در مدرسه اندیشه‌ورز رحا بررسی شد؛

پازلی جدید در عرصه سیاسی ایران

حجت الاسلام جلالی گفت: پازل و معمایی در جمهوری اسلامی وجود دارد و یک قطعه می‌خواهد به آن اضافه شود. این قطعه باید در راستای این جورچین باشد. وگرنه اگر تناسبی با این جورچین نداشته‌باشد، صحنه نازیبایی ایجاد می‌کند. اگر شخصی بیاید که با سیاست‌های نظام همسو نباشد، یا خودش می‌رود و یا او را می‌برند. یعنی به گونه‌ای مانند بنی صدر، عدم کفایت می‌خورد.

به گزارش رحا مدیا، به مناسبت انتخابات ریاست جمهوری مدرسه اندیشه‌ورز رحا گفت‌وگویی با حجت الاسلام والمسلمین حسین جلالی، استاد حوزه علمیه قم ترتیب داده‌ است که مشروح آن تقدیم مخاطبان محترم می‌شود.

* در ابتدای بحث یک تحلیلی از فضای انتخاباتی کشور را بفرمایید.

باید به این مطلب اذعان کرد که بعد از ریاست جمهوری آیت الله رئیسی، کار برای رؤسای‌جمهور آینده فوق‌العاده دشوار است. آقای رئیسی تراز ریاست جمهوری را بالا آورد. هم انتظار مردم و هم سطح ریاست جمهوری را در اندازه‌ای قرار داد که اگر کسی خواست رئیس‌جمهور شود، باید تمام وقت خود را در خدمت به مردم بگذارد. ما در رؤسای جمهور گذشته، مدل و الگوی ریاست جمهوری نداشتیم که بشود به او به‌عنوان یک خط کش و تراز نگاه کرد. آقای رئیسی در امروز الگو و اسوه‌ ریاست جمهوری است که رؤسای جمهور باید خودشان را با او تنظیم و بالانس کنند و این خیلی مهم است.

ما تقریباً از سال 1368، چهار تا رئیس‌جمهور داشتیم که سه تا از آنها روحانی بودند. 32 سال اینها بودند. آقای هاشمی، خاتمی، روحانی و یکی هم آقای احمدی‌نژاد که البته روحانی نبودند. این چهار نفر در عمل تقریباً ثابت کردند که ناتوان هستیم، نمی‌توانیم، حکومت دینی ناکارآمد است و کارآمدی ندارد، مشکلات حل شدنی نیست و مدام مثال‌هایی از این قبیل را مطرح می‌کردند. آقای رئیسی آمد و بر این تفکر، بر این رویکرد و بر این گذاره خط بطلان کشید. گفت که ما می‌توانیم. با لباس روحانیت هم می‌توانیم. اصلاً دوگانگی بین دیانت و سیاست وجود ندارد. آقای رئیسی آمد و دوگانگی بین دیپلماسی و میدان را از بین برد. دوگانگی بین اخلاق و قدرت را از بین برد. دوگانگی بین معنویت و ریاست را از بین برد. دوگانگی بین دیانت و سیاست را از بین برد. گفت می‌توانیم حتی در لباس روحانیت به مردم خدمت کنیم و آن‌چنان شیفته خدمت شد که خستگی را خسته کرد. او پنج شنبه و جمعه نداشت. همان‌طور که مقام معظم رهبری فرمودند: «من امیدوار بودم که با ادامه دولت آقای رئیسی مشکلات کشور حل شود».

مردم خیلی امیدوار شده‌بودند. بیش از 8 هزار کارخانه تعطیل شده به تولید برگشته بود. 8 هزار مگاوات برق وارد عرصه شده بود. 3 سال در زمان آقای رئیسی برق منزل مردم قطع نشده بود. 18 هزار تخت بیمارستانی، 12 هزار بیمه رایگان در حوزه سلامت. اصلاً کارهای ایشان عجیب بود. بنابراین در این عرصه کسی باید بیاید که شبیه‌ترین مردم به آیت الله رئیسی باشد. هم از جهت خدمت. هم از جهت دلسوزی برای مردم. هم از جهت انقلابی‌گری. هم از جهت روز و شب نشناختن. هم از جهت تدیّن و تقوا. اینها خیلی مسئله مهمی است.

بعضی‌ها می‌گویند که شما فقط روی دین تأکید می‌کنید. وقتی دین بیاید همه‌چیز می‌آید. چون صد آمد، نود هم پیش ما است. آدم دیندار راستگو است. آدم دیندار امانتدار است. آدم دیندار عهدشناس است و وفای به‌عهد دارد. آدم دیندار خدوم است، به مردم خدمت می‌کند و دغدغه خدمت دارد. آدم دیندار اگر شایستگی و لیاقت کاری را نداشته‌باشد قبول نمی‌کند. مثل ابوذر. آدم دیندار پاک‌دست است. آدم دیندار ساده‌زیست است. آدم دیندار ولایت‌پذیر و ولایت‌مدار است.

