یادداشت اربعین؛

اربعین؛ میدان تجلّی قدرت نرم تشیع در مصاف با سکولاریسم

راهپیمایی اربعین، صف‌آرایی آگاهانه در خط مقدم جهاد نرم علیه پروژه‌ی سکولاریزاسیون دین و تقلیل معنویت به کالای مصرفی است. هر گام زائر، انکار عملی اسطوره‌ی پایان دیانت است، و هر پرچم «یا حسین»، بیانیه‌ای ناگفته در نفی جهانی‌ست که می‌خواهد ایمان را به حاشیه‌ی وجدان فردی تبعید کند.

رحا مدیا | حسین انجدانی

اربعین، صرف‌نظر از خاستگاه اندوه‌بارش در تاریخ خونین عاشورا، به یکی از مهم‌ترین نمادهای محوری نبرد تمدنی اسلام در برابر جاهلیت مدرن بدل شده است. راهپیمایی اربعین دیگر صرف طواف عاطفه بر مدار حماسه‌ی کربلا نیست؛ بلکه یک رخداد ژئوپلیتیکی است که نظم خاورمیانه را بازکدگذاری می‌کند و خطوط فشار امپراتوری رسانه‌ای غرب را از درون افکار عمومی مسلمانان فرو می‌پاشد. وقتی میلیون‌ها انسان از اقصی‌نقاط جهان اسلام و فراتر از آن، بی‌‌بهره از سازمان‌دادن‌های دولت‌محور، با هزینه‌ی شخصی و اراده‌ی ایمانی، شریان‌های یک کشور را می‌پیمایند، صرف حرکت جسمانی نیست؛ یک «نمایش اقتدار نرم» است که در آن، وحدت، معیشت، امنیت و رسانه، همگی در کف مردمانی است که تنها سرمایه‌ی مشترک‌شان عشق به حسین‌بن‌علی‌ علیه‌السلام است و با شعار «حب الحسین یجمعنا» حول یک محور، قرار می‌گیرند.

اربعین، تمثّل عینی شعائرالله در میدان سیاست و ژئوپلیتیک تمدنی است؛ تجلی آن لحظه‌ای‌ست که تعظیم شعائر، از سطح مناسک، به سطح مهندسی تقوای اجتماعی و سامان‌دهی اراده‌های جمعی در منظومه‌ی تمدن اسلامی ارتقا می‌یابد؛ شعائری که خاستگاهش خون و اشک است، اما ساختارش را عقلانیت و راهبرد شیعی شکل داده است.

اربعین، نه آیینی صرف برای سوگواری، که تمثّلی راهبردی از جوهره‌ی مقاومت در منظومه‌ی تمدنی اسلام است؛ تظاهری آئینی از عزم و اراده‌ی توحیدی در عرصه‌ی ژئوپلیتیک منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای. اگر اربعین مناسکی صرف می‌بود، رسانه‌های سکولار جهان، آن را در قاب احساسات بی‌خطر تصویر می‌کردند. اما واقع آن است که اربعین، صورت‌واره‌ی عاطفه‌ی عاشورایی نیست، بلکه ترجمان میدان‌دارانه‌ی «قدرت نرم تشیع» در سپهر نزاع تمدنی است. این تظاهرات عظیم، به‌مثابه‌ی تدبیر عمومی شعائر، عینیت‌یافتگی اراده‌ی ایمانی، و نمایش سازمان‌یافته‌ی عقلانیت ولایی است؛ نمایشی که در آن، ولایت‌پذیری، امت‌باوری، جهادگری و شهادت‌طلبی، نه در قالب شعار، بلکه در قامت شعائر، در برابر منظومه‌ی سلطه صف‌آرایی می‌کند.

پروژه‌ی رسانه‌ای غرب، سال‌هاست که می‌کوشد اربعین را یا به خرافه‌ای واپس‌مانده فروبکاهد، یا در نهایت، آن را به مراسمی محلی و بومی تقلیل دهد؛ اما رشد شتابنده‌ی جمعیت زائران، و بی‌طرفی ناگزیر دوربین‌های ماهواره‌ای، این پرده‌سازی را درهم شکسته است. امروز، شبکه‌های صهیونیستی و رسانه‌های غرب‌محور، نه از انبوه زائران، که از مبانی ایمانی و مؤلفه‌های راهبردی نهفته در پس این راهپیمایی عظیم، به هراس افتاده‌اند؛ مبانی‌ای چون «امت واحده»، «امت مقاومت» و «امت ضد استکبار»؛ آنان به‌خوبی دریافته‌اند که هر گام در مسیر نجف تا کربلا، می‌تواند ستون‌های طرح‌های تجزیه‌طلبانه و آشوب‌سازانه‌ی غرب در منطقه را بلرزاند؛ چه آن‌که ملتی که این‌گونه با شعور و شوق برای شهید خویش قدم می‌زند، به هنگام خطر، در دفاع از شرافت زندگانش خواهد ایستاد و میدان را ترک نخواهد گفت.

همین حقیقت است که اربعین را به کابوسی مفهومی برای معماران سکولاریسم مدرن بدل کرده است؛ چراکه این پدیده، تجسم عینی چیزی است که منظومه‌ی معرفتی غرب، از آغاز رنسانس تا امروز، با تمام قوا درصدد انکار آن بوده است: حضور دین در متن حیات جمعی و قدرت بازتولید اجتماعی ایمان در قالب‌های تمدنی. اربعین، ساختاری تمدنی است که ساحت عبادی را با ساحت اجتماعی، و اشک را با اراده‌ی سیاسی درهم می‌تند.

اربعین، به تعبیر دقیق‌تر، جهادی فرهنگی بر ضد پروژه‌ی سکولاریزاسیون دین است؛ پروژه‌ای که مأموریت داشت دیانت را به مسجد و محراب و ساحت‌های غیرتاریخی محصور کند، و اینک در برابر امت موکب‌ساز زائر، با تمام توانمندی خود، درمانده و متحیّر ایستاده است.

اربعین، روایت خیزش ایمان در سپهر عمومی است؛ نه آن ایمانی که در انزوا و فردیت، بی‌خطر بماند، بلکه ایمانی که به صحنه می‌آید، اجتماع می‌سازد، و تمدن می‌آفریند. این راهپیمایی عظیم، کنش فرهنگی امت توحیدی در برابر جنگ ترکیبی و شناختی دشمن است؛ پادمتنی است بر پروژه‌ی جهان‌گیر سکولاریزاسیون، که می‌کوشد دیانت را به خلوت‌های بی‌تأثیر و شعائر بی‌خطر محدود سازد. اربعین، دیانت را در صورت و سیرت اجتماعی‌اش احیا می‌کند؛ نه‌فقط به‌عنوان مایه‌ی تسکین، که به‌مثابه موتور جهت‌دهنده‌ی حرکت جمعی. همین خصلت انقلابی و تمدنی، راز دشمنی همیشگی رسانه‌های لیبرال با این شعیره‌ی الهی است؛ چرا که آنان، برخلاف وانمودهایشان، نه از ازدحام زائران، بلکه از نظم مفهومی این تظاهرات عاشقانه در هراس‌اند.

از این‌رو، ضروری‌ست که قلمرو تبیین اربعین، از سطح منازعات احساسی و قرائت‌های سطحی، به افق تمدنی و تحلیلی ارتقا یابد؛ چراکه اربعین، «حادثه‌ای مؤسس» در منظومه‌ی معرفتی شیعه است؛ رخدادی که هر سال، در عین تکرار، خلاقیت می‌آفریند و جامعه‌ای بی‌ساختار رسمی را در کانون ولایت، به نظمی ژرف و طبیعی سوق می‌دهد. راز این نظم، در بافت معنایی آن است؛ در دو رکن مغفول اما مقتدر «ولایت» و «شهادت». این دو مفهوم، همچون نیرویی پنهان اما نافذ، اقوام و ملیت‌های متکثر را به هویتی واحد و به اراده‌ای یگانه، بدل می‌سازند. آنچه زائر را در گرمای تفتیده‌ی مسیر، به پیش می‌راند، یقین راهبردی به این اصل ایمانی است که خون بر شمشیر فائق می‌آید و ظلم، در بلندمدت، محکوم به زوال است. اربعین، بازتولید تاریخی عاشوراست؛ تمثّلی از استمرار کربلا در بستر زمان؛ لحظه‌ای که تاریخ، هر سال خویشتن را از نو می‌زاید و خصم، هر سال شکست خویش را بازمی‌چشد.

از این منظر، راهپیمایی اربعین، صف‌آرایی آگاهانه در خط مقدم جهاد نرم علیه پروژه‌ی سکولاریزاسیون دین و تقلیل معنویت به کالای مصرفی است. هر گام زائر، انکار عملی اسطوره‌ی پایان دیانت است، و هر پرچم «یا حسین»، بیانیه‌ای ناگفته در نفی جهانی‌ست که می‌خواهد ایمان را به حاشیه‌ی وجدان فردی تبعید کند. اربعین، با زبانی گویا و همدل، اعلام می‌دارد که دین، نه فقط قابل زیستن است، که باید در متن اجتماع زیسته شود؛ نه در انزوا، بلکه بر سنگفرش اراده‌ی جمعی، در مسیر پیونددهنده‌ی نجف تا کربلا؛ همان جاده‌ای که از حماسه‌ی شهادت عبور می‌کند تا به تمدن مقاومت برسد.

بنابراین اربعین، باید به‌مثابه «متن مادر» گفتمان تمدنی شیعه، صورت‌بندی شود؛ این واقعه، نیروی نرم شیعه است؛ شبکه‌ی مؤمنان است؛ میدان واقعی قدرت اجتماعی در جهانی است که قدرت را در سلاح و سرمایه می‌داند. در جهانی که سیاست، میدان نزاع قدرت سخت شده، شیعه، از دل یک زیارت، یک «اقتدار نرم» برساخته است؛ اربعین، سرشماری سالانه‌ی توان نرم ملتی است که در تلاطم‌های این عصر، جز به نور کربلا نمی‌اندیشد و جز به مسیّر «إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ» ایمان ندارد.

حسین انجدانی در رحا

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
اربعین؛ میدان تجلّی قدرت نرم تشیع در مصاف با سکولاریسم

لینک کوتاه: