رحا مدیا | علی عسگری، پژوهشگر علوم اجتماعی
در جامعهشناسی، ذیل بحث از گروههای اجتماعی، اصطلاحی با عنوان «گروه فشار» بررسی و تعریف میشود. جامعهشناسان، گروه فشار را آن دسته از افرادی میدانند که علیه سیاستهای حاکمیتی اعتراض میکنند و در پی اثرگذاری بر تصمیمات مراجع قدرت هستند، بدون آنکه خواهان قدرت باشند!
هرچند که واژهی «فشار» معنایی منفی را به ذهن مخاطب القاء میکند؛ اما با توجه به تاریخچهی علوم اجتماعی و نگاه پوزیتویستی به رویدادهای اجتماعی و اصطلاحات بررسی شده در آن، نمیتوانیم گروه فشار را بر اساس شاخصهای واحد داوری ارزشی کنیم. چراکه ستایش گروه فشار و یا مذمت آن بسته به نوع نگاه ما در معرفتشناسی است.
اگر نگاه ما همچون برخی از جامعهشناسان غربی، متکی بر نسبیانگاری ارزشها باشد و کمال عقلانیت را در ابزاری بودن آن ببینیم، به احتمال قوی گروه فشار را بایدآن دسته از افرادی دانست که با توجه به ارزشمداری و سنت گراییشان در صدد احیای انسانیت و نظام معنایی مبتنی بر فطرت خاص و یا احساسات درونی انسانی قدم برداشته اند.
از سویی، اگر حاکمیت سیاسی و اجتماعی مبنای معرفتی خود را مبتنی بر عقلانیت وحیانی و شناخت انسان ذیل جهانی الهی تعریف کند، بنابراین گروه فشار را آن دسته از افرادی میداند که با اتکا بر نگاه مادی و غریزهمحور به انسان، در صدد اختلال تربیت انسانی متمدن، فطرت محور، ایثارگر و الهی برآمدهاند.
بعد از فتنهی 1401 شاهد نمونهای از مدلهای گروه فشار در نگاه دوم بودیم. گروهی که شاید با تسامح بتوان رفتارشان را تحت عنوان «کنش اجتماعی» نامید. چراکه نه از هدف اعتراض خود شناخت کافی داشتند و نه نسبت به معنای اقداماتشان به خودآگاهی رسیده بودند!
به هر جهت اقدام گروه مزبور به پشتوانهی ابزار رسانه، سبب شد تا قشر مذهبی و به اصطلاح «انقلابی» در ایران، خود را در ضدیت فرهنگی با دیگر مردم ببیند. کمبود ادبیات آفندی و گفتمانساز در جبههی انقلاب از سویی و عدم اهتمام برخی از بدنهی حاکمیت در توجه به مطالبهی قشر حامی از سوی دیگر، نتیجهای جز انفعال اجتماعی و از دست دادن اعتماد به نفس در نیرویهای دینی و انقلابی نداشته است.
این انفعال با روی کار آمدن تفکر لیبرالیستی در دولت جدید، تشدید شد؛ تا آنجاکه برخی از افراد نسبت به اصلاح هنجارشکنیها در معابر، ابراز ناامیدی کرده و همه چیز را به بعد از فرج حضرت ولی عصر(عج) موکول کردهاند. این در حالیست که اگر با ظهور، همه چیز به شکلی دفعی قابل حل بود، دیگر غیبت قابل توجیه نبود!
کلید فرج و مقدمهسازی برای ظهور، از مسیر خلق ارادهی جمعی میگذرد و این امر جز با احیای روحیه و عقلانیت انقلابی در بدنهی حامی نظام جمهوری اسلامی، حاصل نمیشود.
اگر مسألهی حجاب با تبلیغات رسانهای و برجستهسازی تعدادی از افراد تحت عنوان «گروه فشار» به یک بحران اجتماعی رسیده است، باید به واسطهی مهندسی معکوس، کنشگری افراد دغدغهمند را در این زمینه برجسته و از آن حمایت کرد تا فرصت اصلاح و مقابله با ضد فرهنگی به نام «بیحجابی اجباری» بهدست بیاید.
بلندکردن عَلَم خود انتقادی و نبود جرأت در دفاع از برنامههای زیرساختی و یا رو بنایی که در راستای حل معضل بیحجابی است، نه تنها کمکی به امیدافزایی در جامعهی دینی کشور نمیکند؛ بلکه سبب سرخوردگی و از هم گسیختگی آنان نیز میشود.