به گزارش رحا مدیا، در پیام حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای به همایش بینالمللی یکصدمین سالگشت بازتأسیس حوزهی علمیهی قم، آمده است: «در کار تبلیغ، موضع ایجابی و حتّی تهاجمی، از موضع دفاعی مهمتر است. آنچه دربارهی دفع و رفع شبههها و القائات گفته شد، نباید دستگاه تبلیغ را از تهاجم به مسلّمات فرهنگ انحرافی رایج در جهان و احیاناً در کشور ما، به غفلت بکشاند. فرهنگ تحمیلی و القائی غرب، با سرعتی روزافزون، رو به کجرَوی و انحطاط است؛ حوزهی فلسفهدان و متکلّم، به دفاع در برابر شبههانگیزی بسنده نمیکند بلکه در قبال این کجرَوی و گمراهی، چالشهای فکری میآفریند و مدّعیان گمرهساز را مجبور به پاسخگویی میکند.» ۱۴۰۴/۰۲/۱۷
رسانه KHAMENEI.IR در سلسله مطالب پرونده «حوزه پیشرو و سرآمد»، درگفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین محسن فقیهی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، به بررسی ضرورت تحول حوزه علمیه در نقشآفرینیهای خود در عرصه اجتماع پرداخته است.
صدور پیام رهبر انقلاب اسلامی به حوزههای علمیه چه اهمیتی دارد و حوزه علمیه چگونه باید در مسیر تحقق آن حرکت کند؟
با گذشت چند دهه از انقلاب با شکوه اسلامی ایران، حوزههای علمیه علیرغم پیشرفتهای بسیاری که داشته، آن چنان که باید و شاید نتوانسته با تحول اجتماعی و بشری، خود را جلو ببرد. این نکته را رهبری عزیز انقلاب بارها بدان اشاره کردهاند. بخشی از عوامل این مشکل، به تأخّر هویتشناختی و برخی به تأخّر ساختاری و زمانی بر میگردد که در همه این عرصهها که با تأخّر همراه بودهایم، باید با شتابی مهندسیشده، آن را جبران نماییم. به نظر بنده، پیام رهبری معظم انقلاب، با توجه به همین تأخّرها صادر شده؛ یعنی آسیبشناسی دقیق و حکیمانه ایشان از تأخّر هویتشناختی و تأخّر زمانی و سازمانی، موجب صدور این منشور پر معنا و حیاتآفرین شده است.
برای نمونه، اشاره معظمله به این نکته که حوزهی علمیه فقط یک مؤسسه آموزشی و تدریس و تدرّس نیست، اشاره به تأخّر هویتشناختی دارد. به این معنا که طی این سالها هنوز، نتوانستهایم ادبیات رایج را که ادبیاتی نارسا در تعریف هویت حوزه است، اصلاح کنیم. معظمله برای اصلاح این ادبیات، پیام خویش را با همین نکته آغاز میکنند که هویت حوزه علمیه، تدریس و تدرّس صرف نیست؛ بلکه مجموعهای از علم، تربیت، و کارکردهای اجتماعی و سیاسی است. مقام معظم رهبری در پیامی که صادر فرمودند، به نکات بسیار مهم و دقیقی اشاره کردند. از جمله آن نکات، بحث انتظارات از حوزههاست که در صورت عمل به آن، حوزه به مدال پر افتخار «حوزه پیشرو و سرآمد» دست خواهد یافت. اولین انتظاری که حوزهها باید آن را در نظر داشته باشند، این است که حوزه، باید به عنوان یک مرکز علمی مهم و اساسی با تخصصهای مختلف در عرصههای اعتقادی، فقهی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی انجام وظیفه کند. مبادا حوزهای که باید در سطح نظام مقدس جمهوری اسلامی و بالاتر از آن در سطح جهان میخواهد نقشی اساسی و مهم را ایفا کند، هویت علمی خود را از دست بدهد یا کمرنگ شود.
انتظار دوم از حوزهها، این است که حوزه با منابع غنی اسلامی و داشتن الگوها و اسوههای گرانقدر دینی، باید مرکز تربیت نیروی مهذّب و کارآمد برای هدایت دینی و اخلاقیِ جامعه شود. ضعف در این نکته، میتواند زمینهساز خسارت بزرگی در سطح کلان شود. انتظار سومی که حوزههای علمی باید به آن پاسخ مثبت بدهند، این است که علمای گرانقدر ما، اساتید و طلاب عزیز ما، باید خطّ مقدّم مقابله با تهدیدهای دشمنان باشند؛ آن هم نه در عرصه علمی فقط؛ بلکه در عرصههای گوناگون جاری در جامعه اسلامی یعنی عرصههای جهاد فکری، سیاسی و نظامی. مبادا وسواس خنّاسان در ایجاد تردید و وسوسهگری برای جدایی دین از سیاست و فعّالیّتهای اجتماعی بخواهد در حوزههای ما نفوذ کند. به فرمایش رهبری عزیز ما، ترویج توهّم باطل جدایی دین از سیاست و فعالیتهای اجتماعی، بزرگترین هدیه به عوامل استکبار است که همیشه از ورود علما و فقها در معرکه مبارزه با آنان، خسارت و زیان دیده و در موارد متعدّدی شکست خوردهاند.
چهارمین انتظار از حوزهها، ورود حوزههای ما به نظام حکمرانی است. از نظامات روابط شخصی و خانوادگی گرفته تا نظامات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی مربوط به اداره کشور. البتّه حوزههای علمیه، برای طرّاحی و تنظیم این نظامات اجتماعی، نیازمند این هستند که با نظامات امروز جهان، آشنایی لازم را کسب کنند تا با استفاده از یافتههای صحیح آن، و نیز استفاده از کتاب و سنّت، ساختار و شاکله نظامات اجتماعی را برای مدیریت جامع و کامل جامعه بر اساس اندیشهی اسلامی استخراج و طرّاحی نمایند.
انتظار پنجمی که از حوزهها میرود این است که نخست، خطوط اصلی و فرعی تمدّن نوین اسلامی را ترسیم و طراحی کنند و در مرحله بعد، این طراحی را امتداد اجتماعی ببخشند؛ یعنی در جامعه، به تبیین، ترویج و فرهنگسازی آن بپردازند. البته باید بدانیم که در مرحله طراحی و ترسیم شاکله و ساختار تمدّن اسلامی، علوم عقلی و فقه باید نقش خود را ایفا کنند. همه باید بدانیم که اکنون سند چشمانداز و منشور حوزههای علمیه از رهبری حکیم و فرزانه انقلاب صادر شده است و حال نوبت دستاندرکاران بزرگوار حوزههای مقدسه علمیه و اساتید و فضلای بزرگوار است که پر شتاب و دقیق، این برنامه را عملیاتی کنند و بتوانند هویت واقعی حوزهها که همان ترکیب علم، تربیت، و کارکردهای اجتماعی و سیاسی است را در جامعه پیاده سازند.
حوزه پیشرو و سرآمد چگونه محقق میشود؟ حوزهای که بیش از ۱۲ قرن تاریخچه دارد و از بازتأسیس حوزه علمیه قم یک سده میگذرد، چگونه در مسیر تحول به پیش برود؟
طلبهای که امروز میخواهد پاسخگوی سؤالات و شبهات باشد، باید از علوم و امکاناتی برخوردار باشد که توان مقابله با این چالشها را داشته باشد. به همین دلیل، آموزش زبانهای خارجی به طلاب بسیار مهم است، همانطور که دکتر شهید بهشتی در تأسیس مدرسه حقانی بر آن تأکید داشتند. متأسفانه، کمبود دانش زبانهای خارجی در میان طلاب یکی از نقاط ضعف موجود است که میتواند بر روابط خارجی و فعالیتهای جامعةالمصطفی و سایر نهادها تأثیر منفی بگذارد. ما نیازمند عالمان ملّای باسوادی هستیم که به روانشناسی، جامعه شناسی و زبانهای خارجی مسلط باشند، و در عین حال بر فقه، اصول، کلام، فلسفه، تفسیر و حدیث نیز اشراف داشته باشند تا بتوانند به این شبهات پاسخ دهند.
یکی از نیازهای اساسی حوزه، تخصصی کردن علوم است. پس از رسیدن به درجه اجتهاد و کسب مقدمات لازم، طلاب باید به صورت تخصصی در رشتههای مختلف مانند فلسفه، کلام و سایر علوم به تحصیل بپردازند تا بتوانند به شبهات و انحرافات پاسخ دهند. حوزه علمیه باید یک مرکز تخصصی برای پاسخگویی به سؤالات اختصاص دهد و از انجام کارهای تکراری و پراکنده خودداری کند. ایجاد مراکز متعدد و مستقل برای پاسخگویی به سؤالات، کار درستی نیست. بلکه باید یک مرکز اصلی وجود داشته باشد که سؤالات به آن ارجاع شده و توسط متخصصین پاسخ داده شود. این امر از ارائه پاسخهای ناقص و متناقض جلوگیری کرده و مانع ایجاد شبهات بیشتر میشود. لذا، ایجاد یک مرکز واحد زیر نظر متخصصین، که پاسخهای صحیح و هماهنگ ارائه دهد، ضروری است. این مسئله تحول در حوزه، یکی از ضرورتهایی است که رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید فرمودهاند.
امروزه در اقصی نقاط جهان شاهدیم که جوانان به اسلام رویآوردهاند، یا مسلمان میشوند و یا به دنبال شناخت افکار اسلامی هستند. حتی دانشمندان غربی نیز مطالعات گستردهای در زمینه فقه، اصول و علوم اسلامی انجام میدهند تا نقاط ضعف ما را شناسایی کنند. بنابراین، یک عالم دینی باید در سخنان خود بسیار مراقب باشد تا مورد سوء استفاده قرار نگیرد. غربیها ممکن است یک جمله از یک کتاب ما را پیدا کرده و با استناد به آن، شبهه ایجاد کنند و استدلالهای خود را پیش ببرند. به نظر میرسد یکی از مهمترین اقداماتی که باید انجام دهیم، تخصصی شدن علوم و تربیت افرادی است که بتوانند به این شبهات پاسخ دهند. تخصصگرایی و تحولات علمی و آموزشی به ما کمک میکنند تا جلوی چالشهای موجود در جامعه را بگیریم. در فضای مجازی مطالب و انحرافاتی مطرح میشود که باید از آنها جلوگیری کنیم.
در پیام رهبر انقلاب به حوزههای علمیه، آمده است: «حوزه نهادی برونگرا است. خروجی حوزه در همهی سطوح، در خدمت فکر و فرهنگ جامعه و انسانها است. حوزه موظّف به بلاغ مبین است. دامنهی این بلاغ، گسترهای عظیم است از معارف والای توحیدی تا وظایف شخصی شرعی، و از تبیین نظام اسلامی و شاکله و وظایف آن تا سبک زندگی و محیط زیست و حمایت از طبیعت و از حیوان، و بسی عرصهها و زوایای دیگر حیات بشری.» ۱۴۰۴/۰۲/۱۷ به نظر شما، حوزه چه وظیفهای در قبال جامعه دارد و چگونه باید نقش خود را ایفا کند؟
تحول در حوزه علمیه، ضرورتی اجتنابناپذیر است که باید در ابعاد فکری، آموزشی، اخلاقی و اجتماعی مورد توجه قرار گیرد تا نیازهای جامعه برآورده شود. مسائل گوناگونی مانند اعتیاد و طلاقهای توافقی و غیرتوافقی در جامعه رو به افزایش است که باید از منظر علمی مورد بررسی قرار گیرند. این مسائل اغلب ریشه در فقر، محیط و نحوه آموزش دارند. تربیت صحیح کودکان در مهدکودکها، مدارس ابتدایی و دورههای راهنمایی، و نیز ایجاد محیط دانشگاهی مناسب، همگی در پرورش جوانانی متدین و متعهد مؤثر است.
