یادداشت؛

ناامیدی لیبرالیسم از هویت پویای زنان مسلمان

زن مؤمن فرهیخته، برای امپریالیسم جهان، کاربردی معکوس دارد و عکس آن یعنی ابتذال زن، ابزار کاربردی است که اهداف امپریالیسم را از جمله ترویج سیاست سکولار در عرصه‌های اقتصاد، اجتماع، سیاست و غیره، قابل دست یابی می‌کند.

رحا مدیا | فاطمه شکیب‌رخ

هم‌نشینی در پای گفتارهای زن نواندیش قاجار و پهلوی پنجره‌ای گشاینده به‌سوی ناگفته‌های بسیار حیات زنان تاریخ معاصر است. گفتمان حسرت‌آمیز و شرح آرمان‌های زن نواندیش یک قرن پیش، بانوی آرزومند را در تصویر دارد که فریادش از حقوق نابرابر اجتماع بلند است؛ نه حق تحصیل و انتخاب همسر دارد، نه در جامعه حضور امن و مستمر و نه سهمی از کرسی سیاست کشورش می‌تواند بیابد.(1) او در باور سیاه بدبختی خویش به روزگار رنگین زنان غرب و حقوق زنانگی‌شان حسد می‌ورزد و با چنین اندیشه‌ای دست به دامان زنان بیگانه می‌شود؛ تا بلکه صدایی ماورای حصار حال دوران خود را بشنود. اما پاسخی که از رویای ذهنی خویش با روزگار زنان غرب‌نشین می‌شنود، متفاوت است؛ «ما هم سهمی در آرزوهایمان نداریم و چگونه در حالی که از حقوق خویش بهره‌مند نیستیم، می‌توانیم شما را یاری رسانیم»!(2) این جمله تنها پاسخی بود که به ندای مدد جویانه زنان ایران از جانب زنان اروپا داده شد!

برخلاف تصور و پیگیری مطالبات زنان نواندیش، در نهایت آن شکل از آموزش همگانی و رشد باورمندی زنان ایرانی که امید تحقق آن را داشتند به وقوع نیانجامید! و جالب‌تر آنکه، به‌رغم تلاش‌های آنان برای ارتقای حقوق زنان، به‌ویژه آزادی و عدالت جنسیتی، گزارش‌های اسناد مطالعات زنان، مبین رشد فاحشگی و روند ابتذال زنان در دوران رضا پهلوی است.(3)

تصویر زن وامانده‌ی صد سال پیش با روزگار امروز زن ایرانی، مقایسه‌ای عبرت برانگیز است؛ امروزه بانوان مسلمان ایرانی در سایه خدمات نظام اسلامی توانسته‌اند؛ تا قله‌های علم بال گشایند، نقش مادری و همسری دگرگونی را با اجداد خویش بیابند و جایگاه اجتماعی قابل قبولی را تجربه کنند، درحالی‌ که هنوز در نتیجه‌ی تلاش‌ها و القائات بی وقفه غرب پرستان، گاهی شنیده می‌شود که زن ایرانی با وجود محدویت جنسیتی فعلی، پیشرفت نخواهد نکرد.

با نگاهی سطحی به جایگاه اجتماعی زنان در ایران بعد از انقلاب اسلامی، عوامل بسیاری را در زمینه رشد اجتماعی و سیاسی زنان، می‌توان دخیل دانست که در شمار مهم‌ترین این عوامل، اندیشه‌های حکمرانان و تئوری پردازان نخستین انقلاب اسلامی است؛ زیرا همت بلند آنان و اندیشه‌های مستخرج ایشان از زنانگی زن مسلمان در ترسیم شایسته این جایگاه، امکان رشد فزاینده را برای بانوان ایرانی فراهم آورد؛ تا زن ایرانی، با رهایی از پوسته‌ی بانوی سرتاپا غربی که پیش از این، توسط نسخه‌پردازان غرب‌گرا، تعریف و ترسیم شده بود، به بستر زن باورمند مسلمان سوق یابد، همان بستری که در ایام فعلی به‌شدت به میدان تاخت و تاز اجانب و بدخواهان کشور اسلامی ما تبدیل شده است و جدایی زن مؤمن از هویت دینی و نمادهای اسلامی در اجرای ناگوار این روزها، بخشی از تراژدی چیده شده، تصور می‌رود. به بیانی یکی از نسخه‌های نوین و بر ساخته‌ی براندازی اسلام در ایران اسلامی به‌واسطه دست‌مایه قرار‌دادن مطالبات آزادی‌خواهان زنان در قالب آزادی جنسیتی پیگیری می‌شود، چراکه زن مؤمن فرهیخته، برای امپریالیسم جهان، کاربردی معکوس دارد و عکس آن یعنی ابتذال زن، ابزار کاربردی است که اهداف امپریالیسم را از جمله ترویج سیاست سکولار در عرصه‌های اقتصاد، اجتماع، سیاست و غیره، قابل دست یابی می‌کند.

منابع

(1) نامه یکی از مجلات قزوین، حبل‌المتین، سال 14، شماره 17 (16 شوال 1324 ق)

(2) کوماری جایواردنه (1377). مبارزات زنان در ایران، ترجمه مه‌لقا کاشفی، ص 100

(3) یک پیشنهاد مهم به هیئت محترم دولت، نامه بانوان، سال 1 شماره 11 (22 فروردین‌ماه 1300ش)

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها