شهید بهشتی و شهید مطهری تربیت شود؟
زمانی که آثار امام یا آثار شهید مطهری و شهید بهشتی را میخوانیم برای رسیدن به همین است. ما آثار را میخوانیم که از طریق آثار به طریق برسیم. خود اینها که مقصد نیستند، خودشان طریق هستند. چطوری میتوانم برسم؟ چند مؤلفه دارد. اولا من باید از خود شهید مطهری سؤال کنم که آقا شما چه کار کردی به اینجا رسیدی؟ شهید مطهری در ده جای آثارش گفته من این را خواندم، این استاد را دیدم، روشم این است، این مسیر را طی کردم. تا آثارش را نخوانی، نمیتوانی از شهید مطهری استفاده کنی.
حالا که شما این مسیر را رفتی به چه رسیدی؟ میگوید به این منظومه فکری رسیدم، از دل این منظومه فکری به این نظام فکری رسیدم. ما آثار را نمیخوانیم که یک سلسله گزارهها را بهدست بیاوریم، ما آثار را میخوانیم که طریق حرکت و معالم طریق را به دست بیاوریم. حالا یکبار آثار اینها درباره خودشان است، یکبار درباره اسلام است، یک بار درباره استادشان است. من الان میخواهم امام را بفهمم، امام را از چه طریقی باید بشناسم؟ نباید بروم سراغ بهترین شاگردش که شهید مطهری و رهبر انقلاب است؟ من اگر بخواهم امام را بشناسم باید سراغ رهبر انقلاب بروم و آثار ایشان را مطالعه کنم تا بفهمم امام که بوده است.
برای شناخت اسلام هم سراغ شاگردان مکتب اسلام میرویم که عالمانی همچون امام و رهبر انقلاب و شهید مطهری هستند؛ با خواندن آثارشان که طریق هستند برای شناخت اسلام.
*غیر از این راه، راه دیگری امکانپذیر نیست؟
نه دو راه بیشتر نیست. یا باید به همه آثار مراجعه کنید، یا کسی به آثار مراجعه کرده، نظریه اجتهادی خودش را اخذ و ارائه کرده و به شما ارائه داده است.
*مسیر دستیابی به آثار و تفکرات متفکرین چگونه باید باشد؟
دو تا مقام است. ما کتابی به نام «درآمدی بر نظام اندیشه اسلامی از دیدگاه امام و رهبری» داریم؛ اینها را من مفصل در آن کتاب طرح کردم که چگونه میتوانیم آثار یک متفکر را بهدست بیاوریم و در کنار خواندن این آثار چه علومی را باید بخوانیم. این که میگوییم آثار یک متفکر را بخوانیم نه اینکه حوزه و دانشگاه تعطیل بشود، آنها که سرجای خودش است. اصلا این که چگونه باید حوزه و دانشگاه را بخوانم باید از اینها یاد بگیرم؛ یعنی از شهید مطهری بپرسم آقای شهید مطهری، شما بهعنوان بزرگترین استاد فلسفه در زمان ما چگونه فلسفه بخوانم که بهتر بتوانم از فلسفه استفاده کنم؟ حضرت امام شما به عنوان رئیسالفقهای عصر ما، من چگونه فقه بخوانم که مثل شما بشوم و مسیر شما را ادامه دهم؟ از خود همینها سوال میکنیم؛ تازه طرح را که از اینها گرفتیم، اینها معالم طریق هستند.
اینها طریق را به من یاد میدهند که بعد حالا چگونه فلسفه و فقه را چگونه دقیقتر بخوانم، رابطهام اجمال و تفصیل است؛ یعنی یک سطحی از مقدمات حوزه لازم دارم تا آثار امام و علامه و شهید مطهری را بفهمم. دوباره این را که به دست آوردم، مبنایی و محوری برای فهم عمیقتر سطوح عالی میشود، سطوح عالی را که خوب خواندم، تازه دوباره برمیگردم به آثار اینها و میبینم چه حرفهایی داشتهاند که من دوره قبل نمیفهمیدم؛ حالا در درس خارج تازه میفهمم نظریه اجتهادی امام یا نظر علامه مطهری چیست. مثلا در شرح اسفار تازه میفهمم این نکتهای که امام اینجا خیلی با زبان لری ساده بیان کرد، ریشههای فلسفی عمیق دارد.
بین نظام فکری وعلم، رابطه اجمال و تفصیل است؛ یعنی یک سطح از علم، مقدمه برای کشف نظام فکری است، یک سطح از نظام فکری، مقدمه برای فهم عمیقتر است ، فهم عمیقتر از علم دوباره مقدمه است. همه علوم اینطوری است. صرف و نحو مگر اینطوری نیست؟ صرف را میخوانی، بعد که در نحو وارد شدی تازه میفهمی بعضی از نکات صرفی نحوی یعنی چه؛ بعد وارد بلاغت میشود، تازه میفهمی در نحو چه خبر شده؛ اگر نحو بلد بودی، بلاغت نمیفهمیدی؛ بین فقه و اصول، بین منطق و فلسفه؛ این رفت و برگشت باید باشد. علم مقدمه است برای فهم نظام فکری، نظام فکری مقدمه برای عمق در علوم است. اینها را مفصل در کتاب «درآمدی بر نظام اندیشه اسلامی» بحث کردیم. و اینکه چگونه میتوانیم به نظام فکری یک متفکر دست پیدا کنیم و چه میزان از علوم اسلامی لازم داریم و چقدر این نظام فکری برای ما لازم است.
* آیا با گوش دادن مقداری از سخنرانی امام و رهبر انقلاب می توانیم بفهمیم که کدام حرفشان مطلق ومقید است؟
رهبر انقلاب یک روشی دارند و در سال 94 گفتند باید سراغ محکمات اندیشه امام بروید. البته با یک انس فراوانی شما میفهمید که این مباحث در اندیشه امام جزء محکمات است. یک مقداری کتابها را که بخوانید، غور بکنید، خلاصهنویسی کنید، چارچوببندی کنید، میفهمید این مؤلفه را که امام اینجا گفت، وقتی در سیاست وارد شد همین را گفت، در اقتصاد هم وارد شد همین را گفت؛ پس این کلیدواژه است. این، آن مفهوم بنیادین است. این محکمات است.
در قرآن محکمات و متشابهات دارد. متشابهات را باید به محکمات برگردانیم. ما در نظام اندیشه میگوییم چگونه با مطالعه آثار یک متفکر، از متشابهات به محکمات دست پیدا کنیم. در واقع رهبر انقلاب فرمودند که مکتب فکری امام یک بسته کامل است که دارای محکماتی است و محکمات هم آن مجموعه مفاهیم و گزارههایی است که امام در همه دورههای تاریخی استفاده کرده؛ همه جا حضور دارند، نظم میدهند؛ مثلا نظریه فطرت برای امام یک محکم است. امام هر جا درباره هر موضوعی که سخن میگوید بحث فطرت را مطرح میکند .
*مقاومت هم ازهمین محکمات است؟
سلسله مراتب محکمات داریم. یک محکماتی در حوزه مبانی فکری داریم؛ مثل فطرت، یک محکمات در حوزه عقلانیت و نظام محاسباتی داریم. مردمسالاری دینی، کار و تلاش و کوشش و مقاومت، اینها محکمات عقلانیت و نظام مباحثاتیاند که بر آمده از اندیشه اسلامی است. اینها بحث مفصلی لازم دارد که آنجا اجمالش هست. تفصیلش هم جاهای مختلفی عرض کردیم.
*آیا صحیفه امام کامل است و همه سخنرانیهای امام را در بر میگیرد؟
نه، همه که نیست. یک سری سخنرانیها که خصوصی بوده. اخیرا ظاهرا قرار است که چهار، پنج جلد اضافه شود، ولی همین کامل است، نقص این نیست؛ یعنی اینطور نیست امام در جایی نکتهای گفته باشد که اینجا نباشد.