گفتگوی اختصاصی
در گفتگوی اختصاصیِ “رحامدیا” مطرح شد؛
طلاب و مبلّغین برای تحقق مشارکت حداکثری باید چهار مولفه را مدّ نظر داشته باشند
حجتالاسلام و المسلمین مسعود عالی: اگر قرار باشد در مسئلۀ انتخابات به موفقیتی برسیم، باید این هنر را داشته باشیم که مشارکت حداکثری را تحقق ببخشیم. آن چیزی که در ایام باقیمانده تا انتخابات، توسط “روحانیت“ میتواند صورت بگیرد این چهار کار است؛
- آگاهیبخشی و بصیرتافزایی
در رابطه با بحث آگاهسازی و بصیرتافزایی، بخشی از مردم، نیامدنشان به این دلیل است که شاید اهمیت مسئله را ندانند و اهمیت آنچنانی به مسأله ندهند؛ یعنی اینطور نیست که بخواهند مقاومتی با حق کنند، حتی اصلاً مخالف با نظام هم نیستند اما برخی میخواهند خلافش را القا کنند، که به هیچوجه اینطور نیست.
عدۀ دیگری هستند که کارهای دیگری را در روز انتخابات دنبال میکنند و پای صندوق نمیآیند؛ به نظرم این بخش را میشود با آگاهی دادن و تبیین اهمیت مسأله به مشارکت ترغیبشان کرد، هم به عنوان یک واجب شرعی، که تمام مراجع تقلید بزرگوار هم سابقاً و هم مراجعی که الان در قید حیات هستند و در رأسشان رهبر بزرگوارمان این مسأله را تأیید کردهاند و انتخابات
را یک واجب شرعی دانسته و می دانند و هم به عنوان یک ضرورت عقلی و سیاسی با بیان های مختلف.
یکی این بیانها اینکه انتخابات از مؤلفههای قدرت و امنیت یک کشور است؛ هرچقدر مشارکت حداکثری باشد و مشارکت مردم بیشتر باشد اقتدار نظام و امنیت کشور است. ما در فتنهها داشتیم که وقتی مردم آمدند پای کار، فتنه جمع شد، یعنی وقتی حس کردند مردم پشت این قضایا هستند، آن ناامنی جمع شد.
بنابراین ما در بیانِ آگاهی دادن به مردم باید تبیین کنیم که مسألۀ قدرت و مسألۀ ایجاد امنیت حتی در شرایط بد اقتصادی مسئله ای است که اگر دشمن ببیند کشوری ضعیف است و پشتوانۀ مردمی ندارد، با ایجاد ناامنی بیشتر، با ایجاد فشار اقتصادی بیشتر، خباثت اش در دشمنی را بیشتر می کند.
یک بیان دیگری که رهبر بزرگوارمان هم مکرر فرمودهاند، این است که انتخابات تعیین سرنوشت خودمان است؛ یعنی عقلاً بر هر عاقلی محرز است که اگر خودش بخواهد سرنوشت خودش را رقم بزند، باید در انتخابات شرکت کند. انتخابات به هر صورت برگزار می شود اما مطمئناً یک انتخاباتِ ضعیف مشکلات را بیشتر میکند و ما اگر میخواهیم مشکلات حل شود باید در انتخابات وارد شویم و شرکت داشته باشیم.
بیان دیگری که در اهمیت مسأله و آگاهی دادن به مردم مهم است این که، هرچقدر مشارکت بیشتر باشد مسئولین نیز احساس مسئولیت بیشتری میکنند و طبیعتاً مطالبۀ بیشتری را در مقابل خودشان احساس میکنند، به این معنی که وقتی این مردم عظیم آمدند پای کار، مسئول نیز باید پاسخگوی این مردم باشد.
چون انتخابات مجلس را در پیش داریم، یک بیان دیگر نیز مطرح می شود و آن اینکه، معمولاً مجالس هستند که زمینهساز غلیۀ یک گفتمان و یک رویکرد کلی برای کشور می شوند و در انتخابات ریاستجمهوریِ آینده، رویکرد خود را به پیروزی می رسانند، یعنی اهمیت انتخابات مجلس از باب اهمیت گفتمانی نیز هست، که میتواند یا یک گفتمان ولایتمدار را به جامعه و حاکمیت تزریق کند یا یک گفتمان غربگرا را.
- اعتمادسازی
بحث اعتمادسازی، خیلی مهم است. گاهی مواقع به بهانۀ تقلب در انتخابات، کسانی که وقتی خودشان موفق نشدند زیر میز زدند، الان هم گاهی جسته و گریخته با بهانههای واهی همچون مهندسی انتخابات، فرمایشی بودن انتخابات، نمایشی بودن انتخابات و این قبیل القائات، که واقعاً القائات مسمومی است، اعتماد را سلب میکنند و انگیزۀ عده ای را برای شرکت در انتخابات میگیرند.
ممکن است در هر جایی یک جزئی تخلفات باشد، که این قبیل جزئیات موجب سلب اعتماد نمیشود اما به نظرم بهترین چیزی که جواب این شبهه که می گوید “اعتماد نیست و بی اعتمادی انگیزه را سلب کند“، این است که در دورههای مختلف که گفتمانهای متفاوتی حاکم بود، درست در همان موقع از صندوق رأی، یک کسی که مخالف آن گفتمان بوده، انتخاب شده است. لذا این که افرادی اصل انتخابات را زیر سؤال میبرند، واقعاً جفا می کنند.
- امید آفرینی
سومین محورِ بحث، امیدآفرینی است؛ دلیل بعضیها که در انتخابات شرکت نمیکنند این است که نظام ناکارآمد است اما این ادعا در حالی مطرح می شود که نظام، نظام کارآمدی است. نعوذبالله گاهی اوقات به صورت کلی گفته میشود که مسئولان همهشان دزدند و…؛ این یعنی القاء دلسردی و ناامیدی.
این القای ناامیدی، واقعاً یکی از چیزهایی است که متأسفانه به صورت گسترده در این سالهای اخیر ضریب یافته و شاید بشود گفت که محور جنگ روانی دشمن علیه ماست.
بحث ناکارآمدی حتی میتواند حکومت امیرالمؤمنین علیهالسلام را هم ناکارآمد نشان بدهد، یعنی حکومت ولی مطلق خدا را . همان زمان آنقدر تبلیغ سوء از طرف معاویه صورت گرفت که بعضیها میگفتند علیبنابیطالب آدم خوبی است اما سیاستمدار نیست و معاویه حاکم خوبی است! آن زمان کسانی که باید دفاع میکردند و خواصی که باید این شبهۀ ناکارآمدی و القای ناامیدی را دفع میکردند، آنقدر کوتاهی کردند که خودِ امیرالمؤمنین علیهالسلام مجبور به جواب دادن شد.
در خطبۀ 25 نهج البلاغه حضرت علیهالسلام می فرماید: به خدا قسم اینچنین نیست که معاویه از من باهوشتر، زیرکتر و سیاستمدارتر باشد، او نیرنگباز است، او فریب میدهد، او هر کاری از دستش میآید انجام میدهد، اگر ناپسندیِ فریب و دروغ گفتن نبود، من از همه زیرکتر بودم.
ببینید القاء ناکارآمدی این شکلی هست که حتی حکومت امیرالمؤمنین علیهالسلام را هم میتواند زمینگیر کند، مبتلا کند، به طوری که حتی بعضی از خواص قبول کرده بودند و این را میگفتند که علی آدم خوبی است ولی سیاستمدار خوبی نیست!
ما در زمان خودمان می بینیم این مسأله را آن هم به صورت گسترده ضریب می دهند که مثلاً با چند مورد فساد، یک مرتبه همۀ نظام را زیر سوال می برند و این می شود که گاهی مواقع نقطههای قوّت نظام اسلامی را هم وقتی نمیآییم خوب تبیین کنیم، تبدیل میشود به نقطه ضعف. بله، آن نظامی که با فساد میسازد، فساد در آن ماندگار است، فساد را تحمل میکند نظام فاسدی است اما آن حکومتی که خودش فساد را کشف میکند و مقابله میکند با آن یک نظام سالم است.
- ایجاد وحدت و همدلی
چهارمین محور ایجاد وحدت و همدلی است؛ این مسأله درست نقطۀ مقابل آن کاری است که دستگاه ابلیس برای ترویج کینه، اختلاف انداختن، جدا کردن مردم از همدیگر، دلها را از همدیگر دور کردن، تنها کردن افراد و… انجام می دهد.
در تعبیر قرآن این است که شیطان فساد درست میکند بین افراد و مؤمنین و در جای دیگری صریحتر هست که شیطان میخواهد دشمنی و بُغض میان شما اتفاق بیفتد. دوقطبیهای کاذب، همدیگر را از گردونه خارج کردن، اَنگ زدنها به یکدیگر و… از همین قبیل شیطنت هاست. دستگاه ابلیس و انسانهای شیطانصفت میخواهند همه نسبت به هم بدبین باشند. وحدت و همدلی یک راهبرد و استراتژی است که علمای شیعه و خواص باید آن را مطرح کنند.