گفت‌وگو؛

نخستین معلمِ جهاد تبیین

حجت‌الاسلام رودگر گفت: مباحث پیرامونی انسان‌شناسی، عرفان و کنشگری اجتماعی و سیاسی یگانه یادگار پیامبر‌(ص)، چنان وسیع است که در نوشتار نمی‌گنجد. شخصیت عرفانی ایشان چنان بارز و متجلی است که لقب‌های زیادی در دوران زندگی گرفت.

به گزارش رحا مدیا، حجت‌الاسلام دکتر محمدجواد رودگر، استاد تمام و عضو هیأت علمی گروه عرفان و معنویت پژوهشگاه که پژوهش‌های گران‌سنگی در این حوزه به انجام رسانده، به مناسبت ایام فاطمیه، گفت‌وگویی با روزنامه جام جم داشته است.

استاد رودگر کتاب‌ها و مقاله‌های پرشماری نوشته که از برجسته‌ترین و تاثیرگذارترین آنها می‌توان به «عرفان زهرایی»، «مبانی عرفان اهل بیتی»، «زهره آسمان و زهرای زمین»، «عرفان اجتماعی»؛ «ماهیت و مبانی و کارکردها و عرفان اجتماعی در نهضت حسینی» اشاره کرد.

* پیامبر اعظم(ص) بر معرفت حضرت فاطمه(س) تأکید فراوانی داشته‌اند؛ این‌که ایشان به پیروان‌شان سفارش می‌کنند که بکوشند به شخصیت و ویژگی‌های فاطمه(س)، دخترشان معرفت بیابند، به چه معناست؟

معرفت فاطمه(س) یعنی معرفتی که از معارف حضرت زهرا(س) به‌دست می‌آوریم؛ معارفی که آن انسان کاملِ قدسی و نوری در چارچوب احادیث و روایت‌ها، ادعیه ونیایش‌ها، خطبه‌ها و… از خودشان برجای گذاشتند. ما منبعی به‌نام «مُسندِ فاطمه» در اختیار داریم که این منبع الهی و وحیانی، درهای معرفتی فراوانی را به روی ما می‌گشاید. مثلاً معارف توحیدی فاطمی، معارف اخلاقی فاطمی، معارف سلوکی و عرفانی فاطمی یا معارف اجتماعی و سیاسی فاطمی. همچنین در ابعاد و ساحت‌های مختلف از معارف حضرت فاطمه(س) می‌توانیم توشه معرفتی برگرفته، استفاده کنیم.

* مجموعه معارف فاطمی را چکیده‌وار معرفی می‌فرمایید؟

حکمت‌ها، احکام و آنچه که در حوزه فقه اکبر است؛ یعنی اعتقادات، آنچه در حوزه فقه اوسط است؛ یعنی اخلاقیات و آنچه که در حوزه فقه اصغر است؛ یعنی احکامیات. به این مجموعه، معارف فاطمی گفته‌می‌شود. پس معارف فاطمی از متونی به‌دست می‌آید که از حضرت ایشان در قالب‌ها و چارچوب‌هایی برجامانده که عرض شد؛ مانند قالب خطبه مشهور فدکیه که خودش یک اسلام‌شناسی تمام‌عیار و جامع است. همچنین مجموعه ادعیه و نیایش‌های ایشان. به دیگر عبارت، یعنی معرفت ما ماهیت زهرایی و فاطمی دارد. رنگ و رایحه‌اش فاطمی است.

* آیا می‌توانیم به حضرت زهرا(س) معرفت تمام‌عیار پیدا کنیم؛ یعنی حقیقت وجودی حضرت زهرا(س) برای ما آیا مکشوف و معلوم می‌شود؟

پاسخ این پرسش واقعا منفی است. یعنی ما نمی‌توانیم به همه ساحت‌ها، ابعاد ولایه‌های وجودی حضرت زهرا(س)شناخت پیدا کنیم. ما در اندازه متعارف و معمول یا به‌عبارتی در حد وسع، ظرفیت، توان وجودی و طاقت بشری خودمان می‌توانیم او را بشناسیم.

این‌گونه هم نیست که حضرت زهرا(س) شناخته‌شدنی نباشد!

درست است؛ ایشان شناخته‌شدنی است اما لایه‌هایی از شخصیت ایشان برای ما قابل‌دستیابی، ادراک و دریافت است که عمدتاً ناظر به شخصیت حقوقی ایشان و البته برخی از زوایای شخصیت حقیقی‌شان است. ما می‌توانیم مسائل، رفتاروکردارهایی را شناسایی کنیم و درباره‌شان محققانه به آگاهی برسیم که مربوط می‌شود به سبک و شیوه زندگانی‌شان در خانه و کنشگری‌هایشان در فعالیت‌های مختلف اجتماعی‌سیاسی در بیرون از منزل، به‌ویژه زمانی که لازم بود به مسائل این‌چنینی رسیدگی فرمایند.

این ابعاد و اضلاع شخصیتی ایشان بسیار مهم است. این‌که حضرت‌شان در همسرداری، تربیت و پرورش فرزندان، انجام امور خانه و غیره، چگونه تعامل و رفتاری داشتند. همچنین ورودشان به مسائل اجتماعی و سیاسی با آن بصیرت نافذ که داشتند، حضور و ظهور فعال و بالفعل از خودشان نشان دادند؛ چه زمان پیامبر اکرم(ص) مانند غزوه‌ای که حامی و پرستار پیامبر(ص) بودند، چه دوره پس از پیامبر اکرم(ص) که بسیار دشوار و سخت بود که امامت غدیری را در برابر خلافت سقیفه‌ای روشنگرانه جا انداختند و با تبیینگری‌شان درواقع نخستین آموزگار جهاد تبیین هستند و بسیار مهم است، توجه کنیم که ایشان معلم اول «جهاد تبیین» هستند که پس از رحلت پیامبر(ص) در برابر توطئه‌های نهان و آشکار جریان‌های نفوذی و آنهایی که در برابر امامت امام علی(ع) ایستادند، ایستاد. ایشان در این‌باره به جهاد تبیین پرداخت و روشنگری کرد. به‌ویژه با آن سخنرانی در مسجد و سپس حضورشان در خانه‌های مهاجر و انصار، در راستای روشنگری و تبیین اجتماعی‌سیاسی، به‌راستی جهادگرا نه هدایت و راهنمایی روشنگرانه‌می‌کرد. آن خطبه بلند و مشهورشان؛ یعنی فدکیه را بیان فرمودند یا زمانی که آسیب‌دیدند و بیمار شدند، از همان فرصت عیادت‌ها نیز استفاده می‌کردند، زمان را از دست نمی‌دادند و حقایق را برای زنان روشن می‌کردند. اینهاست که می‌تواند چونان اسوه و الگوی ما باشد. مثلاً نماز، دعا و راز و نیازهای ایشان و مجموعه آنچه که به سبک و شیوه زندگی ایشان در چهار رویکرد انسانی؛ رابطه انسان با خدا، رابطه انسان با خود، رابطه انسان با خلق خدا و رابطه انسان با خلقت وجود دارد و از این چهار رابطه و رویکرد، می‌توانیم درک و دریافتی از زندگی حضرت زهرا(س) داشته باشیم. از این جهت است که می‌توانیم فاطمه زهرا(س) را بشناسیم وگرنه یک معرفت عمیق، دقیق، کامل و همه‌جانبه به همه ابعاد و زوایای شخصیتی و روحانی ایشان واقعاً در حیطه ما نیست. تنها از وجه وجودی ایشان و شیوه زندگانی‌شان می‌توانیم برداشت و الگوبرداری کنیم و این مهم البته بسیار برای ما لازم‌است.

* در توصیف معصومان؛ چون حضرت زهرا(س) که خود معصوم، همسر معصوم، مادر معصوم و فرزند معصوم بودند، از اصطلاح «انسان کامل» زیاد استفاده می‌شود، این اصطلاح را کمی برای مخاطبان ما تشریح کنید.

حضرت زهرا(س) دارای مقامات معنوی و فتوحات غیبی بلند و بسیار ویژه‌ای است به‌گونه‌ای که شهید مطهری درباره ایشان گفته حضرت زهرا(س) اسفار اربعه عرفانی را پشت‌سر گذاشت و ایشان از تمام انبیا و ائمه علیهماسلام برتر است الا از پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) و آن هم به‌دلیل سیر معنوی‌شان که از آن طریق به مقام ولایت الهیه دست یافتند؛ مقامی که باطن نبوت و امامت است.

* چرا ما انسان‌های عادی برای شناخت خدا نیازمند انسان کامل هستیم و چگونه می‌توانیم برای راه یافتن به قرب الهی از ابعاد والای انسان کامل بهره‌مند شویم؟

علاوه‌بر آن، اشاره‌ها به اوج کمالات معنوی و عرفانی‌شان، یادآوری کنم که ایشان به‌عنوان اسلام‌شناس یگانه، به‌راستی نقش نبی، رسول، امام و ولی مسلمین را در این عرصه ایفا کرد. از خودسازی و خویشکاری تا رهبری و آموزگاری جامعه تا مقام خلیفه‌اللهی‌شان که عصمت‌ا…الکبری و حجت‌ا… بود، که آنی از خودسازی و مراقبه و خدامحوری غفلت نداشت. در رابطه با خلق خدا حتی قاعده و رسم به‌جا نهاد مثلاً قاعده «الجار ثم الدار» به نظرم قاعده‌ای در حوزه معنویت اجتماعی، سلوک و تعامل و به‌ویژه عرفان اجتماعی است. آیاتی که در شأن و ستایش ایشان به‌خاطر دستگیری‌ها و کمک‌کاری‌هاشان به نیازمندان، یتیمان، اسیران و گرفتاران نازل شد. این الگو رامی‌توان مانند منظومه‌ای معرفتی و هندسه‌ای همه‌سویه در ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، معرفتی و… همه زمینه‌های انسانی دید، سنجید و ارزیابی‌کرد تا الگویی همه‌جانبه برای همه ابعاد زندگی‌مان باشد؛ زیرا از این مسیر و شناخت است که می‌توانیم به حیات طیبه و زندگانی پسندیده دست‌بیابیم.

الگوی جاودانه برای بندگی خدا

به تعبیر حدیث امام عسکری(ع) که دراین‌باره فرمودند: فاطمه(س) حجت خدا بر حجت‌هایش است(حجت‌ا… علی الحُجَجِه) که این اشاره‌ای به اوج مقامات معرفتی و سلوکی و عرفانی حضرت فاطمه(س) است. البته می‌توان افزود که از منظری دیگر می‌توان به جایگاه ایشان نگریست و از این منظر به الگوبرداری از ایشان پرداخت. در حوزه عبدیت و عبودیت برای ما الگو هستند و در رابطه خود و خلق خدا دارای مقاماتی‌اند که از آن زاویه(مثلاً در پاسخ به پرسش‌های بانویی که از بسیاری پرسش شرمنده شد، فرمود: مأموریت من همین پاسخ‌گویی است.) یعنی روشنگری در معارف دین اسلام و کوشایی در جهاد تبیین که عرض شد معلم اول این جهاد تمام‌عیار دقیقاً ایشان است که به مسائل وزمینه‌های زمان، اجتماع و سیاست با تحلیل درست و دقت‌نظر، بسیار چیره و صاحب‌نظر بود و با ایفای نقش کلیدی‌شان در غصب جایگاه امامت غدیری در آن بازه و بزنگاه تاریخی به‌راستی رهبر فکری و سیاسی‌اجتماعی شد و به‌هنگام، آن جامعه را آگاه کرد و با روشی حساس و هوشمندانه، گونه‌ای جهادگری را بنا گذاشت و به انجام رساند که روشنگر هر حقیقت‌بین وحقیت‌خواهی در طول تاریخ است. ایشان نقش کلیدی، کلان و بسیار تأثیرگذار تاریخی‌شان را جامع و مانع به انجام رساندند. همان متن وصیتنامه‌شان برای همیشه تاریخ انسان‌ها، روشنگر و راهنمای راستین و جاودانه است.

منبع: روزنامه جام جم

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها