رحا مدیا | علی رشیدی
وراثت انبیاء و پیامبر اکرم(ص)، جامهای است که بر تن قشر روحانیت پوشاندهاند. فارغ از تصوّری شعارمدارانه نسبت به این جمله – که عموماً با چنین تصوری، بیان چنین تکلیفی را نابخردانه و بیمبالات به حراج میگذارند – باید جوانب آن را مورد بررسی قرار داد و از کنه چنین فراز حکیمانهای، نسبت خود را با آن سنجید.
برای سنجش قرار دادن نسبت قشر روحانیت با انبیا، بهترین برهه، زمان ظهور مصلحین اجتماعیست؛ چرا که انبیاء خدا نیز، با عنوان «عِبَادِیَ ٱلصَّٰلِحُون(1)» پا در عرصه رهبری مردم در نقش مصلح اجتماعی گماردند و کلاس درس «اصلاح اجتماعیِ» پیامبر اکرم، خالی از چنین شاگردانی نیست؛ زیرا پرورشیافتگان این مکتب – افرادی همچون امام موسی صدر، گواهی بر این امرند. نگارنده این سطور، برهه ظهور و بروز سیدموسی صدر را، مصلحانه قلمداد میکند؛ زین رو، در تکاپوی واشکافی شخصیتی این مصلح اجتماعی، قدم بر میدارد و به جوانب مختلف این شخصیت، میپردازد.
مجتهد جوان
اجتهاد سیدموسی صدر، برای اساتید و طلاب همعصر او، امری مصمّم و قطعیست. بیان استاد سیدموسی – آقای سلطانی طباطبایی – از تبحّر و شدّت علاقه او به دروس حوزوی، شاهدی است بر این امر که میفرمایند: «تحصیل ایشان ترتیب نداشت و سعی میکرد هر کتابی را شب و روز، دو در سه و سهدر سه، بخواند تا تمام کند. استعدادش خوب بود، زحمت هم میکشید و خیلی زود درسها را تمام میکرد. ما تابستان که میرفتیم به روستای وشنوه، ایشان ما را ول نمیکرد. صبح و عصر درس میخواند. روزی چند درس شرح لمعه را در وشنوه پیش من خواند…. من هم میگفتم که امروز این درس را ادامه نده و از یک کتاب دیگر بخوان. مثلاً اگر صبح کتاب طهارت و شرح لمعه را خواندهبود، بهش میگفتن حالا درس بعدی را از کتاب زکات آن بخوان. در آن تابستانی که در وشنوه بودیم و حدود چهل الی پنجاه روز طول کشید، ایشان عمده شرح لمعه را پیش من خواند(2)».
چهبسا افرادی، از قدرت در پرسش و قوّت به چالش کشیدن استاد در کلاس درس را هم، به سیدموسی نسبت میدهند. آیتالله مکارم شیرازی در این باره بیان دارند که: «سیدموسی صدر اشکال مهمی را در بحث استصحاب مطرح کردند و مرحوم آیتالله شیرازی جواب دادند. آقای موسی صدر قانع نشدند و مقاومت کردند، مرحوم آقای شیرازی هم جواب دادند و جواب دادند تا اینکه بحث به جایی رسید که آیتالله شیرازی گفتند من بیش از این توانایی دفاع کردن از این مطلبی را که مرحوم آخوند در حاشیهاش گفته ندارم. البته ایشان کاملاً دفاع میکرد، زیرا میخواست که کلام مرحوم آخوند خراسانی را تقویت کند، ولی به جایی رسید که دید اشکال این طلبه جوان وارد است و اعتراف کرد. این مسئله هم تواضع و بزرگواری آن مرد بزرگ را در مقابل یک طلبه جوان آن روز نشانمیدهد و هم استعداد فوق العاده آقای موسی صدر را(3)». با چنین وصفی از شخصیت علمی سیدموسی صدر، گویا ایشان، قوّه اجتهاد و استنباط را در جوانی کسب کرده و اگر در زمان حال در کنار ما میبود، میتوانستیم ایشان را در جایگاه یکی از مراجع و مصلحین بزرگ شیعی، بنگریم.
مبلّغ تراز
مکانیزم استنباط مبانی دینی و اقامه کردن آن، به مقوله تبلیغ و عملگرایی ختم میشود. به قطع، شخصیتی که قوّه اجتهاد را داشته و برای بهکارگیری آن، تبحّر تبلیغ و گفتمانسازی را هم در خودش پرورانده، گویا شخصیتی کمنظیر است؛ زیرا در این عرصه، روحانیت یا به صرف اجتهاد اکتفا میکنند و یا به صرف تبلیغ؛ زین رو، شخصیت سیدموسی را میتوان، مبلّغی تراز خواند.
هویّتبخشی به شیعیان جنوب لبنان را میتوان از دستاوردهای تبلیغی سیدموسی برشمرد. در برههای که دولت وقت، از ظلم خود بر شیعیان لبنان دریغ نمیکرد، سیدموسی صدر با پروسهای کوتاهمدّت و بلندمدّت و با تأسیس «جنبش البرّ و الاحسان» و «جنبش محرومین»، تشکیلاتی را به راه انداخته و آن را سازماندهی کرد. این اقدامات را میتوان همان «چیرگی تبلیغی» خواند که هر مبلغی باید آن را درس گیرد و به منصه عمل رساند. سیدموسی صدر، برای اصالتبخشی به شیعیان لبنان نیز، مجلس اعلای شیعیان را تشکیل داد. گویا سیدموسی، مجلس اعلاء را سنگری بهعنوان دیپلماسی سیاسی و مذهبی قلمداد میکرد که بعدها نیز بهوسیله آن توانست اقداماتی همچون: «رفع محرومیت شیعیان، گفتوگوی بین ادیان، اصلاحات اجتماعی و ارتباط با کشورهای دیگر» را رقم بزند.
سیدموسی صدر مبلّغی تراز بوده است که پس از گذشت نیمقرن، تعلّقخاطر توده لبنانی نسبت به سیدموسی صدر در فکر و دل آنان موج میزند و تشکیلات انساندوستانه و مصلحانه او در لبنان، ماندگار شدهاست.
متفکّر اسلامی
علت اصلی سخن به میان آمدن از سیدموسی صدر، شخصیت کاریزماتیک، روشنفکر و ژرفاندیش اوست. اهل فکر و معنا بودن وی، بیشتر در او نمود پیدا کرده و او را زبانزد کرده است. سبب اصلی موفقیت او در عرصه اجتهاد و تبلیغ را نیز، میتوان به همان اهل تفکر بودن ایشان گره زد. فعالیتهای فکری سیدموسی صدر در قم و انتشار مکتوبات ایشان در نشریهی آیین اسلام، شاهدی است بر این امر که او، در همان عنفوان جوانی، طریق فکر و تأمّل را برگزیده است. از متد مواجهه او با مسیحیان لبنان، چگونگی ارتباطگیری با باقی ادیان، روش ارائه مبانی اسلام در مقابل بزرگان مسیحی و.. میتوان پی برد که زیست اجتماعی و سیره معاشرت وی، مبتنی بر تفکر و مطالعهایست. قابل توجه آنکه، سیدموسی در طلیعه ورود خود در بین شیعیان لبنان، تاریخ مظلومیت و ادلّهی ستمدیدگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شیعیان لبنان را مورد بررسی قرار داده و مبتنی بر فکر و و مبنا، طرح و برنامهای ارائه میدهد. از آنجا که سیدموسی صدر، قائل به اسلامی تکبعدی و خرافی نبوده و اسلام را در همه سطوح و با همه جوانب مورد بررسی و عمل قرار داده؛ به قطع، میتوان در چارچوب فکری و ایدئولوژی، سیدموسی صدر را در زمرهی متفکرین اسلامی قرار داد.
بهراستی در چنین مواجههای با مصلحین اجتماعی است که آدمی پی میبرد، جامهی وراثت انبیاء، به تن بعضی، چه متین، تماشایی و زیباست. باشد که جامعالاطراف را از سیدموسی صدر بیاموزیم و راه اصلاح اجتماعی را برگزینیم. سیدموسی صدر در سال ۱۳۵۷ ربوده شد؛ اگر در قید حیات است، خدای متعال حافظ او باشد و اگر در قید حیات به سر نمیبرد، رحمت خدا بر آن مصلح اجتماعی.
1.سوره نساء، آیه 105
2.خسروشاهی، سیدهادی، یادنامه امام موسی صدر، ص٦١: گفتوگو با آیتالله حاج سید محمدباقر سلطانی طباطبایی
3.خسروشاهی، سیدهادی، یادنامه امام موسی صدر، ص ۱۲۲: گفتوگو با آیتالله ناصر مکارمشیرازی