رحامدیا | یوسف پورجم
حکمرانی، بهعنوان مفهومی جامع، فراتر از مدیریت صرف سیاسی است و به تعامل ساختارهای قدرت، مردم، و ارزشهای فرهنگی و دینی در جامعه اشاره دارد. در این چارچوب، حکمرانی اسلامی نمونهای متمایز از پیوند میان دین و سیاست است که مقاومت دینی را بهعنوان یکی از نتایج بارز آن مطرح میکند. مقاومت دینی، برخاسته از ارزشهای اخلاقی و معنوی، قدرتی پویا در مقابله با ظلم و بیعدالتی به ارمغان میآورد.
حکمرانی از مدیریت یا فرمانروایی فراتر میرود و شامل شبکهای از روابط و تصمیمگیریها در سطوح مختلف اجتماعی است. این مفهوم شامل سه بعد اصلی است: مشروعیت (منشأ قدرت)، کارآمدی (نحوه اعمال قدرت)، و مشارکت (نقشآفرینی مردم) که در مدلهای مختلف حکمرانی بهویژه در سیستم اسلامی، جایگاهی ویژه دارند.
در مقابل، مفاهیمی چون حکومت صرفاً به ابزارها و ساختارهای سیاسی محدود است. حکمرانی، اما، با تمرکز بر عدالت و شفافیت، امکان تحقق ارزشهای بنیادین جامعه دینی را فراهم میکند. حکمرانی اسلامی مبتنی بر اصول قرآنی، آموزههای پیامبر اسلام، و اجتهاد فقهی، ساختاری را ایجاد میکند که در آن افراد به اخلاق و عدالت اجتماعی متعهدند. این نوع حکمرانی، برخلاف مدلهای مادیگرا، انسان را موجودی روحانی و اجتماعی میداند که در برابر بیعدالتی و استبداد مسئولیت دارد. نمونه بارز این رویکرد را میتوان در انقلاب اسلامی ایران یافت که از ارزشهای دینی برای بسیج مردم و شکلگیری مقاومت در برابر استکبار بهره برد.
مقاومت دینی در پرتو حکمرانی اسلامی از دو طریق تحقق مییابد:
1. آموزش و تربیت اجتماعی: ساختار حکمرانی اسلامی به تربیت شهروندانی آگاه و متعهد میپردازد که در برابر ظلم سکوت نمیکنند. این رویکرد، مبتنی بر گسترش فرهنگ قرآنی و تعمیق معنویت در جامعه است.
2. سازماندهی و بسیج اجتماعی: حکمرانی اسلامی از ظرفیتهای مردمی برای مقابله با تهدیدات داخلی و خارجی بهره میگیرد. بسیج مردمی در دوران جنگ تحمیلی ایران نمونهای موفق از این راهبرد است که توانست قدرت اجتماعی را به نیروی دفاعی تبدیل کند.
حکمرانی مبتنی بر دین، الگویی جهانی از مقاومت و تحول اجتماعی ارائه میدهد. از این منظر، «صدور انقلاب» نه به معنای تحمیل ارزشها، بلکه الگوسازی برای جوامعی است که به دنبال عدالت و استقلالاند. پژوهشها نیز نشان دادهاند که نظام اسلامی توانسته است الهامبخش جنبشهای مقاومت در سراسر جهان باشد.
در نهایت، حکمرانی دینی نهتنها بستری برای مقاومت در برابر بیعدالتی است، بلکه زیربنایی برای ایجاد جامعهای مبتنی بر اخلاق، عدالت و پیشرفت فراهم میکند. تفاوت اساسی آن با دیگر نظامهای حکمرانی در توجه به ابعاد معنوی انسان و مسئولیت اجتماعی اوست. تجربه تاریخی انقلاب اسلامی ایران و جنگ تحمیلی نشان میدهد که حکمرانی اسلامی قادر به ایجاد و تقویت مقاومت پایدار در برابر چالشهاست.