پازل و معمایی در جمهوری اسلامی وجود دارد و یک قطعه می‌خواهد به آن اضافه شود. این قطعه باید در راستای این جورچین و معما باشد. وگرنه اگر تناسبی با این جورچین نداشته‌باشد، صحنه زشت و ناکارآمدی ایجاد می‌کند. یعنی چه؟ شما صحنه مقاومت را در نظر بگیرید. قدرت سپاه را در نظر بگیرید. نهادهای امنیتی و اطلاعاتی را در نظر بگیرید. ساختارهای قوی نظام را در نظر بگیرید. حرکت 45 ساله رو به صعود و پیشرفت را در نظر بگیرید. دانش‌بنیان‌ها را در نظر بگیرید. شما می‌خواهید در این صورت یک قطعه‌ای را در این جورچین که الان وجود ندارد، قرار بدهید. اگر کسی بیاید که حرکت او با این موضوع نامناسب باشد و این ایده را قبول نداشته‌باشد و بگوید من دوباره می‌خواهم به سمت غرب بروم. من می‌خواهم برجام را احیا کنم. من می‌خواهم FATF را اجرا کنم. من می‌خواهم جلوی قدرت موشکی ایران را بگیرم. من می‌خواهم با آمریکا تعامل داشته باشم. اینها در این جورچین و در این شرایط کند کننده است. نه‌تنها کند کننده که متوقف کننده است. نه‌تنها توقف کننده بلکه سیر عقب‌گرد و سیر قهقرایی دارد. یعنی نظام آن را تحمل نمی‌کند. نتیجه آن می‌شود تقابل، دوگانگی، تنش و چالش و خود او مجبور می‌شود به گونه‌ای صحنه را ترک کند.

اگر شخصی بیاید که با سیاست‌های نظام همسو نباشد، یا خودش می‌رود و یا او را می‌برند. یعنی به گونه‌ای مانند بنی صدر، عدم کفایت می‌خورد. چرا؟ به این دلیل که چرخ‌های نظام به‌سرعت رو به صعود و رو به پیشرفت هستند و آن شخص می‌خواهد جلوی این چرخ‌ها را بگیرد. تحمل نمی‌کنند این کار را. آن سبو به شکست و آن پیمانه ریخت. دیگر نگاه به غرب، غرب‌زدگی و دل کدخدا را به‌دست آوردن گذشته است، دو قاب و دو تابلو جلوی انتخاب مردم است. یک قاب، قاب دولت روحانی است و کاندیدا دارد. یک قاب هم، قاب دولت آیت الله رئیسی است که کاندیدا دارد. مردم باید از این دو قاب یکی را انتخاب کنند. اگر دنبال قاب خدمت هستند، دنبال قاب شبانه‌روز دویدن، تلاش و پیشرفت هستند، باید قاب دولت رئیسی را انتخاب کنند. اگر هم قاب دولت آقای روحانی را پسندیده‌اند که هشت سال تجربه آن را داریم و حافظه تاریخ هم آن را فراموش نکرده، می‌روند و به آن رأی می‌دهند.

بنابراین ما شفاف و روشن، دو رویکرد، دو نگاه و دو قاب جلوی ما است. مردم بیایند و پیوست‌های آنها را نگاه کنند. پیوست یکی از این قاب‌ها، هشت سال دولت آقای روحانی است. تقریباً روزی که آقای روحانی این دولت را تحویل آقای رئیسی داشت گفت کشور دو ماه دیگر بیشتر اداره نمی‌شود و سقوط می‌کند. نه ذخیره ارزی مانده، نه کالاهای اساسی وجود دارد و همه‌چیز به‌هم ریخته. خداوند به آقای رئیسی کمک کرد. می‌گفتند که بیشتر از یک‌ماه نمی‌تواند حقوق مرداد ماه کارمندان را بدهد و به همین دلیل مردم به خیابان می‌ریزند و اردوکشی خیابانی می‌شود. کالای اساسی هم که نیست. قحطی و خشکسالی می‌شود و کشور به‌هم می‌ریزد. خدا به آقای رئیسی کمک کرد. ایشان با نیت و اخلاصی که داشت توانست از این مسائل عبور کند.

من می‌خواهم یک‌چیز دیگر بگویم. چرا اینها سه سال قبل به میدان نیامدند. چرا سه سال قبل آقای خاتمی انتخابات را تحریم کرد؟ وقتی دوره روحانی تمام شد، چرا اینها به وسط نیامدند و کاندیدا نداشتند؟ آقای هاشمی و بچه‌های او کجا بودند؟ آقای خاتمی کجا بود؟ همین آقایانی که امروز ادعای نشستن بر این کرسی دارند. چرا نیامدند؟ چون می‌گفتند دیگه حکومتی باقی نمی‌ماند. کشوری نیست و همه‌چیز رو به سقوط است. ناامیدِ ناامید بودند. می‌گفتند چرا بیاییم حکومت کنیم؟ ذخیره ارزی که نداریم. کالای اساسی هم که نداریم. توقع مردم، افزایش حقوق، اردوکشی خیابانی خواهد بود. بگذارید خودشان کشور را ساقط کنند. ما نمی‌آییم. هیچ‌کدام از اینها سه سال قبل طمع رسیدن به قدرت را نداشتند. ناامید بودند. آقای رئیسی آمد، طوری عمل کرد که کشور را جمع کرد. ظرف سه سال پیروزترین فرد در عرصه ریاست جمهوری شد. تراز ریاست جمهوری را طوری بالا آورد که تمام مردم امیدوار شدند. آشتی دولت‌ملت آغاز شد. وقتی که رفت بزرگ‌ترین اشک‌ها ریخته شد. وقتی که رفت بزرگ‌ترین تشییع جنازه جهان به نام او رقم خورد. چون توانست و گفت می‌توانیم. آنها گفتند نمی‌توانیم.

حالا که شهید رئیسی اوضاع مملکت را جمع کرده است و حاکمیت اسلامی و کارآمدی دینی را در یک سطحی رسانده که می‌توانیم در آن موفق شویم و موفق هم شده‌ایم، اینها دوباره چشم طمع پیدا کرده‌اند. همه‌چیز روبه راه شده. گل و بلبل شده. چند تا مشکلی هم که وجود دارد به‌زودی برطرف می‌شود. مشکلات در حوزه اقتصاد، معیشت، دلار برطرف می‌شود. بنابراین اینها الان دندان طمع پیدا کرده‌اند و می‌گویند الان که وضع خوب شده پس ما برویم و بگیریم. می‌خواهند سر سفره آماده بنشینند. هوس قدرت کرده‌اند. این کلیّات وضعیت ریاست جمهوری و دو رویکرد است.

امروز دو رویکرد و دو قاب پیش روی چشم مردم ما است. یکی قاب آیت الله رئیسی و پیوست آنکه دکتر سعید جلیلی است. یکی هم قاب دولت آقای روحانی است که پیوست آن دکتر پزشکیان است. مردم انتخاب کنند. هیچ زوری هم نیست. البته اینها یک نکته مهمی هم داشتند. اینها می‌گفتند تا ما نیاییم، مردم نمی‌آیند. اگر می‌خواهید مردم همه بیایند و مشارکت بالای نود درصد داشته‌باشید، میدان را به ما بدهید. گفتند بیایید میدان برای شما. تمام میدان را در اختیار اینها گذاشتند. تمام امکانات، تلویزیون، مصاحبه، مناظره را در اختیار اینها گذاشتند. همه آمدند. حتی کروبی، میر حسین موسوی آمد، بچه‌های هاشمی آمدند، همه آمدند. پس چرا نتوانستند تراز مشارکت مردم را بالا ببرند؟ اینها که می‌گفتند ما بیاییم مشارکت بالا می‌رود. چون ما نیستیم مردم نمی‌آیند. حالا که شما آمدید. پس مردم کجا هستند؟ چه شده؟ پس این تفکری که اینها داشتند و می‌گفتند چون ما نیستیم مردم قهر می‌کنند، غلط بود.

* اگر بخواهیم دقیق‌تر به انتخابات بپردازیم، در روز جمعه مردم تقریباً چهل درصد مشارکت داشتند. وقتی به رأی‌ها نگاه می‌کنیم، احساس می‌کنیم که هم رأی کامل جبهه اصلاحات در سبد ریخته نشده و هم از این سمت، به‌نظر می‌رسد که رأی جبهه انقلاب هم کامل به سبد ریخته نشده. عده‌ای از مردم انقلابی و چه‌بسا مستضعف هم به‌پای صندوق‌ها نیامدند. شهادت آقای رئیسی سبب شد که دل‌ها خیلی به‌سمت ایشان رفت. ما دیدیم تشییع جنازه ایشان را که تقریباً جزو معدود تشییع جنازه‌های خیلی پرجمعیت در کشور ما و چه‌بسا در دنیا بوده است. اما آقای رئیسی در سال 1400، 18 میلیون رأی می‌آورند؛ اما اتفاقی که الان می‌افتد، یعنی اگر 9 میلیون رأی آقای جلیلی را حساب کنیم و 3 میلیون و 700 یا 800 هزار تا رأی آقای قالیباف را با هم جمع بزنیم، باز هم می‌بینیم 5 یا 6 میلیون از کسانی که حتی به آقای رئیسی رأی دادند به میدان نیامدند و رأی ندادند. علت این موضوع چیست؟ ما چکار بکنیم که برای دور دوم که کمتر از یک هفته فرصت داریم، بتوانیم اینها را با هم منسجم کرد و جبهه انقلاب دست به‌دست هم بدهند تا انشاءالله بتوانند در مقابل رقیب بایستد.

یکی اینکه جبهه انقلاب در زمان آقای رئیسی یک کاندیدا داشت. جهت‌نما، قبله‌نما و فلش به‌طرف یک نفر بود. الان جبهه انقلاب با چهار کاندیدا وسط آمد. وقتی چهار تا باشد، مردم نگاه می‌کنند می‌بینند که چهار نفر هستند که حرف‌های انقلاب را می‌زنند. آقای قاضی‌زاده، آقای زاکانی، آقای جلیلی و آقای قالیباف. وقتی هم که دو نفر رفتند و دو نفر مانند، دست بچه‌ها به کار نرفت. چون می‌گفتند جیب به جیب است. هر دو خودی هستند. ما به ستاد آقای قالیباف می‌رفتیم می‌ترسیدیم دوستانمان در ستاد آقای جلیلی ناراحت بشوند. به ستاد آقای جلیلی هم می‌رفتیم می‌ترسیدیم دوستانمان در ستاد آقای قالیباف ناراحت بشوند. لذا جبهه انقلاب برای فعالیت به میدان نیامد. ستاد نزد. به روستاها نرفت. با مردم صحبت نکرد. به همین دلیل مردم یک مقدار حس کردند که ضرورتی ندارد. خیلی جاها ستاد زده نشد. بعضی از جاها هم که ستاد زده شد، مشترک زده شد. یعنی می‌گفتند ستاد آقای قالیباف و جلیلی. یکی سمت راست و یکی سمت چپ. ما یک رئیس‌جمهور بیشتر نمی‌خواستیم. مردم گیج شدند. حتی جریان بچه‌های انقلاب نفهمیدند چه شده. دو فلش بود. بنابراین به نظر می‌آید یک نکته این است که جبهه انقلاب تبلیغات خود را شروع نکرد، کار نکرد، فعالیت نکرد و ستاد نزد.

مسئله دوم این است که در ذهن عده‌ای تبلیغ کرده‌اند که چه فرقی می‌کند. هر کسی بیاید و برود مشکل ما همچنان باقی است. معیشت مردم درست نمی‌شود. شما نگاه می‌کنید می‌بینید که این و آن ندارد. پس رأی ما تأثیری ندارد. البته در دوره قبل، دوره آقای رئیسی این موضوع به‌صورت کمرنگ‌تر بود؛ ولی این دفعه این موضوع بیشتر شد. می‌گفتند رأی ما نتیجه ندارد. وقتی مردم احساس کنند که رأی آنها ارزش و نتیجه‌ای ندارد، می‌گویند پس‌کار لغوی نمی‌کنیم و نمی‌آییم. ولی خبر ندارند که در سطح کلان خیلی هم نتیجه دارد. رأی مردم بود که آیت الله رئیسی را آورد. رأی مردم بود فضا را عوض کرد. رأی مردم بود اشتغال را ایجاد کرد. رأی مردم بود که زیر ساخت‌های اقتصادی را درست کرد. کشور داشت می‌رفت که تمام مسائلش حل شود و گل و بلبل شود. همین الان هم رأی مردم فوق العاده اثرگذار است. رأی مردم می‌تواند ما را در بغل غرب ببرد و می‌تواند همچنان ما را عزیز و آقای منطقه قرار بدهد تا بتوانیم با مقاومت آمریکا را به گوشه رینگ ببریم و اسرائیل را از صحنه روزگار و نقشه بین‌المللی محو کنیم. رأی مردم تا این‌قدر مؤثر است. چطور مؤثر نیست؟ ممکن است که سفره من فعلاً بزرگ‌تر نشد. ممکن است که رفاه من بیشتر نشد. چون مشکلاتی از قبل انباشته شده بود که حل آنها در این سه سال واقعاً سخت بود و مشکلات قابل حل نبود. نیاز به گذشت زمان داشت. بنابراین من دو عامل را برای نیامدن مردم می‌دانم. یکی تفرق در جبهه انقلاب. دوم هم اینکه مردم فکر کردند که رأی آنها خیلی اثرگذار نیست.

* تحلیل شما برای دور دوم به چه صورت است؟ آیا احساس می‌کنید که در دور دوم، حتی جبهه اصلاحات رأی‌های خفته را زنده می‌کند یا همین مقدار ثابت می‌ماند و یا نه، کمتر می‌شود؟ چون ممکن است عده‌ای دیگر حال این را نداشته‌باشند که در دور دوم شرکت کنند. اگر تغییری در رأی‌های آقای پزشکیان ایجاد نشود هم، خود آقای جلیلی به 2 میلیون و نیم رأی دیگر نیاز دارد. آیا اکثر افرادی که به آقای قالیباف رأی داده‌اند، همه می‌آیند به آقای جلیلی رأی بدهند یا خیر؟ آیا به نظر شما می‌شود از بدنه اجتماع و مردم که در روستاها و در جاهای مختلف کشور هستند و تا به این لحظه نمی‌دانستند که چقدر می‌توانند تأثیرگذار باشند و هنوز خطر را درک نکرده بودند، به کف میدان می‌آیند یا خیر؟

اولاً این نتیجه‌ای که من می‌خواهم اعلام کنم نافی این نیست که بچه‌ها دست از کار بکشند و کار نکنند. به حول و قوه الهی آقای دکتر جلیلی با رأی بالایی در دور دوم انتخاب خواهند شد. به چند دلیل. اول اینکه بیشتر رأی آقای دکتر قالیباف که برای جبهه انقلاب است به سبد آقای دکتر جلیلی می‌آید. حمایت و پشتیبانی هم که دکتر قالیباف کردند به سود آقای جلیلی است. تقریباً می‌شود گفت از این 3 میلیون، نزدیک به 2 میلیون و 500 یا 2 میلیون و 600 رأی به‌طرف آقای جلیلی می‌آید.

نکته دوم اینکه جبهه انقلاب دیگر آن تفرق و سرخوردگی را ندارد. احساس خطر کرده و محکم وسط آمده و دارد کار می‌کند. وقتی که احساس خطر کردند به میدان آمدند. می‌آیند و رأی‌های خاموشی که می‌گفتند ضرورت ندارد را فعال می‌کنند. ممکن آن 6 میلیون رأی که برای آقای رئیسی بود، در این مرحله دوم برای آقای دکتر جلیلی احیا شود. این یک واقعیت است. کاری که جبهه اصلاحات انجام داده این است که یک بازی تکراری و نخ‌نما شده‌ای را آغاز کرده. تأثیری هم نخواهد داشت. البته روی قشر خاصی از مردم مخصوصاً در تهران اثر می‌گذارد. این بازی، بحث دروغ‌ها و تهمت‌هایی است که به جبهه انقلاب می‌زنند. اینها شعارهای نخ‌نما شده‌ تکراری است. مثلاً قبلاً می‌گفتند که اگر اینها بیایند در پیاده‌روها دیوار می‌کشند، اینها داعشی هستند. می‌گویند اینها کسانی هستند که اگر بیایند در ایران را به روی جهان می‌بندند. با هیچ‌کس تعامل ندارند. حاضر نیستند کسی از دنیا با آنها گفتگو کند. آقای رئیسی آمد و با بیش از 100 کشور مذاکره و تعامل کرد. هم رفتیم و هم آمدند. قبل از آقای رئیسی، رئسای 80 کشور در نوبت بودند که به ایران بیایند. در دولت آقای رئیسی بود. همین حرف‌ها را به آیت الله رئیسی هم زدند. چرا شما 20 سال نتوانستید عضویت ایران را در شانگهای تصویب کنید؟ در دولت آقای رئیسی این اتفاق افتاد. عضویت ما در بریکس در زمان آقای رئیسی شد. بیش از 4 میلیارد بازار جهان در زمان آیت الله رئیسی به روی ما باز شد. تعامل ما با دنیا آغاز شد. فقط یک کشور از زمان امام بود الان هم روی آن هستیم. ما با کشور غاصبِ کودک‌کش اسرائیل ارتباط نخواهیم داشت چون برای او مشروعیت و مقبولیتی قائل نیستیم و او را به رسمیت نمی‌شناسیم. ما باب گفتگو را با هیچ‌کس نبستیم. حتی آمریکا. بله جلوی زیاده خواهی و باج دادن‌ها می‌ایستیم. حتی اگر آمریکا باشد، فرانسه باشد، انگلیس باشد. هر کشور غربی که بخواهد زور بگوید ما در برابر او می‌ایستیم. هر کشوری هم که می‌خواهد با ما تعامل داشته‌باشد بیاید و تعامل داشته‌باشد. بنابراین اینگونه مردم را می‌ترساند و می‌گویند که اگر اینها بیایند سایه جنگ بالای سر شما می‌آید. همه می‌دانند که هزینه مقاومت بسیار کمتر از هزینه سازش است. مگر وقتی شما سازی کردید تحریم نشدید؟ تحریم‌ها خیلی بیشتر شد. تحریم خیلی از افراد، سازمان‌ها و نهادها بیشتر شد. زور و پیشروی آمریکا بیشتر شد. آمریکا مثل یک سگ هاری است که اگر بایستی می‌ایستد، اگر فرار کردی و یا کوتاه آمدی، می‌آید پشست سرت و گاز می‌گیرد. اگر جلو رفتی، فرار می‌کند. ما روحیه آمریکایی‌ها را فهمیده‌ایم. باید گزینه مقاومت داشته‌باشیم. گزینه مقاومت سایه جنگ را از روی میز برداشت. سایه جنگ را حذف کرد. کسی دیگر فکر حمله به ایران اسلامی به سرش نمی‌زند. بعد اینها می‌آیند می‌ترساند. زمان دولت آقای رئیسی بود که گزینه جنگ حذف شد. زمان شما که همیشه گزینه جنگ روی میز بود. کدام می‌گفتند گزینه روی میز است. می‌گفتیم آن را به زیر میز ببرید، می‌گفتند نه روی میز است!. بنابراین می‌خواهند با این شعارها مردم را بترساند.

اینگونه رأی آوردن مانند رسیدن عمر سعد به ملک ری است. اگر عمر سعد به ملک ری رسید، شما هم با این شعارها به ریاست جمهوری می‌رسید. مگر شما به آیت الله رئیسی نگفتید که بی‌سواد است. مگر شما به رئیسی نگفتید که دارد با نبات امام‌رضا از قداست و تقدس امام‌رضا (ع) سوء استفاده می‌کند. مگر یکی از این کاندیداها نگفت می‌خواهی با پارچه سبز امام‌رضا سر مردم کلاه بگذاری؟ شما چقدر به آیت الله رئیسی زخم زبان زدید. شماهایی که امروز هم دارید این حرف‌ها را می‌زنید. دیگر مردم ما بیدار و هشیار شده‌اند. عرض کردم. دیگر شاخص‌های آنها فرق کرده و خط‌کش انتخاب آنها متفاوت است. انشاءالله به حول و قوه الهی پیش‌بینی من این است که رأی بسیاری از کسانی که در این دوره نیامدند در دوره دوم احیاء می‌شود و به برکت ریاست جمهوری سید الشهدای خدمت آیت الله رئیسی، آقای جلیلی با رأی بالایی انتخاب خواهد شد.

* براساس اینکه شما در ادوار گذشته هم در مجلس حضور داشتید، طبیعتاً شناخت خوبی هم نسبت به افرادی که در مجلس حضور داشتند دارید. یکی از این افراد آقای پزشکیان است. فکر کنم چهار یا پنج دوره ایشان در مجلس بودند. یک شناخت کلی یا بیوگرافی کلی که نسبت به آقای پزشکیان دارید را بفرمایید. در مورد مواضع ایشان یا مواضع خاصی که داشتند.

من با آقای جلیلی از سال 92 که در دفتر آیت الله مصباح بودم آشنا شدم و ارتباط داشتیم. در مجلس هم که بودم با ایشان رفت و آمد داشتیم. وقتی آقای جلیلی در سال 92 که رئیس‌جمهور نشد و رأی نیاورد، 11 سال کار کارشناسی روی مشکلات و معضلات کشور کرد. ریز و درشت مشکلات کشور را احصاء و جمع آوری کرد. متخصصین و کارشناسان را دعوت کرد و برای تمام اینها برنامه نوشت. مسئله‌یابی، مشکل‌یابی، طرح مشکل و حل مشکل. برای تمام اینها برنامه نوشت. در زمان دولت روحانی، نتایج خود را به دولت روحانی می‌داد و می‌گفت من به این نتایج رسیده‌ام و شما می‌توانید طبق این عمل کنید و نتیجه بگیرید. آنها لجبازی کردند و عمل نکردند. در زمان دولت آقای رئیسی، ایشان سیاست‌های خود را به آقای رئیسی تحویل داد. بحث صادرات نفت طرح آقای جلیلی بود که از صد هزار به یک و نیم میلیون بشکه رسید. این طرح را آقای رئیسی هم فرمودند و در فضای مجازی هم پخش‌شده است. طرح دریانوردی و دریا‌محوری را. برنامه دریا‌محوری در چابهار را آقای جلیلی نوشت و دارند اجرا می‌کنند. طرح مسجد محوری را. ایشان اولین کسی بود که در شورای امنیت‌ملی گفت با مسئولیت من هواپیمای قرقیزستان را بنشانید و عبدالمالک ریگی را بگیرید. گفتند نه ما را تحریم هوایی می‌کنند. او گفت با مسئولیت من این کار را بکنید. کردیم و طوری هم نشد. اولین پهپاد آمریکا، آرکیو 170 که به ایران فرستاد و گفت من هواپیمای بدون سرنشین فرستادم، بمباران می‌کنم، جاسوسی می‌کنم و شما هم هیچ‌کار نمی‌توانید بکنید. آقای جلیلی گفت من شورای امنیت‌ملی هستم. این پهپاد را با مسئولیت من بگیرید. اولین پهبادی که به ایران آمد، آرکیو 170 بود. آن را گرفتیم که هیچ، از روی آن هم شبیه‌سازی کردیم و بزرگ‌ترین قدرت پهبادی منطقه شدیم. بنابراین به نظر من و علی‌رغم احترامی که به تمام رؤسای جمهور قائل هستم، ایشان اولین رئیس جمهوری است که دارد با تیم، برنامه و با کارنامه می‌آید. مشکلات کشور را شناخته و برای تمام آنها راه حل دارد. ایشان اولین رئیس جمهوری است که دارد با ساز و کار تخصصی وارد می‌شود.

اما در خصوص آقای پزشکیان. صندلی بنده مدت‌ها در کنار آقای پزشکیان بود. ایشان اولاً شخصیتی است نگرانم حرف‌هایی بزنم که جنبه تخریبی داشته‌باشد. سعی می‌کنم مطالب را مقداری رقیق‌تر و لطیف‌تر عرض کنم. آقای پزشکیان معتقد بود تنها کار مفیدی که می‌شود در مجلس کرد، ورزش کردن است. صحن مجلس را گود زورخانه می‌دانست و روزی چندین کیلومتر در مجلس پیاده‌روی می‌کرد. از ساعت 8 که وارد مجلس می‌شد تا ساعت 12 که اذان ظهر را می‌گفتند، ایشان ورزش می‌کرد. هر چقدر هم می‌گفتیم این کار شما بی‌احترامی به مجلس و بی‌احترامی به صحن مجلس است. رئیس‌جمهور و وزیر صحبت می‌کند. ولی ایشان می‌گفت که تنها کار مفید در مجلس ورزش کردن است. نه لایحه‌ای مطالعه می‌کرد. نه طرحی مطالعه می‌کرد و نه کمکی می‌داد. ایشان 7 دوره نماینده مجلس بوده. یک روز یا دو روز نبوده. یعنی 28 سال در مجلس شورای اسلامی بوده. مجلس ریل‌گذار است. مجلس قانون‌گذار است. کلید حل مشکلات کشور در قوه‌مجریه، دست قوه مقننه است. اینکه بعضی‌ها می‌گویند ما برویم رئیس‌جمهور بشویم تمام مشکلات را حل می‌کنیم، اینگونه نیست و مجلس حل می‌کند و همه کاره است. مجلس ریل‌گذار است. بعد ایشان می‌آید اینگونه به مجلس بی‌احترامی می‌کند و می‌گوید بهترین کار مفید مجلس ورزش کردن است و نیاید روی صندلی خود بنشیند و طرح‌ها و لوایح را مطالعه نکند. این حقوقی که هم می‌گیرند شرعاً اشکال دارد. وقتی شما برای مردم در مجلس کار نکنید و بگویید کار مفید من در مجلس ورزش کردن است. درست است پزشک است و برای سلامتی خودش خوب است. اما همه‌چیز را صرف منافع شخصی خود کردن به صلاح کشور نیست.

دوم اینکه ایشان علی‌رغم اینکه ایشان قرآن و نهج البلاغه هم زیاد می‌خواند، ولی معنای اینها را همان‌گونه که خودش می‌خواهد معنا می‌کند. بخواهم خیلی راحت بگویم، تفسیر به‌رأی می‌کرد. تفسیر به‌رأی یک گناه کبیره است. اینکه من آیات قرآن را آنقدر بالا و پایین کنم که آن چیزی که من می‌خواهم از داخل آن در بیاید. همان چیزی را که می‌خواهم از آن در بیاورم. مرحوم آیت الله فاکر در جامعه مدرسین بود. هر وقت آقای پزشکیان در مجلس قرآن می‌خواند، ایشان گوش‌های خودش را می‌گرفت و فرار می‌کرد. می‌گفت شنیدن قرآن این آقا حرام است. می‌گفت ایشان تفسیر به‌رأی می‌کند و جایگاه او در آتش است و من از این می‌ترسم. قرآن خواندن خوب است ولی نه مثل قرآن سر نیزه کردن. ممکن است قرآنی را بخوانیم که علی (ع) شکست بخورد. مانند جنگ صفین. این‌گونه نشود که مردم را به‌اشتباه بیندازیم و مردم بگویند که این هم مسلمان است. مثل همان بنده‌خدا که پیش عمار آمد و گفت اینها قرآن می‌خوانند شما هم قرآن می‌خوانید. اینها نهج‌البلاغه می‌خوانند، شما هم نهج‌البلاغه می‌خوانید. اینها قبله دارند، شما هم قبله دارید. شما اذان می‌گویید، اینها هم اذان می‌گویند. پس کدامیک از شما حق هستید؟ من نه با تو هستم و نه با تو. این شبهه از کجا ایجاد می‌شود؟ از همین حرکات ظاهر مؤابانه‌ای که افراد انجام می‌دهند. امام راحل می‌فرمود: «منافقین پیش من آمدند. قرآن می‌خواندند. تفسیر می‌کردند. از من بهتر و از من مسلمان‌تر شده‌بودند. از ما مقدس‌تر شده‌بودند. گفتم چه شده که شما آنقدر سجاده آب می‌کشید؟ نگو کاسه‌ای زیر نیم کاسه است». بنابراین من در خصوص ایشان نگران هستم. ایشان اگر به عرصه ریاست جمهوری ورود کند هیچ برنامه‌ای ندارد. هیچ ساز و کاری ندارد. چون نهادها و ساختارهای نظام را قبول ندارد، باعث می‌شود که تعارض و تضاد داخل حاکمیت ایجاد شود. مهمتر از همه اینکه ایشان خودش نیست. آقای پزشکیان خودش نیست. می‌گوید هر چه کارشناس گفت. خودت چه داری؟ خود انسان هم باید یک جنم و جوهره‌ای داشته‌باشد. اینکه من بگیرم و به یک گروهی تحویل بدهم، می‌شود رحم اجاره‌ای. مانند دولت‌های قبل که اینگونه بودند. اینکه من بگیرم نصف آن را به بچه‌های هاشمی بدهم. نصفش را به خاتمی، نصفش را به روحانی. جزایری را در دولت ایجاد کنم و بگویم: «لِکُلِّ شَخصٍ سَهمٌ وَ قُسمةٌ». خودم هم بروم آنجا بنشینم و تشریفاتی ریاست کنم. این چیزها از این آقا پیش‌بینی می‌شود. من خیلی نگران هستم که چنین کسانی به کفایت بخورد. این نگرانی جدی دارد. کشور به درگیری داخلی می‌کشد. روندی که اینها پیش گرفته‌اند باعث می‌شود غیر از توقف، کند شدن و عقب‌گرد، ما هزینه‌های سنگینی را بر اساس روی کار آمدن این تفکر بپردازیم.

* حاج‌آقا از دیروز که مشخص شد دو نفر به‌دور دوم راه پیدا کردند، ما در فضای مجازی به‌شدت شاهد تخریب آقای جلیلی هستیم. به‌عنوان مثال می‌گویند که اگر آقای جلیلی بیاید، یعنی انگار دولت طالبان دارد به رأس کار می‌آید و شبهات متعدد دیگر. یکی از شبهات این است که آقای رنجبران که از مجری‌های برنامه سیاسی در تلویزیون بودند در فیلمی که الان در فضای مجازی منتشر شده ایشان می‌گویند در سال 1400 بنده مطلع شدم که مذاکرات به مرحله نهایی رسیده‌بود و تمام کارها انجام‌شده بود ولی یک نفر در مقابل این ایستاد و نگذاشت که این کار اتفاق بیفتد که بعد این گرفتاری‌ها برای مردم حاصل شد. از این مطلب دارند در فضای مجازی استفاده می‌کنند و می‌گویند آن شخصی که نگذاشته، آقای جلیلی بوده است. با توجه به اینکه شما خودتان در فضای مجلس بودید و با این امور آشنایی داشتید، آیا چنین چیزی امکان‌پذیر است؟ اگر اشتباه نکنم در سال 1400 ایشان دبیر هم نبودند. فکر کنم آقای شمخانی دبیر بودند. درست است که از اعضاء هستند. هم در تشخیص مصلحت و هم در شورای امنیت‌ملی. ولی آیا یک رأی ایشان آنقدر تأثیرگذار است یا خیر؟

اولاً رشته تخصصی آقای دکتر جلیلی علوم سیاسی است و با توجه به حضور ایشان در مذاکرات، اشراف بسیار بالایی در مسائل بین‌المللی، خصوصاً مسئله مذاکرات و برجام دارد. آن چیزی که دیگران نخوانده بودند و می‌رفتند بررسی می‌کردند را ایشان کلمه به کلمه و مو به مو خوانده‌بود و معتقد بود که هر کلمه‌ای از اینها طوری انتخاب شده که یک تعهدات زیادی را از ما می‌گیرد. ایشان کاملاً مهندسی شده مسئله را دنبال می‌کرد و همان طور که مقام معظم رهبری هم فرمودند، همه‌جا حق با آقای دکتر جلیلی بود. به حدی رسید که آقا فرمودند: «من این خطوط قرمز را برای شما تبیین می‌کنم. شما می‌خواهید به مذاکرات بروید، خب بروید. اما این خطوط قرمز باشد». سانتریفیوژها باشد، مواد غنی‌سازی شده باشد، ما تا 20 درصد را داشته‌باشیم. فوردو، نطنز و چه و چه. اما اینها طوری مذاکرات را نوشته‌بودند که هم نظارت کنترل از راه دور و هم دوربینی در داخل داشتند. سانتریفیوژها را از روی زمین و خاک بریدند. غنی سازی‌ها را بردند. آب سنگین و خنداب را از بین بردند و در آنها را بتن ریختند. تمام این کارها شد. من منکر این نیستم که یک نفر ممکن است یک شخصیت بزرگ نظام کشور حافظ منافع باشد، احساس کند این کار خطر است و جلوی آن را در رأس نظام بگیرد. همان‌طور که مقام معظم رهبری فرمودند: «من هر کجا بفهمم که نظام می‌خواهد از مسیر اصلی خود منحرف شود، در آنجا محکم وارد می‌شوم». حالا اینکه ما بخواهیم بگوییم رأی آقای جلیلی بر رأی پانزده نفر رجحان دارد! رأی گیری هم باشد حداقل باید هفت یا هشت رأی باشد. چطور یک رأی می‌تواند این کار را انجام دهد؟

* در این ایام باقی‌مانده. یعنی در این کمتر از چهار یا پنج‌روز به‌نظر شما وظیفه نیروهای انقلابی و روحانیون چیست؟ آیا فضای مجازی کفایت می‌کند یا باید بچه‌ها در عرصه میدان وارد شوند؟

فضای مجازی فقط یکسری فضای نخبگانی یا بعضی از جوان‌ها و تحصیل‌کرده‌ها در فضای مجازی هستند. توده مردم در فضای مجازی نیستند. توده مردم در فضای واقعی هستند. من نمی‌گویم که ما فضای مجازی را رها کنیم. باید همسو با فضای مجازی در فضای واقعی و میدان هم حرکت کنیم. آن چیزی که مهم است همگامی بین فضای مجازی و فضای واقعی است. من به شخصی زنگ زدم و گفتم که شما چرا به چنین شخصی رأی دادید؟ گفت غیر از عکس او عکس دیگری در ده ما زده نشده بود. پس معلوم می‌شود که ما نتوانسته‌ایم خوب ورود کنیم. همه باید راه بیفتیم. یک اصلی در روانشناسی است. می‌گویند انسان در فضای دینی تولید رفتار دینی می‌کند و در فضای غیر دینی تولید رفتار غیر دینی می‌کند. اگر ما توانستیم در کشور فضاسازی کنیم. فضای کوچه، خیابان، ماشین‌ها و همه فضای سعید جلیلی باشد، رفتاری که تولید می‌شود، انتخاب سعید جلیلی است. اگر فضای سیاسی را دست طرف مقابل دادیم، انتخاب او خواهد بود. بنابراین باید از ماشین خودمان، از موتور خودمان پیاده شویم. پیاده راه بیفتیم به روستاها برویم، بین مردم برویم، به مساجد برویم، کوچه به کوچه برویم، چهره به چهره و سینه به سینه با همه صحبت کنیم. الحمدلله این کار آغاز شده. گرچه دیر آغاز شده ولی همین سه روزی که فرصت داریم. یکشنبه، دوشنبه، سه‌شنبه، چهارشنبه. صبح پنج شنبه ساعت 8 هم تبلیغات ممنوع است. باید این سه چهار روز را کار کنیم. اگر می‌خواهیم نظاممان 8 سال راحت باشد و رهبرمان آسایش و آرامش داشته‌باشد باید 4 روز بدویم. باید این 4 روز را بدویم تا 8 سال راحت و آسوده باشیم.

* به‌عنوان آخرین سؤال. در فضای مجازی منتشر شده است‌که آقای تاج‌گردون به‌عنوان رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس قرار گرفتند. اعتبارنامه ایشان تأیید شده یا خیر؟ چه اتفاقی افتاده که چنین شخصی رئیس برنامه و بودجه شده؟

اعتبارنامه ایشان در هر صورت تصویب شد. در دوره قبل آقای زاکانی، آقای مالک شریعتی، روح الله نجابت و چند تا از نماینده سفت ایستادند و اعتبارنامه آقای تاج گردون را رد کردند. همین اسناد به شورای نگهبان هم داده شد شورای نگهبان مجدداً ایشان را تأیید کرد. لذا مجلس این دفعه خیلی راجع به اعتبارنامه ایشان مقاومت نکرد و آقای تاج‌گردون تأیید شد. می‌دانید که آقای تاج‌گردون یکی از اصلاح‌طلبان تندی است که خیلی به آقای رئیسی هم جسارت دارد. الان هم با جریان آقای پزشکیان همراه شده. این از همان لابی‌گری‌هایی است که متأسفانه در مجلس است و مجلس به آن توجه و دقت نمی‌کند. وقتی رئیس اصلاح‌طلبان در آنجا به‌عنوان یک ناظر انتخاب می‌شود، وقتی در مجلس سهم‌خواهی شد، می‌گویند که اگر شما به ما این رأی را بدهید ما هم به شما این رأی را می‌دهیم. شما را در آن کمیسیون یا آن فراکسیون می‌گذاریم. تقسیم‌ها در مجلس باید براساس خط‌کش باورها و ارزش‌ها باشد. نه بر اساس لابی‌گری‌ها و سهم‌خواهی‌های این‌گونه.

* حاج‌آقا اگر نکته نهایی برای جمع بندی بحث دارید بفرمایید.

به‌نظر ما در مقابل نظاممان مسئول هستیم. در برابر کشورمان مسئول هستیم. حفظ نظام اسلامی از اوجب واجبات الهی است. واجب‌ترین واجب است. امام یک جمله‌ای دارند. می‌گویند: «آن فردی که در آفریقا هم هست واجب است برای حفظ جمهوری اسلامی بکوشد». یک جمله دیگری امام دارند. می‌فرمایند: «مسئولی را انتخاب کنید که نگاه او امام زمانی باشد. مسئولی که نگاه او مهدوی نباشد خائن است». این جمله در صحیفه نور امام است. ما امروز باید نگاه کنیم که در پرتو کدامیک از اینها انتخاب، انتخاب امام زمانی است؟ ما باید نگاه کنیم که کدامیک از اینها بست‌ساز و زمینه‌ساز ظهور مهدی فاطمه خواهند بود؟ کدام‌یک از اینها این زمینه را فراهم می‌کند. این شاخص خیلی راحت است. اگر خدا بخواهد انتخاب کند، کدامیک از اینها را انتخاب می‌کند؟ یا به‌قول شهید همت که گفتند: «ببینید دشمن دارد کجا را بیشتر آتش می‌ریزد. همانجا دوست است». ما ببینیم اگر کدامیک را انتخاب کنیم دشمن مأیوس و ناامید می‌شود. این دو شاخص را در نظر بگیریم. اول اینکه اگر خدا باشد چه کسی را انتخاب می‌کند.

دوم اینکه دشمن از کدامیک می‌ترسد. از انتخاب چه کسی ناامید و مأیوس می‌شود؟ ما نباید کسی را انتخاب کنیم که دشمن خوشحال شود. بنابراین کسی را انتخاب کنید که خدایی باشد، با تقوا باشد، متدین باشد، ساده زیست باشد، پاک‌دست باشد، کارآمد باشد، ولایت‌مدار و ولایت‌پذیر باشد. به‌نظر من اصلح بین اینها آقای دکتر سعید جلیلی است. هم نگاه او امام زمانی است و هم حفظ نظام را از اهم واجبات می‌داند. انقلابی است و دغدغه نظام دارد. در نوجوانی پای خود را در جبهه گذاشت. علی‌رغم اینکه حافظ کل قرآن است ولی برای سجاده به آب کشیدن حتی یک آیه از قرآن هم نمی‌خواند. امروز نظام ما به چنین شخصیتی برای ریاست جمهوری لازم دارد. ان شاءالله که خداوند همان کسی را که شبیه‌ترین افراد به آیت الله رئیسی است، به‌حق شهدا و امام شهدا نصیب ما بگرداند.

 

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

لینک کوتاه: