رحا مدیا | مهدی رضاوش
اعدام شیخ فضلالله نوری در سال ۱۲۸۸ شمسی (۱۹۰۹ میلادی) یکی از نقاط عطف تاریخ سیاسی دینی ایران است. واقعهای که نهتنها مرزهای میان مشروعه خواهی و مشروطهطلبی را ترسیم کرد، بلکه هنوز هم مورد بحث فقهی، حقوقی، تاریخی و سیاسی است. این یادداشت در پی تحلیل چرایی و چگونگی صدور حکم اعدام برای یکی از برجستهترین علمای زمان قاجار است.
زمینه تاریخی:
شیخ فضلالله نوری از شاگردان برجسته مکتب اصولی نجف، از جمله میرزای شیرازی و آخوند خراسانی بود. او در آغاز، یکی از حامیان نهضت مشروطه بود و در بسیاری از اجتماعات مردم علیه استبداد مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه سخنرانی کرد. اما رفتهرفته، با مشاهده انحرافهایی در تدوین قانون اساسی و دخالت روشنفکران غربگرا در مجلس، به مخالفت با «مشروطه وارداتی» پرداخت و از «مشروعه» سخن گفت.
عوامل دینی و اعتقادی مخالفت او:
- تلقی دینی از حکومت: شیخ فضلالله باور داشت قانونگذاری مستقل از شریعت، بدعتی غربی و خطرناک است. او مشروطهای را قبول داشت که تحت نظارت فقها و در چارچوب شرع باشد، نه اینکه بر پایه دموکراسی لائیک نوشته شود.
- اعتراض به قانون اساسی و تفکیک دین از سیاست: تدوین قوانینی که متأثر از قوانین بلژیک و فرانسه بود، در نظر او، آغاز «قانونزدایی از شریعت» و تسلط غیر مذهبیون بر نظام قانونگذاری کشور تلقی میشد.
عوامل سیاسی و اجتماعی صدور حکم اعدام:
- ائتلاف خطرناک: در جریان انقلاب مشروطه، ائتلافی از روشنفکران سکولار، تجار ناراضی، بخشی از روحانیت و نیروهای خارجی شکل گرفت که با هر نوع صدای مخالف، برخورد میکرد. شیخ فضلالله به نماد مخالفت با آنان تبدیل شد.
- دخالت بیگانگان: سفارت انگلستان و برخی محافل فراماسونری، نفوذ قابل توجهی در جریان مشروطه داشتند و شیخ را مانعی برای استقرار نظام مطلوب خود میدانستند.
- اتهام همکاری با استبداد: پس از فتح تهران توسط مشروطهطلبان، شیخ بهاتهام حمایت از محمدعلی شاه و مخالفت با مشروطه، بازداشت شد. در دادگاهی غیرقانونی، بدون امکان دفاع، به اعدام محکوم شد.
- نبود فضای عدالت حقوقی: دادگاه او توسط نظامیان و با فشار سیاسی برگزار شد، بدون هیچگونه رویه قضائی منصفانه. نقش افرادی چون یپرم خان ارمنی و برخی سران مجاهدین در اجرای حکم، گویای سیاسی بودن ماجراست.
چرا اعدام شیخ فضلالله همچنان مسئلهای زنده است؟
اعدام او، مرزهای میان «اسلام سیاسی» و «سکولاریسم مشروطهخواه» را نشان داد. بسیاری از علما و اندیشمندان متأخر، این اعدام را «ترور فقهی» یا «اعدام عدالتطلبی دینی» دانستهاند. چهرههایی چون امامخمینی(ره)، شهید مطهری، شهید بهشتی و آیتالله خامنهای بارها از مظلومیت او سخن گفتهاند.
پس اعدام شیخ فضلالله نوری، بیش از آنکه یک برخورد با یک فرد باشد، نشاندهندهی آغاز یک دوقطبی خطرناک در تاریخ ایران بود: «قانونگرایی غربی» در برابر «دینداری سیاسی». درکی عمیق از این رویداد، میتواند راهگشای تحلیل نسبت دین و دموکراسی در جهان اسلام امروز باشد.
اعدام شیخ فضلالله نه پایان یک مجتهد، که آغاز سؤالاتی بیپاسخ درباره عدالت، مشروعیت و نسبت دین و قدرت در جهان مدرن بود.