رحا مدیا | علیعسگری، پژوهشگر علوم اجتماعی
هیچوقت با معنای نخودسیاه مأنوس نبودم. نه اینکه متوجه استعارهاش نشوم، نه! بلکه هیچگاه در موقعیت جستجوی نخودسیاه قرار نگرفته بودم تا اینکه طعم شیرین کنجکاوی زیر زبانم مزه کرد. نخودسیاه، ابزاری است که بزرگان خانواده و یا یک گروه یا حکومت، برای فاشنشدن اطلاعات مهم از آن استفاده میکنند تا افراد کنجکاو را سرگرم کرده و مانع از رسیدن برخی اخبار و دادهها به ایشان شوند.
روزگاری در کشور ما، جریان استعماری به واسطهی قدرتهای دستنشاندهاش، سعی داشت با وعدههای نخودسیاه، مردم را در جهل مطلق نگهداشته تا به هیچعنوان پیگیر مسائل داخلی و خارجی خود نباشند. چرا؟ چون ایرانیها دارای استعداد و ابتکاری بینظیر در تبدیل تهدیدها به فرصتها هستند و این ابتکار محصول تفکر دینی و فقه کارآمد شیعی است.
از فتوای مقابله با روسها توسط «شیخ جعفر کاشفالغطاء» گرفته تا تحریم تنباکو بهدست «میرزای شیرازی» و مقابله با لوایح استعماری رژیم پهلوی از سوی «امامخمینی»، نمونههای مهمی هستند که نشان از هویت استقلالطلبانه و روزآمد فقه شیعه دارد.
اما مسأله این است؛ آیا امروزه این فقه روزآمد، توانسته خودش را در برابر جهان مدرن، نشان دهد یا آنکه در حاشیهی کتب متقدمین و متأخرین خاک میخورد؟ پیش از آنکه به سؤال مذکور پاسخ دهیم، باید این نکته را متذکر شد، که کارآمدی فقه در حل مسائل و بحرانهای خرد و کلان جامعه، به کیفیت عقلانیت دینی_اجتماعی مردم وابسته است، تا بتواند در میدان عمل ظاهر شود! تاریخ نشان داده است، اگر مردم به این درک صحیح از دین برسند، بستر تحقق حکرمانی توحیدی را فراهم خواهند کرد و در غیر این صورت شیخ فضلاللهها را بالای دار میبرند.
حال چه زمانی میتوان شاهد رشد عقلانیت دینی_اجتماعی میان مردم بود؟ «شهید مطهری» در کتاب «انسان و ایمان»، با توجه به حیوان فرهنگی و حیوان مادی خواندن انسان معتقد است، روح انسان از جسم او زاییده میشود و جسم جنبهی لانه و آشیانهای را دارد که صرفاً بستر تکامل انسان است و این تکامل زمانی محقق میشود که فرد یا جامعه بر محیط بیرونی و درونی خود تسلط نسبی پیدا کند. «شهید مطهری» در همان کتاب ادامه میدهد: «جامعه انسانی هر اندازه متکاملتر بشود، حیات فرهنگی (آن) استقلال و حاکمیت بیشتری بر حیات مادی آن پیدا میکند. انسان آینده، حیوان فرهنگی است نه حیوان اقتصادی!»
این حیات فرهنگی جلوهی ظاهری زیست معنوی انسان است که در پی رشد فطرت خاص او از جنبهی مادی جدا و مستقل شده و کمال پیدا میکند. بنابر سخنان استاد مطهری، میتوان نتیجه گرفت که اهتمام صرف به مسائل مادی و عدم توجه به رشد معنوی، نمیتواند موجب افزایش عقلانیت دینی باشد؛ بلکه هر چقدر تلاش برای رسیدن به متاع دنیوی بیشتر شود، بعد حیوانی و مادی انسانها تقویت شده و جامعه بهسوی زیست حیوانی رهنمون میگردد.
با توجه به نکات مذکور، زیست مدرن در عصر حاضر که با رویکرد حیوان مادی، تئوری زندگی انسان را بر پایهی سلیقهمحوری و لیبرالیسم نهادهاست، چگونه اجازهی ظهور تمدن اسلامی را میدهد، حال آنکه این تمدن، دین را بنیاد سبک زندگی فردی و اجتماعی انسانها دانسته و آن دو را متأثر از هم میداند؟!
دیالیکتیک میان سبک زندگی مدرن با زیست فرهنگی مبتنی بر دین، نهتنها موجب رشد معنوی انسان مسلمان نمیشود؛ بلکه مانعی برای حرکت در این مسیر است!
دولتهای شبه مدرن پس از انقلاب، که پیشرفت کشور را در راستای توسعهی مادی قلمداد میکردند، با القای کارآمدی مدرنیزم و افزایش بسترهایی مثل مالها، کافهها، مدارس غیر انتفاعی و عدم برقراری عدالت آموزشی و از همه مهمتر پولی شدن خدمات عمومی، عملاً از اجرای بخش مهمی از فقه شیعه در حکرمانی اجتماعی جلوگیری کردند.
سودهای کلان سرمایهداران سیاسی و سیاسیهای سرمایهدار، حاصل ترویج مصرفگرایی حریصانهای بود که بهعنوان یک نخودسیاه بزرگ، مردم را از آنچه که بهعنوان اساسیترین مسائل حکمرانی کشور خوانده میشد، بیاطلاع کرد، تا بخشی از عقلانیت دینی_اجتماعی برای کاربست فقه شیعه را دچار خلل کند.
این نخودسیاه، خواه ناخواه با بروکراتیک شدن بخش کلانی از ادارهی امور فرهنگی جامعه، دامن جوانان حزباللهی را هم گرفت تا انفعال اجتماعی آنها را در جامعه صورت داده و روحیهی اصلاحگرانه و ارشاد عمومی را در ایشان خفه کند.
طبیعی است که این روند با وجود جریانهای اقتصادی و شبهمدرن، اجرای قانون عفاف و حجاب را مانع بزرگ تجارت خود دانسته و از هر ابزاری جهت ناکامی در عمل به این قانون استفاده کند. حال جریان حزباللهی میخواهد فریاد بزند یا نزند.