رحا مدیا | زهرا ابراهیمی
هنوز سخنرانی رهبری به اتمام نرسیده بود که وطنفروشان سایبری از بیرون مرزها و دشمنان داخلی در کشور شروع به سمپاشی کردند. مثل همیشه بدترین و مغرضانهترین برداشتها را از کلام رهبری ارائه دادند و کارگزاران خویش را به خط نموده تا فضای مجازی را پر کنند از کینه و بغض و نفرت نسبت به نظام و رهبر حکیم آن.
رهبری با اشاره به تجربه سالهای گذشته موضوع نقض تعهدها را در برجام علت اصلی عدم اعتماد به آمریکا معرفی کردند. ارجاع به گذشته، منطقیترین و عقلانیترین روش در انذار است. همانگونه که قرآن نیز با ارجاع به گذشته و درسگرفتن از وقایع قبلی هشدار میدهد.
قرآن در سوره حشر میفرماید: «کَمَثَلِ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَرِیبًا ذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیم» «کار این گروه از یهود همانند کسانی است که کمی قبل از آنان بودند، طعم تلخ کار خود را چشیدند و برای آنها عذابی دردناک است!». «وَبالَ» به معنی عواقب سوء یک امر است و منظور این است که مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود؛ ولی یهودیان بنینضیر، فریب وعدههای منافقان را خوردند و فکر نکردند که این منافقان، چندی قبل همین وعدهها را به یهودیان بنیقینقاع دادند و وفا نکردند.
نظر به کلام رهبری با در نظر نگرفتن برخی از اصول و مبانی منجر میشود تا عدهای به رد کلام ایشان پرداخته و با تهییج افکار عمومی سعی در تخریب رهبری نمایند و برخی نیز با مصادره به مطلوب نمودن، کلام ایشان را بهگونهای دیگر تفسیر کنند.
اولین اصل در فهم کلام رهبری، شناخت آمریکاست. دشمنی دیرینه که در هیچ برههای از تاریخ به گفتههای خویش پایبند نبوده و جز توجه به منافع خویش به چیز دیگری نمیاندیشد. فریبکاری، ذاتی دشمنان خداست و بدعهدی ذاتی آمریکا!
از کودتای 28 مرداد گرفته، تا حمایت از رژیم پهلوی، جنگ تحمیلی، تحریمها و این اواخر هم که برجام همه و همه تجربههای تاریخیست که نباید فراموش شود. اعتماد امری تدریجی و اکتسابیست و نمیتوان بدون در نظر گرفتن ارجاعات تاریخی به آمریکا اعتماد کرد. منتقدان کلام رهبری تنها و تنها یک سند تاریخی از رفتار آمریکا ارائه دهند که آمریکا در آن تصمیم، منفعتی را دنبال نکردهاست.
یکی از واژههای قابلتأمل در کلام رهبری کلمه شرافتمندانه است. ایشان مذاکره با آمریکا را در شرایط کنونی عملی دور از شرافت خواندند. وقتی دشمن همچنان بر سیاستهای خصمانه خویش تأکید دارد و چشم در چشم تو، به فشار حداکثری اشاره میکند حقیقتاً چه جایی برای مذاکره میماند.
از مهمترین وظایف رهبری حفظ عزت ملی ایران است. واکنش رهبر در موضوع مذاکره نه صرفاً امری سلیقهای بلکه کلامی مبتنی بر وظیفه رهبری ایشان است. هرجا عزت و شأن یک ملت در خطر باشد رهبر حکومت اسلامی موظف است شرافت ملی را حفظ نماید.
افرادی که دائماً معترض میشوند که وظیفه رهبر چیست و چرا رهبر چنینوچنان نمیکند باید بدانند که از جمله مهمترین وظایف رهبری توجه به حفظ اصول و ارزشهای اسلامی و همچنین در نظر گرفتن منافع ملی و مصالح کشور در روابط بینالمللی ست. یعنی هرجا یقین کنند که این نوع روابط ما را از خطقرمز حدود و ثغور الهی رد میکند با تذکر بههنگام خویش مقابل خطا میایستند و اینچنین متواضعانه به وظیفه الهی خویش عمل میکنند.
با رجوع به قانون اساسی و مطالعه بندهای این قانون نیز متوجه میشویم که هشدار رهبر بر عوارض مذاکره در شرایط کنونی مبتنی بر قانون اساسی کشور است چرا که تأمین استقلال از مهمترین اصول قانون اساسی کشور اعلام شدهاست. نگاه غلط برخی از افراد به جایگاه رهبری باعث شده تا از درودیوار فضای مجازی بالا روند و اعتراض خود را نسبت به کلام رهبری به اَشکال مختلف بیان کنند. تصور این افراد این است که رهبری در تصمیمگیری حقی را برای خود قائل شدهاند و به همین دلیل دائم بر طبل ناحقی میدمند و معتقدند رهبر حق تعیین تکلیف برای یک ملت را ندارد حالآنکه آنچه رهبری به آن مبادرت میورزند نه حق که تکلیفی الهیست. تعیین سیاستهای کلی نظام نیز در همین قانون اساسی نه از حقوق رهبری بلکه از وظایف رهبری شمرده شدهاست.
منتقدین کلام رهبری با استناد به منافع مقطعی و زودگذر، لزوم مذاکره را توجیه میکنند حالآنکه آیندهنگری را باید از لوازم این تصمیم رهبری دانست.
نکته دیگری که لازم است به آن توجه شود این است که منافع ایران و آمریکا بهشکل بنیادی با یکدیگر در تضاد هستند. آمریکا هدفش گسترش هژمونی خود در جهان است و برای رسیدن به این خواسته هر غلطی میکند حالآنکه هدف ایران حفظ منافع ملیست و حاضر نیست برای منفعت غیر یقینی زودگذر، باج دهد.
وقتی بحث از مذاکره پیش میآید؛ یعنی باید هر دو طرف آزادانه و بدون تحمیل هیچ تحریمی گفتگو کنند. مذاکرهای ارزشمند است که از موضع قدرت باشد نه ضعف. اما مذاکره کنونی برای ما شرط اصلی یعنی همین اراده آزاد و از موضع قدرت بودن را ندارد چرا که ما تحت تحریمها و فشارهای آمریکا قرار گرفتهایم. گواینکه مذاکره برای آمریکا همان ابزار فشار است و رد مذاکره در شرایط کنونی یعنی حذف ابزار فشار.