رحا مدیا | زینب احمدی
امروزه پس از اتفاقات گوناگون و گذارهای مختلف سیاسی، انقلابها و جنگهای داخلی با حمایت ایالات متحده در منطقه و بازگشت رقابت قدرتهای بزرگ، ژئوپلیتیک خاورمیانه متحول شده است. قرن ۲۱ آغاز فروپاشی آمریکا است؛ به گونهای که در سراشیبی تدریجی سقوط قرار گرفته و هر چه جلوتر میرود، سرعتش بیشتر میشود. این روند در حالی ادامه دارد که حتی کشورهایی که به دنبال تأمین امنیت خود از طریق آمریکا بودند، در پی نقشآفرینی مستقل از وابستگی به واشنگتن برآمدهاند. کشورهای خاورمیانه در تلاش برای پرکردن خلائی هستند که برآمده از دخالت و حضور تام ایالاتمتحده در منطقه است. بنابراین نظم نوین جهانی در حال تحقق است و مهمترین شاخصهی آن، کاهش تدریجی قدرت آمریکا در حوزههای مختلف نظامی، امنیتی، اقتصادی، سیاسی و… است. بعید نیست که ایالاتمتحده با اقدامات سلطهجویانهی خود در منطقه، بازی رقابت را در برابر ابر قدرتهای جهانی ببازد. ازاینرو ضروری است که کشورهای خاورمیانه برای حفظ استقلال و منافع خود بکوشند و از زیر چتر سلطهی آمریکا بیرون بیایند.
قدرت ایالاتمتحده، برخلاف میل دولتمردان و سیاستمداران آمریکایی در حال سقوط است؛ اما این سیاستمداران همچنان در مقابل حقایق قرار میگیرند و در جهانی خیالی که ساختهاند خوشبینی را به حقیقت تبدیل میکنند. این خوشبینی بیاساس، که برخلاف شواهد و تجربه است، دروغی بیش نیست. دروغی که بهعنوان سوءتفاهم یا خودفریبی آغازشده و با تکرار، به واقعیت مجازی تبدیل میشود. شکاف بین کلمات و واقعیات، نشاندهنده پایان یک دوران است.
از طرفی واقعیتهای اقتصادی جدید جهان، پایان امپراطوری آمریکا بر عرصه اقتصادی و سیاسی جهان را نشان میدهد؛ چرا که فقط با استقراض قادر به تأمین هزینههای اصلی خود میباشد. سیاستمداران واشنگتن برای تأمین خواستهی دولت مردانشان با توسل به تهدیدهای مکرر، غرور ملی و استقلال استراتژیک مردم منطقه را نادیده گرفته و از کلمات توهينآميز برای توصیف کشورهای منطقه استفاده میکنند. آنها مدتها پیش، از نفوذ سازمانها و عوامل غیردولتی در جامعه خاورمیانه حمایت کرده و بارها مسیرهای توسعهی کشورهای خاورمیانه را با استفاده از انقلابهای رنگی، تغییر دادهاند.
ایالات متحده همچنین از تحریمها به عنوان ابزاری برای آزار و اذیت و اعمال سیاستهای مداخلهگرانه خود در منطقه استفاده کرده است. بنابراین دور از انتظار نیست که کشورهای خاورمیانه از گرفتن دستورات از واشنگتن امتناع کنند. خارجشدن تدریجی کشورها از حوزهی نفوذ و قدرت ایالاتمتحده، زنگ خطر را برای آمریکا به صدا درآورده تا جایی که این کشور چارهای جز قبول واقعیتها را ندارد. یکی از شاخصهای گذر نظم بینالمللی، کاهش نفوذ ایالاتمتحده در منطقه است که ضعف قدرت آمریکا را نمایان میکند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در این زمینه میفرمایند: « به وضوح امروز آمریکا در این منطقه ضعیفتر از ده سال پیش و بیست سال پیش است.» افول تدریجی هژمونی تکقطبی آمریکا، تحولات ژئوپلیتیکی در خاورمیانه و افزایش همگرایی میان کشورهای منطقه از عوامل کلیدی شکلگیری نظم نوین جهانی هستند. اکنون زمان آن فرارسیده که دولت آمریکا باور کند که جایگاهش بهعنوان اَبَر قدرت در خاورمیانه، دچار تزلزل شده است.
ایالات متحده طی دههها بهتدریج جهانی موازی خلق کرده است؛ جهانی که در آن توهم تحقق وعدههای خوشبینانه مقاماتش القا میشود، درحالیکه شکستهای پیاپی آنها آشکار است. آنها ادعا میکنند هیچ کشوری در خاورمیانه نمیتواند با سلطهی نظامی یا اقتصادی آمریکا هماوردی کند، اما تعداد فزایندهای از شرکا و دشمنان در خاورمیانه یاد گرفتهاند آنها را نادیده بگیرند. آمریکا باید با این واقعیت مواجه شود که نفوذش کاهش یافته است و تعاملاتش در منطقه به شدت در معرض خطر قرار دارد. آنها برای چندین دهه با دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه، باعث درگیری، جنگ و فقر در این جوامع شدهاند. ازاینرو کشورهای خاورمیانه چارهای جز جدایی از سیاستهای استکباری و سلطه جویانه ایالات متحده را ندارند. بنابراین دوران نظامهای سلطهگر و استبدادی به پایان راه خود رسیده است و وضعیت تماشایی این روزهای ایالاتمتحده حاصل خوی استکباری و جنگطلبیهای این کشور در منطقه غرب آسیا است که آمریکا را در سراشیبی سقوط قرار داده است.