متأسفانه هنوز تأثیرات فرهنگ غربی دوران قبل از انقلاب در جامعه وجود دارد. ایجاد تحول در این زمینه زمانبر است. یکی از اقداماتی که باید انجام شود، اصلاح فرهنگ فرزندان، دختران و جوانان است. مسئله بیحجابی آفتی است که تلاش برای حل آن از طریق قانون کافی نیست و باید با فرهنگسازی حل شود. امروزه، هر کودکی یک تلفن همراه در دست دارد و با فضای مجازی در ارتباط است که در کنار مزایای علمی و فناورانه، باعث ایجاد شبهات، انحرافات، فسادهای اخلاقی و دور شدن جوانان از ارزشها شده است. ما باید با دقت و تفکر بالا، جوانان را هدایت کنیم؛ چرا که نمیتوان با زور و اجبار آنها را به راه راست آورد. تنها راه، استفاده از منطق، بیان، دلیل و استدلال است.
پاسخگویی به سؤالات، نیازمند یک گروه علمی قوی است که به صورت تخصصی به شبهات پاسخ دهد و از انحرافات جلوگیری کند. امروزه، مسئله خداناباوری، نسبیگرایی اخلاقی و نقد احکام اسلامی وجود دارد. ما باید فاصلهمان را با جوانان کم کنیم و حوزه بتواند در دل جامعه حضور داشته باشد و با دانشگاهیان و جوانان ارتباط برقرار کند و بر آنها تأثیر بگذارد. یکی از نکاتی که باید مورد توجه قرار گیرد، برنامه حکمت عملی در مقابل حکمت نظری است. سخنان زیبا و جملات خوب گفتن یک بعد قضیه است، اما نکته مهمتر عمل ماست. اگر بتوانیم روحانیون و افراد متدینی را به عنوان الگو به جامعه معرفی کنیم که سادهزیست باشند، دنیاگرا نباشند و به مادیات توجهی نداشته باشند، میتوانیم تأثیر خوبی داشته باشیم.
در پیام رهبر انقلاب اسلامی به مناسبت صدسالگی بازتأسیس حوزه علمیه، یکی از ابعاد حوزه علمیه «مرکز تربیت نیروی مهذّب و کارآمد برای هدایت دینی و اخلاقیِ جامعه» عنوان شده است. به نظر شما، اهمیت تزکیه نفس و تعلیم و تربیت اخلاقی طلاب در حوزه علمیه چیست و دلیل تأکید حضرت آیتالله خامنهای در توجه دادن به تهذیب چیست؟
ببینید درس اخلاق امام خمینی(ره)، نه تنها از طریق کلام، بلکه از طریق زندگی شخصی ایشان به مردم منتقل میشد. سادهزیستی، عبادت ایشان در مدرسه فیضیه و اقامه نماز، همه اینها نشاندهنده زهد و تقوای ایشان بود که بر دلها مینشست و مردم را به عمل ترغیب میکرد. علامه طباطبایی، آیتالله بهجت و دیگر بزرگان نیز با رفتار و سلوک معنوی خود، الگویی برای جامعه بودند. حضور مداوم در حرم، اقامه نماز با تضرع و زندگی ساده، همگی نشاندهنده پیوند عمیق آنها با معنویت بود.
دستورات اخلاقی، به ویژه دوری از دنیا، تهذیب نفس و مراقبت از نفس، زمانی مؤثر است که خود ما عامل به آنها باشیم. قلم، قدم، رفتار و کردار ما باید همواره در راستای رضایت امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف و ولی فقیه باشد. حوزه باید دارای دو بال علم و معنویت باشد تا بتواند به درستی پرواز کند. در علوم جدید، تنها یک بال علم وجود دارد، اما در حوزه علمیه، علم باید با نور الهی همراه باشد. اگر فردی نابغه و دارای استعداد فوقالعاده باشد، اما تقوا نداشته باشد، ممکن است منحرف شود. علم زمانی میتواند انسان را به کمال برساند که با نماز شب، عبادات و دوری از گناه همراه باشد.
مراجع تقلید و بزرگان ما، همگی اهل تهجد، عبادت و ریاضت بودهاند و با زندگی ساده و توأم با علم و تقوا، به مقامات عالیه رسیدهاند. اینها باید الگوی ما باشند و برنامهای برای معرفی آنها به مردم تدوین شود. خوشبختانه، در حوزه علمیه عالمان بزرگ با علم و تقوای عالی وجود دارند، اما اینها چهرههای ناشناخته هستند و باید به جامعه معرفی شوند تا مردم با زندگی آنها آشنا شوند و از آنها الگو بگیرند.
اولین عامل برای فقیه انقلابی، تهذیب نفس است؛ اینکه بداند مسیری را که انتخاب کرده است باید مورد رضایت خداوند و امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف باشد و اینکه این مسیر راهی نیست که انسان را به لذات دنیوی فراوانی برساند. این مسیر، مسیر معنویت و تهذیب نفس است و انسان مواجه با مشکلات خواهد شد و فشارهای زیادی بر او وارد میشود و باید خود را برای جهاد معنوی و مادی آماده کند و اگر کسی آمادگی دارد باید وارد این وادی شود.
پس از انقلاب، معرفت و بصیرت به عنوان رکن رکین حوزه مطرح شده است. بصیرت، فراتر از علم، سواد، اجتهاد و تهذیب نفس، لازمهی یک روحانی است. یک روحانی باید توانایی تحلیل مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را داشته باشد. گاهی اتفاقاتی در جامعه رخ میدهد که ما قادر به تحلیل آن نیستیم و نمیتوانیم بفهمیم چرا این اتفاق افتاده است. این مسائل باید ریشهیابی و بررسی شوند. افرادی که معرفت و بصیرت ندارند، به سرعت به انحراف کشیده میشوند و در مواجهه با اتفاقات و مسائل مختلف، دچار شبهه و تردید میشوند.
در پیام رهبر انقلاب به حوزه علمیه، آمده است: «حضور فعّال در همهی میدانهای انقلاب و حتّی در میدان نظامی و تقدیم شهدای گرانقدر در دوران دفاع مقدّس و پیش و پس از آن، از افتخارات بزرگ حوزه و در شمار حسنات بیشمار امام راحل است.» ۱۴۰۴/۲/۱۷ به نظر شما امروز حوزه علمیه در ارتباط با انقلاب اسلامی چه نقشی دارد؟
از ویژگیهایی که باید یک طلبه و روحانی انقلابی داشته باشد تا بتواند برای انقلاب و نظام اسلامی واقعاً مفید باشد و بتواند بگوید یک روحانی انقلابی است، شجاعت و شهامت است؛ یعنی روحانی انقلابی باید شهامت داشته باشد تا بتواند حق را بگوید و با ظالم مبارزه کند. طلبه باید بصیرت داشته باشد. بصیرت، معنایش این است که اولاً؛ دین خود را بشناسد، خدا و پیغمبر و امام را بشناسد و ولایت فقیه را بشناسد و بداند ماهیت واقعی دین چیست و حرفی که میزند، بر مبنای دین باشد. یک روحانی انقلابی کسی است که استقامت داشته باشد؛ یعنی مأیوس نشود. ممکن است انسان در مسیری که میخواهد حرکت کند ضربه بخورد، ولی در مقابل اینها باید تحمل بکند و استقامت داشته باشد و هدف الهی خودش را در نظر بگیرد و بگوید من برای خدا این کار را انجام میدهم، اگر ضربه هم خوردم به خاطر خدا تحمل میکنم.
یکی از رسالتهای مهم و جدی حوزه انقلابی، تلاش و مجاهدت برای پاسخ به تهاجم فرهنگی دشمن است به خصوص در شرایط کنونی که دشمن از طریق مسایل فرهنگی و اجتماعی قصد نفوذ به انقلاب و ضربه زدن به آن را دارد و ما نباید بگذاریم که این هدف شوم محقق شود.