رحا مدیا | یوسف پورجم، پژوهشگر علوم دینی
در تاریخ معاصر ایران، کمتر متفکری را میتوان یافت که همچون علامه سید محمدحسین طباطبایی، پلی میان فلسفه، تفسیر قرآن و حرکتهای اجتماعی ایجاد کرده باشد. او نهتنها یک فیلسوف و مفسر برجسته بود، بلکه آموزههایش به نسلهای بعدی الهامبخش مقاومت و حرکت انقلابی شد. علامه با رویکردی که از قرآن و فلسفه برگرفته بود، مسیر جدیدی را برای فهم دین و ارتباط آن با نیازهای جامعه هموار کرد.
فلسفهی علامه؛ تعقل برای تحول
علامه طباطبایی در آثار فلسفیاش، بهویژه در «نهایةالحکمة» و «اصول فلسفه و روش رئالیسم»، رویکردی عقلمحور و تحلیلی ارائه داد. او با طرح مسائلی مانند وجود، علیّت و واقعیت، زمینهای فراهم کرد تا فلسفه اسلامی نهتنها در چارچوب نظری باقی نماند، بلکه به عرصه عملی وارد شود. علامه معتقد بود که تفکر فلسفی اگر به درستی هدایت شود، میتواند ابزاری برای شناخت حقیقت و در نهایت تغییر جهان باشد. این نگرش، فلسفه را از حالت صرفاً نظری خارج کرد و آن را به محرکی برای مقاومت در برابر ظلم تبدیل ساخت.
بهعنوان نمونه، علامه با نقد فلسفههای مادیگرایانه غرب، نهتنها به تقویت بنمایههای معرفتی اسلامی پرداخت، بلکه زمینه فکری مبارزه با سلطه فرهنگی و فکری غرب را نیز فراهم کرد. این نگاه، تأثیر مستقیمی بر نسل انقلابی ایران داشت که از آثار او بهره بردند تا جهانبینی مقاومتی خود را تعمیق بخشند.
تفسیر المیزان؛ قرآن بهعنوان منشور مقاومت
اثر بزرگ علامه، تفسیر المیزان، شاهکاری است که تفکر قرآنی را از محدودیتهای سنتی فراتر برد. او با استفاده از روش تفسیر قرآن به قرآن، معنای جدیدی به مفاهیمی چون عدالت، توحید، و مقاومت بخشید. برای علامه، قرآن نهتنها کتابی برای عبادات فردی، بلکه راهنمایی برای سازماندهی اجتماعی و مبارزه با ظلم است.
بهعنوان مثال، در تفسیر آیات مرتبط با «مستضعفین» و «مستکبرین»، علامه نشان میدهد که قرآن چگونه یک خطمشی واضح برای مقاومت در برابر ستمگران ارائه میکند. این نگاه انقلابی، در زمانهای که بسیاری دین را از عرصه سیاست و اجتماع جدا میدانستند، جرأت بخشید تا از قرآن بهعنوان منبع الهامبخش برای تغییرات اجتماعی و مقاومت در برابر بیعدالتی بهره بگیرند.
علامه و انقلاب؛ آموزگار حرکت
اگرچه علامه طباطبایی به شکل مستقیم در عرصه سیاسی فعالیت نکرد؛ اما اندیشههای او تأثیری عمیق بر نسل انقلابی ایران گذاشت. شاگردان او، از جمله استاد مطهری و شهید بهشتی، با بهرهگیری از فلسفه و تفسیر علامه، ایدئولوژی انقلاب اسلامی را شکل دادند. اندیشه علامه که میان عقلانیت فلسفی و تعهد قرآنی پیوند برقرار میکرد، راهی برای مقابله با نظامهای استبدادی و سلطهگر فراهم آورد.
بهطور خاص، دیدگاههای او درباره آزادی و کرامت انسانی، الهامبخش مقاومت در برابر استبداد و مبارزه برای برقراری عدالت اجتماعی شد. علامه طباطبایی با تأکید بر جایگاه انسان در نظام الهی، نشان داد که حرکت و قیام برای عدالت، نهتنها حق، بلکه وظیفهای دینی است.
میراث جاودان اندیشه علامه
علامه طباطبایی(ره) با تلفیق فلسفه، تفسیر قرآن و نگاه عمیق به مسائل اجتماعی، الگویی برای متفکرانی ارائه داد که به دنبال تغییرات بنیادین در جامعه بودند. اندیشههای او، هم در سطح نظری و هم در سطح عملی، به مقاومت و انقلاب معنا بخشیدند.
نقش بیبدیل علامه در ایجاد فلسفهای که به حرکت و مقاومت منجر شود، گواهی بر اهمیت پیوند میان تفکر و عمل است. او با آثارش نشان داد که چگونه میتوان از منابع اسلامی و عقلانی برای ساختن جامعهای مقاوم و متعهد استفاده کرد. بهراستی، میراث علامه نهتنها در کتابهای فلسفه و تفسیر، بلکه در جریانهای اجتماعی و سیاسی معاصر نیز تداوم یافته است.