رحا مدیا | علیرضا استادیان، دکتری انقلاب اسلامی
در چند سال اخیر، برخی روشنفکران به «مسأله افول دینداری در جامعه ایرانی» اشاره کردهاند؛ اما آیا در دوران انقلاب اسلامی با افول دینداری مواجه شدهایم؟ پشت پرده این القای رسانهای چه چیزی وجود دارد؟
به طور کلی میتوان گفت: «به هیچ وجه نمیتوان ادعا کرد که دینداری در جامعه ایران افول کرده است. برعکس، انقلاب اسلامی موجب گسترش و تعمیق دینداری شده است.» البته لازم است که ابتدا روشن کنیم دینداری ابعاد و لایههای مختلفی دارد. دینداری را میتوان در سه سطح بررسی کرد: اولا، بینش دینی(یعنی باورهای فرد به خدا، پیامبر، معاد و ارزشهای الهی)، ثانیا، منش دینی(یعنی سبک زندگی بر اساس ارزشهای دینی، مانند سادهزیستی، عدالتخواهی و ایثار) و در نهایت، روش دینی (یعنی شیوه عملی پایبندی به احکام و انجام مناسک)
از سوی دیگر، دین نیز سه بُعد اساسی دارد که شامل، عقاید (توحید، نبوت، معاد و…) ، اخلاق(صفات پسندیدهای مانند صداقت، امانتداری، انصاف و…) و احکام (مناسک و اعمال عبادی مانند نماز، روزه، حج و…)
اگر پس از انقلاب به این ابعاد نگاه کنیم، متوجه میشویم که در همه این عرصهها رشد جدی رخ داده است. در حوزه معرفت و آموزش دینی، پس از انقلاب، سطح آگاهی دینی جامعه بهطور قابل توجهی افزایش یافته است. قبل از انقلاب، دسترسی به معارف دینی محدود بود، اما امروز نه تنها حوزههای علمیه گسترش یافتهاند، بلکه در مدارس، دانشگاهها، رسانهها و فضای عمومی، سطح آموزش دینی بالا رفته است. در حوزههای قرآنآموزی، حفظ، قرائت و مسابقات قرآنی تحولات بزرگی رخ داده که قبل از انقلاب به این وسعت وجود نداشت.
در بُعد دینداری اجتماعی نیز اتفاقات مهمی رخ داده است. به عنوان مثال، پیش از انقلاب نماز جمعه بهصورت محدود برگزار میشد، اما امروز این مراسم در سراسر کشور با شکوه برگزار میشود. همچنین اعتکاف، که پیش از انقلاب چندان شناختهشده نبود، اکنون به یک حرکت عظیم معنوی در میان جوانان تبدیل شده است. سفرهای زیارتی به مشهد، کربلا و اربعین نیز نمود دیگری از گسترش دینداری اجتماعی است.
رهبر معظم انقلاب نیز در بیانیه گام دوم انقلاب، دینداری جامعه را از نقاط قوت چهل ساله انقلاب دانستهاند. ایشان تأکید کردهاند که ایمان و دینداری مردم، خصوصاً جوانان، در این سالها در عرصههای مختلف نمود داشته است. ایشان نمونههای فراوانی از حضور نسل جوان مؤمن در میدانهای جهاد، ایثار، سازندگی، علم و پیشرفت را مطرح کرده و این را از برکات انقلاب اسلامی دانستهاند. اگر دینداری در جامعه کاهش یافته بود، چنین تحولات عظیمی رخ نمیداد؛ اما چرا برخی روشنفکران مدعی افول دینداری هستند؟ چند نکته را باید در این زمینه در نظر داشت:
1. افزایش هجمههای فرهنگی علیه دین: در دوران پهلوی، رسانههای جهانی و ابزارهای ارتباطی مانند ماهواره و اینترنت با این شدت در اختیار دشمنان دین نبودند. امروز، دنیای مدرن با تمام ظرفیتهای رسانهای خود تلاش میکند که جامعه دینی را دچار بحران کند. فضای مجازی، شبکههای اجتماعی و تهاجم فرهنگی ابزارهایی هستند که مستقیم بر باورهای دینی تأثیر میگذارند.
2. عدم تفکیک میان تهدید و واقعیت: برخی افراد صرفاً با مشاهده برخی ناهنجاریها، نتیجه میگیرند که دینداری کاهش یافته است. در حالی که گسترش دینداری را باید با دادههای دقیق بررسی کرد، نه با استناد به احساسات و دیدههای شخصی.
3. رویکرد غیرعلمی و جدلی برخی روشنفکران: بسیاری از افرادی که از افول دینداری سخن میگویند، مستندات متقنی ارائه نمیدهند. استدلالهای آنها بیشتر جنبه جدلی دارد تا برهانی. آنها کاهش دینداری را یک پیشفرض میگیرند و بر اساس آن تحلیل میکنند، بدون آنکه دادههای آماری و پژوهشی معتبر ارائه دهند.
یکی از مطالب مهمی که باید بدانیم این نکته است که: «یکی از اهداف بیان شبهه کاهش دینداری خودش کاهش دینداری است». به این معنا که وقتی افرادی این گونه وانمود میکنند که دینداری مردم کاسته شده است، یعنی میخواهند حساسیت جامعه را به مباحث دینی کمرنگ نشان داده و ناهنجاریهای غیر اخلاقی را عادی سازی کنند و برای توجیه این مسائل نظریه سازی کنند. در نتیجه باید آنها را به برهان و استدلال و استناد به واقعیتهای علمی مبتنی بر آمار مجاب کرد.
با در نظر گرفتن تمام این نکات، میتوان گفت که دینداری نهتنها کاهش نیافته، بلکه در بسیاری از ابعاد نیز تقویت شده است.
به تعبیر رهبر انقلاب در بیانیه گام دوم: «مساجد و فضاهای دینی رونقی بیسابقه گرفت. صف نوبت برای اعتکاف از هزاران جوان و استاد و دانشجو و زن و مرد و صف نوبت برای اردوهای جهادی و جهاد سازندگی و بسیج سازندگی از هزاران جوان داوطلب و فداکار آکنده شد. نماز و حج و روزهداری و پیادهروی زیارت و مراسم گوناگون دینی و انفاقات و صدقات واجب و مستحب در همهجا بویژه میان جوانان رونق یافت و تا امروز، روزبهروز بیشتر و باکیفیّتتر شده است. و اینها همه در دورانی اتّفاق افتاده که سقوط اخلاقی روزافزون غرب و پیروانش و تبلیغات پُرحجم آنان برای کشاندن مرد و زن به لجنزارهای فساد، اخلاق و معنویّت را در بخشهای عمدهی عالم منزوی کرده است؛ و این معجزهای دیگر از انقلاب و نظام اسلامی فعال و پیشرو است…»
البته چالشها و تهدیدهایی وجود دارد که باید برای آنها برنامه داشت، اما این به معنای افول دینداری نیست، بلکه نشانهای از اهمیت و جایگاه دین در جامعه است که موجب واکنش دشمنان آن شده است!