رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تبیین کرد؛

ابعاد اثربخشی اربعین در حوزه اقتدار اجتماعی

رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه: اربعین ظرفیت دارد که اقتدار فرهنگی یا هویتی شیعه را در سطح جهانی تثبیت، زمینه اتحاد امت اسلامی در مقابل سلطه‌طلبی و تفرقه‌اندازی را فراهم و قدرت نرم دینی شیعه را به عرصه بین‌المللی وارد کند اما ثمربخشی این ظرفیت بی‌بدیل، منوط به تبیین نظری، سیاست‌گذاری استراتژیک و نهادسازی اجتماعی تمدنی است.

اشاره : اقتدار، همواره از موضوعات اساسی برای حیات یک فرد، خانواده یا یک قبیله و جامعه تلقی می‌شده است. از طرفی در جهان معاصر، اقتدار اجتماعی صرفا محدود به قدرت فیزیکی، نظامی، اقتصادی یا تسلط سیاسی نیست و طیف گسترده‌ای از عوامل فرهنگی، ارزشی، رسانه‌ای و مناسکی در تولید و بازتوزیع قدرت ایفای نقش می‌کنند؛ در ادبیات علوم اجتماعی، مفاهیمی مانند قدرت نرم، سرمایه اجتماعی، نظم نمادین و هویت جمعی، جایگزین مفاهیم سخت‌افزارانه قدرت شده و تحلیل اقتدار را به سطوح عمیق‌تری از حیات اجتماعی پیوند زده است.

در آموزه‌های اسلام، مفهوم عزت و قدرت در پرتو اعتقاد و ایمان به خدای عزیز و قادر مطلق مفهومی خاص و جایگاهی ویژه می‌یابد. در این نگرش، انسان‌های موحد که در طریق ایمان و عمل صالح حرکت می‌کنند، برخوردار از پشتیبانی الهی و امداد ویژه و نصرت آفریدگار جهان هستند. در این میان، یکی از مهم‌ترین مناسک اجتماعی و دینی که در دهه‌های اخیر به صحنه‌ای بی‌نظیر برای بازنمایی اقتدار اجتماعی شیعیان و مسلمانان تبدیل شده، پیاده‌روی اربعین حسینی است. این پدیده که در محور تولی و مودت حول محور حضرت امام حسین(ع) بزرگترین پرچمدار آزادی و آزادگی و سرور شهیدان عالم شکل گرفته است، علاوه‌بر ظرفیت عظیم معنوی و فرهنگی، نمونه‌ای ممتاز از کنش جمعی، سازمان‌یافتگی داوطلبانه، بازتولید هویت فراملی و قدرت نمادین امت اسلامی محسوب می‌شود، با این حال، نسبت دقیق این پدیده با سازوکار‌های اقتدار، کمتر در قالب یک مطالعه بینارشته‌ای و تطبیقی مورد تحلیل قرار گرفته است؛ از این رو گروه حوزه و روحانیت خبرگزاری تسنیم در گفتگو با حجت‌الاسلام والمسلمین محمدباقر سعیدی‌روشن، رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به این مهم پرداخته است که در ادامه می خوانید.

اقتدار در ساحت تحلیل علمی و قرآنی

مفهوم اقتدار در آیات قرآن و آموزه‌های اسلام چگونه ترسیم شده است؟

در آیات مختلفی از قرآن کریم از جمله آیه 65 سوره یونس، آیه 21 سوره مجادله، 103 انبیا، 139 آل عمران و … به این امر اشاره شده است؛ مفاهیم عزت، غلبه، نصرت، وراثت و خلافت توسط صالحان و مانند آن در این آیات، همگی بر نوعی از اقتدار اشاره دارد که ریشه در ایمان به خدا، تقوا، ولایت الهی، جهاد، مقاومت و انسجام اجتماعی دارد. قرآن کریم وعده داده است که خداوند مؤمنان و صالحان را در زمین تمکن خواهد داد و آنان را وارث زمین قرار می‌دهد، از سوی دیگر اسلام در ذات خود آیینی انسانی اجتماعی است که پیروان خود را بر اساس اخوت ایمانی هم‌نوا و همبسته می‌کند.

تشریعات حقوقی، عبادی و اخلاقی اسلام نیز علاوه بر ارتباط معنوی با خدای متعال، عنصر پیوستگی به جمع مانند نماز جماعت، نماز جمعه، حج، مسئولیت همگانی امر به معروف، اخوت ایمانی، خدمت به یکدیگر، رفع نیاز هم‌نوع و همبستگی اجتماعی در قالب ید واحده و امت متعادل متوازن (امت وسط) عامل پیوند اجتماعی است. بررسی اجزا و اضلاع اسلام ناب محمدی(ص) نشان می‌دهد که هریک از آن‌ها به نوبه خود زمینه‌ساز هویت، عزت، کرامت و شخصیت آحاد مسلمانان و اقتدار هم‌افزای جامعه اسلامی است.

 مبانی نظری اقتدار در جامعه‌شناسی مدرن و منابع اسلامی

از دیدگاه شما چگونه می‌توان عوامل اقتدار اجتماعی را در سه ساحت عمده نظریه‌های جامعه‌شناسی قدرت، آموزه‌های قرآن و روایات و مناسک دینی اربعین، در یک چارچوب تحلیلی یکپارچه بررسی کرد؟

اهل نظر می‌دانند که جامعه‌شناسانی، چون وبر، فوکو، بوردیو و جوزف نای، اقتدار را برآمده از منابع مشروعیت، سرمایه‌های نمادین و قدرت نرم می‌دانند. از سوی دیگر، قرآن کریم و روایات اهل‌بیت(ع) نیز بر اقتدار برخاسته از علم، حکمت، ایمان، جهاد، مقاومت و عزت در پرتو ولایت الهی تأکید دارند. با این وصف، پدیده‌ای چون اربعین، به مثابه یک نمایش گسترده دینی و فرهنگی خودجوش، واجد ظرفیت‌هایی است که می‌تواند همه مؤلفه‌های اقتدار اجتماعی را به هم نزدیک کند.

اقتدار از مفاهیم کلیدی در اندیشه اجتماعی و سیاسی مدرن است و به‌معنای توانایی یک فرد، گروه یا نهاد در پذیراندن اراده خود بر دیگران یا ایجاد پذیرش مشروع از سوی دیگران، بدون نیاز به اجبار فیزیکی تعریف می‌شود. در سنت جامعه‌شناسی، اقتدار نه‌تنها با ابزار‌های مادی قدرت، بلکه با عناصر فرهنگی، روانی، تاریخی و نهادی تبیین می‌شود؛ ماکس وبر، یکی از بنیان‌گذاران جامعه‌شناسی مدرن، اقتدار را توان اعمال قدرت مشروع می‌داند.

به باور او، مشروعیت، اساس اقتدار پایدار است و بر سه نوع اصلی اقتدار سنتی، کاریزماتیک و عقلانی – قانونی تقسیم می‌شود که اقتدار سنتی، مبتنی بر عرف و سنت‌های تاریخی و خانواده و نسب و قبیله؛ اقتدار کاریزماتیک، مبتنی بر شخصیت خاص و ویژگی‌های خارق‌العاده رهبر، مشروعیت براساس باور به استعداد، الهام یا قداست فرد مانند پیامبران، رهبران انقلابی و قهرمانان کاریزماتیک و اقتدار عقلانی – قانونی، مبتنی بر قوانین و ساختار‌های حقوقی مدرن است. تحلیل اربعین از این منظر می‌تواند بر نوعی اقتدار کاریزماتیک یا فرهنگی مشروع مردمی تأکید کند که از سنت عاشورا و محبت به حضرت امام حسین(ع) نشات می‌گیرد.

میشل فوکو، جامعه‌شناس و فیلسوف فرانسوی، نگاه متفاوتی به قدرت و اقتدار دارد. در اندیشه او، قدرت الزاماً از نهاد سیاسی یا ابزار فیزیکی نشات نمی‌گیرد، بلکه از طریق دانش، گفتمان و نهاد‌های دانایی‌بنیان عمل می‌کند. اقتدار از نظر فوکو، نه متمرکز بلکه پراکنده و درهم‌تنیده در نهادها، زبان، رسانه‌ها، آموزش و حتی بدن انسان‌هاست. بنابراین، مناسکی مانند اربعین می‌تواند یک نوع نظم گفتمانی بی‌بدیل ایجاد کند که در برابر گفتمان سلطه جهانی (غرب‌محور) بایستد.

پیر بوردیو، جامعه‌شناس فرانسوی، اقتدار را برآمده از انباشت و گردش سرمایه‌های گوناگون می‌داند؛ همچون سرمایه اقتصادی(پول، مالکیت)، سرمایه فرهنگی(دانش، زبان، سبک)، سرمایه اجتماعی(روابط، شبکه‌ها، اعتماد) و سرمایه نمادین(اعتبار، احترام، مشروعیت). به باور بوردیو، کنش اجتماعی درون میدان‌هایی رخ می‌دهد که هریک قواعد خاص خود را دارد. اقتدار در هر زمینه حاصل ترکیب و ترجمه سرمایه‌هاست. از این منظر اربعین را می‌توان میدانی عظیم دانست که در آن سرمایه‌های اجتماعی و نمادین همانند اعتماد، ایثار، پذیرایی، ایمان عمومی و احترام جهانی به اوج خود می‌رسند.

جوزف نای، سیاست‌پژوه آمریکایی نیز قدرت را به سه دسته قدرت سخت، نرم و هوشمند تقسیم می‌کند. قدرت سخت، مبتنی بر زور، نظامی‌گری و اقتصاد است؛ قدرت نرم، مبتنی بر جاذبه فرهنگی، مشروعیت اخلاقی و ارزش‌هاست؛ قدرت هوشمند که ترکیبی از آن دو هست. قدرت نرم در دیدگاه نای، همان توان تأثیرگذاری بر دیگران از طریق اقناع، اعتماد و الگو بودن است. این نوع از قدرت از فرهنگ، هنر، رسانه، مناسک و ارزش‌های مشترک دینی و انسانی تغذیه می‌کند. براین اساس اربعین، یک نمایش عظیم از قدرت نرم است که با تکیه بر ارزش‌های معنوی و ایثار حسینی، دل‌ها را جذب می‌کند و پیام را به فراتر از مرز‌ها می‌رساند؛ به همین‌خاطر در نگاه نظریه‌پردازان علوم سیاسی و جامعه‌شناختی، اقتدار اجتماعی، پدیده‌ای چند بُعدی، زمینه‌مند و فراتر از قدرت متمرکز دولت‌هاست.

مبانی اقتدار در منابع اسلامی

مبانی، اصول و آموزه‌های اساسی و مهم قرآن و سنت اسلامی درخصوص استقلال، هویت و صیانت فرد و جامعه اسلامی در مقابل آسیب‌ها و مخاطرات دشمن در آیات مختلفی بیان شده که اصل خداباوری و خدامحوری یکی از آن‌ها است؛ یعنی در نگاه قرآن، اقتدار حقیقی از آنِ خداوند می‌باشد: «إِنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا؛ تمام قدرت به دست خدا است» (سوره بقره/ ۱۶۵)؛ در فضای ایمان توحیدی، هر اقتداری که انسان‌ها دارا می‌شوند، باید در نسبت با اراده و هدایت الهی سنجیده شود: «وَتُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَاءُ؛ هر که را خواهی عزت می‌بخشی و هر که را خواهی خوار و بی مقدار می‌کنی» (سوره آل‌عمران/۲۶). بر این اساس، قرآن این نوید را به پیروان راه حق داده است که در پرتو ایمان راستین پیروز خواهند بود؛ ایمان به خدای متعال عامل اساسی آرامش و قوت قلب انسان موحّد است؛ «وَلَا تَهِنُوا فِی ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا یَرْجُونَ؛ و در تعقیب و جستجوی دشمن سستی نکنید. اگر شما (در رویارویی با دشمن) درد و رنج می‌بینید، آنان نیز، چون شما درد و رنج می‌برند و شما چیزی را (چون پیروزی و پاداش) از خدا امید دارید که آنان امید ندارند؛ و خدا همواره دانا و حکیم است.» (سوره نساء/ آیه ۱۰۴)

مطابق آیات 3 سوره طلاق و 160 سوره آل عمران نیز، ایمان و تقوا باعث اعتماد و اتکا به خدای متعال و باور به حضور و نصرت الهی است؛ «وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا؛ و کسی که بر خدا توکل کند، خدا برایش کافی است، و خدا فرمان و خواسته‌اش را به هر کس که بخواهد می‌رساند؛ یقیناً برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است.» (طلاق/آیه ۳)  «إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَکُمْ وَإِنْ یَخْذُلْکُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ؛ اگر خدا شما را یارى کند هیچ کس بر شما غالب نخواهد شد و اگر دست از یارى شما بردارد چه کسى بعد از او شما را یارى خواهد کرد و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند.» (آل عمران/ آیه ۱۶۰)

ولایت الهی: عامل دیگر در قوام جامعه توحیدی اسلام، ولایت الهی و راهبری امام نور و هادی الی الله است. رهبری دینی اجتماعی، از شئون توحید ربوبی است و محور اصلی سوره مائده تأکید بر مسئله ولایت است، ابلاغ ولایت الهی و تعیین ولی معصوم منصوب، سبب اکمال دین و نومیدی همه دشمنان در براندازی نظام اسلامی است؛ چنانکه خداوند در آخرین آیه قرآن فرمود: «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا؛ امروز کافران از براندازی دین شما نومید گردیده‏‌اند پس از ایشان مترسید و از من بترسید؛ امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت‏ خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را براى شما به‌عنوان آیین برگزیدم. (سوره مائده/ آیه ۳)؛ دو نوبت بیان «الْیَوْمَ» در یک آیه، آشکار می‌کند که موضوع ولایت و رهبری الهی، اساس استواری و استمرار اسلام و نظام اسلامی است. بیان این اصل نشان می‌دهد دشمنان درون و برون جامعه نوپای اسلامی مدینه انتظار می‌کشیدند با رحلت پیامبر(ص)، آیین او از میان برود، اما تدبیر الهی در تعبیه ولایت و رهبری الهی در متن دین روشن کرد که دین اسلام متکی به ولایت الهی است؛ خواه به شخص پیغمبراکرم(ص) یا امام معصوم(ع) و یا به تعیّن به وصف در عصر غیبت.

امامت: امام رضا(ع) در روایت بسیار مهم کتاب‌الحجه در اصول کافی، امامت را اساسی‌ترین رکن اقتدار جامعه اسلامی و سبب قوام دین و دنیا ارزیابی کرده و فرمود: «امامت، زمام دین و مایه نظام و تشکیلات مسلمانان و صلاح دنیا و عزت مؤمنان است. رهبرى، پایه بالنده اسلام و شاخه بلند آن است. نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، دریافت غنائم و صدقات و احکام، و حفاظت از مرز‌ها و حدود دارالاسلام، همه در سایه وجود امامت بر حق، به تمامت رسد.» امیرالمؤمنین علی(ع) نیز در حکمت ۲۵۲نهج‌البلاغه آورده است: «لا قِوامَ لِلدِّینِ إِلاّ بِإِمامٍ عادِلٍ؛ هیچ استواری و قوامی برای دین جز با وجود امام عادل وجود ندارد.» و آن امام همام، در نامه به مالک اشتر، پایه‌های حکومت مقتدر را عدالت، نظم، نظارت بر کارگزاران و رضایت مردم دانست.

اقتدار مردم پایه هوشمند: ارزش‌ها و قوانین جامعه اسلامی بر مدار تقرب الی الله و از ناحیه خدای متعال تشریع می‌شود و توسط پیشوای معصوم، یا موصوف (عصر غیبت) راهبری و اداره می‌شود؛ با این وصف مردم در این جامعه نقش کلیدی و مسئولیت اساسی دارند؛ در این نظام سیاست‌های راهبردی و اصول اساسی حرکت فرد و جامعه از ناحیه خداوند تعین دارد، اما چگونگی و شیوه اجرای امور اجتماعی مبتنی بر مشورت‌خواهی و بهره‌مندی از عقل و دانش جمعی و حضور عینی و مسئولانه مردم انجام می‌شود. در نظام اسلامی رهبر جامعه، رابطه عقلی و عاطفی با آحاد مردم دارد و مردم در چگونگی اجرای امور و روش‌ها طرف مشورت رهبری هستند. در همین رابطه خداوند در قرآن فرمود: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَززَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ» (سوره آل عمران/ آیه ۱۵۹)

مطابق آیات 141 سوره نساء و 60سوره انفال نیز،  عزت و نفی سبیل (به ویژه در روابط بین‌المللی) و تهیّأ و آمادگی همه‌جانبه و بازدارندگی پویا از دیگر اصول اقتدار در منابع اسلامی محسوب می‌شود.

نمود‌های عناصر اقتدار جامعه اسلامی

بر اساس اصول پیش گفته و مناشی اقتدار، نمود‌های عناصر اقتدار جامعه اسلامی را در چه اموری می‌توان ملاحظه کرد؟

ایمان و خداباوری مبتنی بر علم و عقل(این اصل زیربنایی سبب می‌شود، انسان مسلمان ضمن استفاده از همه ابزارها، نقطه اتکای خود را خدای متعال و قدرت و حکمت بی‌کران او بداند، تنها از او بترسد و از دشمنان هراسی نداشته باشد، خدا را پشتوانه خود در همه امور بنگرد و امداد و نصرت را از خدا ببیند)، حضور و برخورداری از نقش فعال(در نظام اسلامی آحاد مردم هویت، شخصیت، اعتبار و جایگاه دارند و در چگونگی اجرای امور طرف مشورت رهبر جامعه‌اند و ارزش ذاتی، وجودی، علمی و دینی کسی هر قدر هم بالا باشد، هیچ کس نیست که محتاج کمک مردم نباشد)، مسئولیت‌مداری عمومی امر به معروف و نهی از منکر(آموزه‌های اسلامی اعضای جامعه اسلامی را همانند اعضای یک خانواده می‌داند که براساس نظام مسئولیت عمومی و خیرخواهی همگانی تعریف می‌شوند زیرا در فضای اجتماع دامنه تسری خیر یا شر، فراگیر حال همه است)، وحدت و همبستگی اجتماعی(قرآن مکرر از پیروان خود می‌خواهد که در چارچوب شریعت الهی یکپارچه و متحد باشند.

واقعیت عینی تاریخی نیز موید این حقیقت است که اقتدار امت اسلامی در گرو وحدت کلمه و پرهیز از تفرقه است)،  کسب اسباب اقتدار همه جانبه علمی، صنعتی، اقتصادی و دفاعی بازدارنده(راهبرد قرآن، پرورش مومنان پویا، مقتدر، پیشرو و عزیز است؛ آن‌سان که دشمنان جرات و جسارت تعرض به آنان را در سر نپرورند)، جهاد و دفاع(جهاد و دفاع از نفس، ناموس، دین و سرزمین یکی از تشریعات عمده اسلام است که از منظر قرآن ضامن بقای ارزش‌های اصیل انسانی، فرهنگی و دینی شمرده می‌شود)، پایداری و مقاومت فعال(صبر یعنی مقاومت انسان، در راه تکامل در برابر انگیزه‌های شرآفرین، فسادآفرین و انحطاط‌آفرین؛ صبر یک مفهوم محرک است نه یک مفهوم منفعل و نتیجه آن نه تنها تحمل کردن سختی‌ها و مشکلات نیست، بلکه غالب شدن بر مشکلات و گذشتن از آن‌ها است بنابراین انسان را وادار به تلاش و عمل کردن و مبارزه می‌کند) و ارزش‌های اخلاقی و اقتدار معنوی در اسلام(قرآن کریم اقتدار معنوی، فرهنگی و نرم را که حاصل صداقت، علم، تبیین حکیمانه و نفوذ در قلوب است از عناصر مهم اقتدار می‌شمرد).

در پرتو مبانی قرآنی و جامعه‌شناختی نسبت اربعین و اقتدار اجتماعی را چگونه می‌بینید؟

اربعین، به عنوان یکی از بزرگ‌ترین مراسم مذهبی شیعیان، فراتر از یک گردهمایی دینی صرف، نمودار ژرفایی از اقتدار اجتماعی و انسجام فرهنگی است. این رویداد عظیم که هرساله میلیون‌ها زائر را به کربلا می‌کشاند، بر پایه مبانی قرآنی و آموزه‌های جامعه‌شناختی، توانسته است جایگاه ویژه‌ای در تحکیم ساختار‌های اجتماعی و قدرت نمادین جامعه شیعی ایجاد کند.

از منظر قرآنی، اقتدار اجتماعی به معنای قدرتی است که نه تنها بر پایه سلطه ظاهری، بلکه براساس ایمان به خدا، عقل و حکمت، تقوا، عدالت، وحدت و اخلاق اجتماعی استوار است، آیات بسیاری در قرآن بر ضرورت همبستگی، تعاون و حفظ ارزش‌های انسانی تأکید دارند که این اصول در مراسم اربعین به خوبی تبلور یافته‌اند. زائران اربعین با مشارکت در این حرکت جمعی، نوعی همبستگی اجتماعی و ارتقای حس مسئولیت جمعی نسبت به ارزش‌های دینی و انسانی را تجربه می‌کنند. از دیدگاه جامعه‌شناختی نیز، اربعین به عنوان یک پدیده اجتماعی و فرهنگی، نمادی از اقتدار نرم جامعه است که از طریق نمایش قدرت جمعی، هویت مشترک و مقاومت فرهنگی به دست می‌آید. این مراسم، با ایجاد شبکه‌های ارتباطی گسترده و تقویت احساس تعلق و همبستگی، به بازتولید سرمایه اجتماعی و افزایش قدرت نمادین گروه‌های مذهبی کمک می‌کند.

بنابراین، نسبت اربعین و اقتدار اجتماعی را می‌توان در دو بعد اصلی بررسی کرد: نخست، اقتدار ناشی از اخوت ایمانی، وحدت و انسجام اجتماعی که مبتنی بر آموزه‌های قرآنی است و دوم، اقتدار نمادین و فرهنگی که در چارچوب فرایند‌های جامعه‌شناختی شکل می‌گیرد و موجب تثبیت هویت و قدرت اجتماعی می‌شود. این دو بعد به یکدیگر پیوند خورده و یکدیگر را تقویت می‌کنند تا اربعین نه تنها به عنوان یک مراسم دینی بلکه به عنوان یک پدیده اجتماعی مؤثر و قدرتمند در جامعه شناخته شود.

ابعاد اثربخشی اربعین در حوزه اقتدار اجتماعی

اربعین چه نقشی در اقتدار اجتماعی دارد؟

به طور خلاصه می‌توان موارد ذیل را نام برد؛

نماد همبستگی دینی و اجتماعی: تجمع سالانه اربعین، میلیون‌ها زائر را از اقصی نقاط جهان به سمت کربلا و مزار امام حسین (ع) جذب می‌کند. چنین جمعیتی نه تنها نمایانگر وحدت و انسجام مذهبی شیعیان است، بلکه بیانگر پیوند اجتماعی عمیقی است که فراتر از مرز‌های جغرافیایی و ملیتی قرار دارد؛ این وحدت و همبستگی اجتماعی، از جمله شاخص‌های اقتدار نرم جامعه است.

بازتولید سرمایه اجتماعی: مشارکت در مراسم اربعین، به عنوان یک فعالیت جمعی و نمادین، سبب تقویت شبکه‌های اجتماعی و ارتباط میان افراد و گروه‌ها می‌شود. افراد با همدیگر در مسیر پیاده‌روی، پذیرایی و کمک‌رسانی به زائران همکاری می‌کنند. این همکاری‌های داوطلبانه و بی‌منت، سرمایه اجتماعی را افزایش می‌دهد که در جامعه‌شناسی به معنای اعتماد، همکاری و انسجام اجتماعی است و سرمایه اجتماعی، یکی از مهم‌ترین عوامل اقتدار و پایداری اجتماعی محسوب می‌شود.

تقویت هویت جمعی: یکی از ابعاد اقتدار اجتماعی، تثبیت و تقویت هویت جمعی است. اربعین بستری است که در آن هویت مذهبی، فرهنگی و تاریخی شیعیان بازتولید می‌شود؛ با حضور گسترده در این مراسم، افراد ضمن تأیید باور‌های مشترک، هویت جمعی خود را بازشناسی و تعمیق می‌کنند. این هویت مشترک، قدرت نمادین و معنوی جامعه شیعی را افزایش می‌دهد و باعث می‌شود جامعه در برابر تهدیدات داخلی و خارجی مقاوم‌تر باشد.

اقتدار اخلاقی و معنوی: براساس آموزه‌های قرآنی و روایی، اقتدار اجتماعی زمانی پایدار و حقیقی است که بر پایه عقل، حکمت، عدالت، اخلاق و معنویت استوار باشد. اربعین، ضمن نمایش قدرت جمعی، نشان‌دهنده اقتدار اخلاقی است؛ زیرا در این مراسم، ارزش‌هایی همچون فداکاری، ایثار، صبر، محبت و خدمت به دیگران به صورت عملی تجلی می‌یابد. این اقتدار اخلاقی، به تقویت سرمایه معنوی جامعه و در نتیجه اقتدار اجتماعی منجر می‌شود.

تأثیر بر اقتدار سیاسی و فرهنگی: در سطح گسترده‌تر، اربعین می‌تواند به عنوان یک نیروی نرم سیاسی و فرهنگی عمل کند. این مراسم با نمایش وحدت و قدرت جمعی، پیام روشنی از انسجام اجتماعی به دولت‌ها، گروه‌های سیاسی و جوامع دیگر ارسال می‌کند. همچنین، فرهنگ ایثار و مقاومت امام حسین (ع) و پیام‌های این واقعه تاریخی، در قالب اربعین به نسل‌های جدید منتقل شده و در حفظ و توسعه فرهنگ مقاومت نقش مهمی ایفا می‌کند.

ثمربخشی ظرفیت بی‌بدیل اربعین در گرو تبیین نظری، سیاست‌گذاری استراتژیک و نهادسازی اجتماعی تمدنی

تحلیل شما نسبت به اقتدار اجتماعی اربعین از زاویه نگاه جامعه‌شناختی چیست؟ آیا این اقتدار بالفعل می‌شود؟

از دید جامعه‌شناسی سیاسی، «اقتدار اجتماعی» محصول پیوند سه عنصر هویت مشترک، شبکه همبستگی اجتماعی و سازوکار‌های سازمان‌یافته کنش جمعی است؛ در این چارچوب، اربعین پدیده‌ای استراتژیک در تقویت هویت دینی-فرهنگی شیعه و حتی اسلام به شمار می رود که حداقل در پنج سطح نقش‌آفرین است:

تقویت هویت جمعی مذهبی: اربعین، با ایجاد تجربه مشترک ایمانی، عاطفی و مناسکی، به تقویت هویت شیعی و اسلامی کمک می‌کند. میلیون‌ها نفر از ملیت‌ها و قومیت‌های مختلف، در یک مسیر واحد و با یک شعار مشترک «حُبُّ الحُسَینِ یَجمَعُنا» حرکت می‌کنند؛ این یعنی بازتولید و تقویت خود شیعی و خود اسلامی در برابر دیگری‌های تاریخی یا مدرن. این تقویت هویتی، عنصر اول اقتدار را شکل می‌دهد: خودآگاهی اجتماعی-دینی.

تشکیل شبکه‌های اجتماعی و پیوند‌های افقی: اربعین باعث شکل‌گیری یک شبکه عظیم از روابط انسانی و اعتماد اجتماعی می‌شود. مشارکت داوطلبانه در خدمات‌رسانی و تعاملات فرهنگی بین ملت‌ها (از ایران، عراق، لبنان، پاکستان، افغانستان وجز آن)، همه نشانگر شکل‌گیری نوعی سرمایه اجتماعی شیعی فراملی است. این همان عنصر دوم اقتدار است: شبکه‌های ارتباطی منسجم و مبتنی براعتماد.

تجربه نظم، خودسازمان‌یافتگی و کنش جمعی: با وجود جمعیت عظیم، اربعین معمولاً با کمترین میزان خشونت، بی‌نظمی یا بحران انجام می‌شود؛ این پدیده نشان می‌دهد که جامعه دینی اربعینی، توان خودتنظیمی، مدیریت منابع، توزیع، ارتباط، و انضباط مناسکی دارد و این ویژگی، عنصر سوم اقتدار اجتماعی را می‌سازد: توان بسیج و کنشگری هدفمند.

اما درباره بالفعل شدن این اقتدار باید گفت اینجا مسأله تفاوت ظرفیت بالقوه با تحقق بالفعل مطرح است؛ اربعین ظرفیت دارد که اقتدار فرهنگی یا هویتی شیعه را در سطح جهانی تثبیت کند. زمینه اتحاد امت اسلامی در مقابل سلطه‌طلبی و تفرقه‌اندازی را فراهم و قدرت نرم دینی شیعه را به عرصه بین‌المللی وارد کند. سخن پیامبر اکرم (ص) به روایت صدق چنین است که: «إِنَّ الْحُسَینَ بْنَ عَلِی فِی السَّمَاءِ أَکْبَرُ مِنْهُ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمَکْتُوبٌ عَنْ یمِینِ عَرْشِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِصْبَاحُ هُدًی وَ سَفِینَةُ نَجَاةٍ» (صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۶۰).  اما ثمربخشی این ظرفیت بی‌بدیل منوط به تبیین نظری، سیاست‌گذاری استراتژیک و نهادسازی اجتماعی تمدنی است.

خبرنگار: زهرا شریعتی

انتهای پیام

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها