رحا مدیا | حجت الاسلام ابراهیم شریفی، دکتری فلسفه اخلاق
تحلیل شخصیتهای جامعالاطراف با دشواریها و آسانیهایی همراه است؛ آسان از آن جهت که برای یافتن حسنات نیاز به کنکاش زیادی نیست، از سویی دیگر دشوار، چون هر آنچه بگویی و بنویسی، حق مطلب ادا نشده است. یکی از این شخصیتهای برجسته عالم، انقلابی و مدیر حضرت آیتالله مهدویکنی است. جامعیت ایشان در پیام مقام معظم رهبری نمایان است؛ عالمی مجاهد و پارسا، یار وفادار و صدیق امام، مسئولیتپذیری در دوران سخت بعد از انقلاب تا زمان فوت، همه و همه توصیف یک بزرگمرد از شاگردان خمینی کبیر است.
نیازسنجی دقیق این پیر سفرکرده در ابتدای انقلاب، ایشان را بر آن داشت که به تأسیس دانشگاه امامصادق (ع) اقدام نمایند که مرکز علمی جامعی با محوریت رشتههای شاخص علومانسانی آن هم بهصورت میانرشتهای بین معارف اسلامی و علومانسانی است و سالهای سال است که نظام اسلامی از مدیران و متخصصان فارغالتحصیل این دانشگاه بهره میبرد.
از سویی دیگر انتخاب ایشان برای تولیت مدرسه علمیه مروی تهران که به تعبیر حضرت امام (ره) «فیضیه تهران» است نشان از قوت علم حوزوی ایشان است؛ چرا که بنابر وقفنامه حوزه مروی، متولی حوزه باید اهل تهران و مجتهد جامعالشرایط بوده و صاحب اعتبار اجتماعی بالایی باشد. به همین منوال تاکنون در دو قرن گذشته همواره بزرگانی از علمای تهران تولیت مروی را به عهده داشتهاند و از آن میان اسامی بزرگانی چون میرزا مسیح مجتهد تهرانی، ملاعلی کنی، محمدحسن آشتیانی به چشم میخورد و در ادامه این سلسله، امام خمینی ایشان را بر این امر مهم انتخاب فرمودند. اقدامات ایشان در احیای مدرسه مروی و مدارس تابعه آن بسیار بیشتر از آن است که در این مقال بگنجد.
مدیریت ایشان بر این دو نهاد مهم علمی، تربیتی در پایتخت، امکانی را فراهم کرده که نسلی انقلابی و فاضل با ویژگی بارز کارآمدی اجتماعی در مقیاس جمهوری اسلامی تربیت شود که هر آن امکان بهرهمندی از آنها در ارکان مختلف نظام را فراهم ساختهاست.
همواره الگوی مدیریتی حضرت آیتالله مهدویکنی ممزوج شده با سلوک اخلاق دینی ایشان بوده است؛ لذا همه گرایشهای سیاسی کشور به صداقت و تواضع و البته در عین حال روحیه جهادی و انقلابی ایشان معترفاند؛ بهنحوی که ایشان را میتوان مصداق بارز و صحیح «اعتدال» دانست. همانطور که قرآن کریم میفرماید: «وَ الَّذِیْنَ مَعَه اشداء عَلَی الْکُفَّارِ رحماء بَیْنَهُم».
سلوک رفتاری ایشان در واقع نوعی «نه گفتن به سکولاریسم اخلاقی» است. بدین معنا که برخی از متدینین و روحانیون از ورود به عرصههای اجتماعی و سیاسی پروا و اکراه دارند و نمود اخلاقی بودن را در سلوک فردی میدانند و مدیریتهای کلان اجتماعی را دور از شأن روحانیت تلقی میکنند؛ درحالیکه امام عزیز و بهدنبال ایشان شاگردانشان، خط بطلانی بر این باور کشیدند که عالمان و دینداران حقیقی، بریده از جامعه و علاقهمند به انزواگزینی نیستند، بلکه سلوک اخلاقی آنها در عرصههای مدیریتی و اجتماعی عینیت دارد و در همان بستر هم رشد و تعالی پیدا میکنند و این همان است که شهید مطهری با عنوان تقوای قوت در مقابل تقوای ضعف عنوان میکند.
البته باید توجه داشت علمای اخلاق، ایجاد عدالت بین قوای نفس را که منجر به عادل بودن فرد میشود، بهعنوان شرط و زمینه برای اجرای عدالت در دیگران و در جامعه میدانند زین رو انسان ابتدا باید در گفتار و کردار خود عدالت داشتهباشد و سپس درصدد اجرای عدالت باشد. همچنان که امام عزیز ما و شاگردان مبرّز ایشان مثل آیت الله مهدویکنی این چنین بودند.
روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد.