با ارائه عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) صورت گرفت؛

اندیشه‌ورزی در ساحت کلمه و تصویر

حجت الاسلام اسلامی تنها با اشاره به اینکه غلبه تصویر، فرهنگ را سطحی می‌کند، گفت: تصویر سطحی‌ترین شکل بیان اندیشه است. اوج این غلبه تفسیر که از آن به‌عنوان تحقیر کلمه یاد می‌کند در دنیای مدرن است. عصر رنسانس عصر ظهور هنرهای تصویری با غلبه تصویر است، کلمه به حاشیه رانده می‌شود و ارزش آن کاسته می‌شود.

به گزارش رحا مدیا، نشست علمی با عنوان «انسان معطوف به کلمه در فلسفه ارتباطات معاصر»، با حضور حجت الاسلام دکتر علی‌اصغر اسلامی تنها، عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم برگزار شد.

جایگاه کلمه و راه ارتباطی از طریق آن

حجت‌الاسلام اسلامی تنها درباره رابطه ارتباط و کلمه گفت: وقتی صحبت از ارتباط هست؛ یعنی اظهار یک معنا در قالب کلمات؛ لذا مسأله اصلی ارتباط از طریق کلمات است. اگر نخستین ارتباط انسانی را هم در نظر بگیریم به‌ویژه آن‌گونه که در منابع دینی یا منابع اسطوره‌ای ناظر به نخستین ارتباط انسانی در هستی سخن گفتند آنجا هم با صدور کلمه مواجه هستیم. از زاویه نگاه اسلامی می‌گوییم نخستین ارتباط، زمانی بود که فرمود «اَلَسْتُ بِربِّکُم» و همه گفتند بله. این نخستین ارتباط انسانی است که در گفتگو با خداوند متعال اذعان و اعتراف به آنچه که خداوند از انسان خواسته‌است. پرسش الهی هم جذاب است؛ مثلاً خدا نپرسیده پروردگار شما کیست. جواب هم داخلش گذاشته‌است؛ گفته آیا من پروردگار شما نیستم؟! و ما تأیید کردیم.

وی افزود: همین کار را اگر در کتاب‌های اسطوره‌ای جستجو کنید، در هومر و کتاب «ایلیاد و ادیسه» جستجو کنید که نخستین اقتباس را چگونه ترسیم می‌کند، مسئله، حضور جدی کلمه است. نکته اساسی این است که اگر بپرسیم مسیر تحول ایده ارتباط چگونه بوده، یک نوع تغییر و تحول از کلمه به تصویر رخ می‌دهد و ما با تحول ارتباطی انسان معطوف به کلمه به‌سمت انسان معطوف به تصویر روبه‌رو هستیم.

دکتر اسلامی تنها با اذعان به مطرح بودن مسأله کلمه در بین متفکران غربی گفت: یک فیلسوف فرانسوی به‌نام «ژاک الول» هست که کتابی به‌نام «تحقیر کلمه» دارد. آنچه که او شناسایی می‌کند، می‌گوید روند تحول انسان غربی را در تمدن غربی اگر رصد کنید، شاهد تحقیر کلمه هستیم. این صحبت را از آن زاویه هم ببینید که در آغاز کلمه بود و کلمه هم خدا در نگاه مسیحیت بود. به تاریخ مسیحیت هم می‌پردازد.

او ادامه‌داد: این کتاب دو بخش دارد؛ در بخش اولش به تحلیل هستی شناسانه کلمه به تصویر و سپس رابطه کلمه با تصویر می‌پردازد و در بخش دوم به تأثیرات و پیامدهای فرهنگی اجتماعی و حتی دینی غلبه و سلطه تصویر می‌پردازد. او ابتدا در بخش اولش به بحث هستی‌شناسی کلمه و قدرتی که کلمه دارد می‌پردازد. از نگاه الول، کلمه ابزاری برای بیان مفاهیم انتزاعی و فکر کردن و نه فقط اظهار و برای ارتباط عمیق معنوی است. او استدلال می‌کند که وجود کلمه برای فهم حقیقت و ایجاد عمیق بین انسان‌ها ضروری است.

وی با اشاره به اینکه شاید اولین شخصیت مهمی که کلمه را در قالب تبدیل گفتار به نوشتار انجام می‌دهد افلاطون است، تصریح‌کرد: قدرت کلمه را در یونان می‌توانید جستجو کنید. در یونان بنا بر این شد در دولت‌شهرِ آتن، کلمه و سخن جایگزین شمشیر اثباتی بشود و باعث شود ما درباره اختلافات‌مان از طریق کلمه و گفتگو به تفاهم برسیم. الگوی قالب الگوی شمشیر بود.

اسلامی تنها افزود: هر اختلافی که داریم یا مربوط به گذشته‌است، یا حال است و یا به آینده؛ اگر مربوط به گذشته‌است، می‌توانیم در دادگاه به گفتگو بنشینیم و از طریق کلام داوری کنیم. اگر ناظر به آینده است، آن را می‌توانیم در مجلس که بعداً می‌گویند مجلس سنا، در شورگاه‌ها گفتگو کنیم و استدلال‌هایمان را نسبت به همدیگر داشته‌باشیم و هر کسی توانست دیگری را قانع کند، می‌تواند به نفع خودش ماجرا را ختم کند. یا مربوط به حال است؛ مسئله هویت، نفر، بسیج و… است. این‌ها را در میدان‌ها و مراسم‌ها از طریق گفتگو و سخنوری داشته‌باشید.

وی ادامه‌ داد: ارسطو همه مسائل زندگی اجتماعی انسان یونانی را در سه موقعیت تصویر کرد که شامل محکمه، مجلس و مراسم است. در همه این‌ها می‌توان اختلافات را با استفاده از کلمه و سخن حل کرد که خودش هم در رساله خطابه سه ابزار اقناع را شناسایی کرد که اتوس (ethos)، پاتوس (pathos) و لوگوس (logos) است.

او با تصریح به اینکه ارسطو از سخنوری یک نوع اعاده حیثیت کرد، افزود: به هر حال الگوی افلاطونی ارتباط، الگوی دیالکتیک و سقراطی بود و افلاطون سوفیست‌ها وسخنوران را مضر تشخیص می‌داد؛ اما ارسطو اعاده حیثیت کرد و آن جمله اول رساله خطابیه ارسطو که رتوریک هم پای دیالکتیک است، نوعی بازگرداندن اعتبار به خطابه بود. این دو الگوی اصلی که در هر دو از کلمه استفاده می‌شود، دو الگوی بنیادین ارتباطی غربی است که تا الان ادامه دارد. نظریه ارتباط غربی دو شاخه است؛ یکی ارسطویی و یک شاخه افلاطونی است که به‌صورت‌های گوناگون صورت‌بندی می‌شود.

غلبه تصویر بر کلمه

عضو هیأت علمی باقرالعلوم درباره نقش مسیحیت در ظهور تصویر گفت: به تعبیر ژاک الول با آمدن مسیحیت ما با پدیده ظهور تصویر رو به رو می‌شویم و تصویر برخلاف کلمه برای انتقال اطلاعات و بیشتر، احساسات است. اگر آنجا حقیقت مورد توجه است، تصویر جایگزین کلمه می‌شود. الول در کتابش مواجه‌هایی که کلیسا با تصویر دارند و به‌شدت از تصویر استقبال می‌کنند را بیان می‌کند. الول استدلال می‌کند که تصویر عمق و پیچیدگی کلمه را ندارد. سطحی و ظاهری است. بعد از شناسایی چیستی کلمه یا تصویر به تأثیرات که غلبه تصویر در تاریخ تمدن غربی هست اشاره می‌کند. می‌گوید اولین پیامد غلبه تصویر بر کلمه این است که ما با کاهش تفکر انتقادی مواجه هستیم تصویر نیازی به عمق ندارد. در کلمه است که می‌توان عمیق شد.

وی با اشاره به اینکه غلبه تصویر، فرهنگ را سطحی می‌کند، گفت: تصویر سطحی‌ترین شکل بیان اندیشه است. اوج این غلبه تفسیر که از آن به‌عنوان تحقیر کلمه یاد می‌کند در دنیای مدرن است. عصر رنسانس عصر ظهور هنرهای تصویری با غلبه تصویر است، کلمه به حاشیه رانده می‌شود و ارزش آن کاسته می‌شود. در آخر در فصل پایانی کتابش انسان غربی را به بازگشت به کلمه دعوت می‌کند و می‌گوید برای حل کردن بحران باید دوباره به کلمه برگردیم تا مشکلات حل شود.

بازگشت به کلمه در آثار فیلسوفان غربی

اسلامی تنها درباره بازگشت به کلمه در آثار برخی دیگر از فیلسوفان معاصر مثل «هابرماس» گفت: او اشاره به کنش ارتباطی و مسئله زبان و بازسازی نظریه اجتماعی با تکیه‌بر توجه به قابلیت‌ها و امکانات زبان دارد. در نگاه انتقادی قبل از هابرماس، مقاله معروف «آدرنو» درباره تحقیری که کلمه با غلبه صنعت تصویر، تجربه می‌کند را بیان می‌کند. ژاک الول در پاسخ به این سؤال که آیا انسان کلمه و حق کلمه را ادا کرده است، می‌گوید که انسان معاصر غربی، کاری که کرده تحقیر کلمه است و کاری که باید می‌کرد تکریم کلمه بود.

وی با تصریح بر تناقض گفتمانی انسان معاصر گفت: اگر وضعیت انسان معاصر را نگاه کنیم، آیا انسان معاصر به‌خصوص انسان غربی، در نحوه زندگی و کنشگری‌اش گفتمانی عمل می‌کند یا موشکی؟ اصل بر جنگ است یا گفتگو؟ ظاهرش گفتگو است؛ ظاهرش سازمان ملل است؛ اما اصلاً این گونه نیست، اصل بر جنگ است. همچنان بازگشت بر شمشیر است. قصه تحقیر کلمه در شدیدترین و جهش در حال رخ دادن است. صحبت از تفاهم در حد کاغذ و رسانه است.

جان لاک و فضای ارتباطی دانشگاه ایران

دکتر اسلامی تنها درباره تأثیر جان لاک در فضای ارتباطی گفت: دانشجویی که امروز در فضای ارتباطی دانشگاه ایران درس می‌خواند اولین تعریفی که از ارتباطات یاد می‌گیرد همین تعریغی است که ارتباطات به مثابه انتقال پیام از فرستنده به گیرنده مشروط به مشابهت معنا بین فرستنده و گیرنده، این‌طوری فهم می‌کند. ریشه‌های فلسفی این تعریف در ادبیات جان لاک است.

وی افزود: برخی از حرف‌هایی که با ادبیات جان لاک آشنایی دارید عیناً در صحبت‌های منابع کتاب‌های ارتباطات است. مثلاً این جمله از کتاب مبانی ارتباطات است که ترجمه متن کتاب «دیوید برلو» است که او هم جان لاک ارجاع داده و می‌گوید وقتی شما به دنیا آمدید فاقد هر گونه معنی بودید. هیچ شیء، موضوع یا نمادی برای شما معنی نداشت. این جمله یعنی شما هیچ شناختی از عالم نداشتید و صفحه وجود شما یک لوح سفید بود.

اسلامی تنها با اشاره به اینکه در فلسفه مدرن نسبت جان لاک به دکارت، مثل نسبت ارسطو و افلاطون است، گفت: افلاطون فیلسوفی عقل‌گراست که به وجود نفس مستقل از تجربه که به علم فطری باورمند است. در اندیشه دکارتی اندیشه جان لاک برعکس است؛ آن‌جا فلسفه از علم جدا می‌شود، علوم فطری نقش می‌شود؛ نگاه، نگاه لوح سفید است. بعد می‌گویند دوگانه فیلسوفان عقل‌گرا و تجربه‌گرا به رهبری جان لاک و دکارت توسط کانت، جمع هر دو صورت‌می‌گیرد.

نقصان کلمه، حرف بنیادین جان لاک

وی ادامه‌داد: به هر حال شکاکیت، نفی تصورات فطری، تجربه گرایی و آزادی کلیدواژه‌های اصلی جهان‌شناسی، انسان شانسی، معرفت شناسی و نظریه سیاسی جان لاک است که همه این‌ها مبنای هستی شناختی او ناظر به ارتباطات است. محور اصلی بیانی که جان لاک می‌گوید که بنیان همه این‌ها می‌شود، در کتاب فاهمه بشری می‌گوید کلمه ذاتاً ناقص است. این دقیقاً نقطه مقابل تفکری است که ما در اندیشه فلسفی خودمان داریم. این دقیقاً با رهیافت نظریه سیاسی‌اش نسبت دارد.

او با تبیین کتاب فاهمه بشری جان لاک گفت: او تأمل آتش را در چهار فصل بیان می‌کند. فصل اولش به‌عنوان هیچ اصل یا تصور فطری وجود ندارد. فصل دوم درباره تصورات و فصل سوم درباره کلمات است. فصل چهارم درباره معرفت و احتمال است.

اسلامی تنها افزود: در این کتاب در فصل سوم در مورد کلمات، ذیل عنوان نقص واژه‌ها به مسئله ارتباطات می‌پردازد. بهترین کتاب‌هایی که در این سال‌های اخیر نوشته شد و به فارسی هم ترجمه شده کتاب نظریه پردازی ارتباطات هست اینجا هم وقتی به این بخش می‌پردازد، دقیقاً همین بخش است. در این کتاب خوانشی که از کتاب جان لاک استفاده کرده همین است کاربست نادرست واژگان. لذا مسئله اصلی که او تأکید می‌کند مسئله نقصان واژه‌هاست.

اسلامی تنها در توضیح ابعاد دیگری از مبنای جان لاک گفت: نگاه جان لاک یک مثلثی تصور کنید یک ضلعش اشیا و جهان خارج است، یک ضلعش تصوراتی است که ما از این اشیا می‌توانیم در فرایند شناختی داشته‌باشیم، گوشه سوم این مثلث کلماتی است که برای مفاهمه و گفتگو درباره جهان پیرامونی یا اندیشه‌های تصورات ذهنی از آن کلمات استفاده می‌کنیم. اگر این سه را در نظر بگیریم، در ضلع مربوط به کلمات با اشیا ناظر به نسبت‌های معنایی است. ضلع ناظر به کلمات با تصورات، نسبت‌های بیانی است. ما می‌خواهیم از طریق کلمات تصورات ذهنی خودمان را بیان کنیم و ضلعی که ناظر به نسبت اشیا با تصورات است نسبت شناختی است.

او افزود: جان لاک در این کتاب تأکید می‌کند که می‌خواهد ناظر نسبت به کلمات با تصورات بحث کند. روی ضلع بیانی صحبت کند. کلمات ذاتاً ناقصند و نمی‌توانند معنایی که کنشگری او را درک کرده به دیگری منتقل کند. نهایت چیزی که می‌شود درباره آن صحبت کرد، چیزی را برانگیزد که شما آن را تصور کردید.

اسلامی تنها ادامه‌داد: از نگاه جان لاک، آنچه که دغدغه اصلی است این است که چون کلمات نمی‌توانند اشیا را آن گونه که هست به ما منتقل کنند و جایگزین آن بشوند در فصل سوم با مبنا قرار دادن اینکه کلمات ذاتاً ناقص هستند، می‌گوید ما به دانشی بپردازیم که خودش برای اولین بار اسمش را نشانه‌شناسی می‌گذارد. همین واژه دوباره در ادبیات «پی یرس» در قالب جریان پی یرسی نشانه شناسی دوباره تکرار می‌شود و او هم ارجاع به جان لاک دارد.

دکتر اسلامی تنها در بحث نشانه‌شناسی و ادبیات سو سور گفت: در اروپا همین حرف را در ادبیات «سوسور» می‌بینید و از تعبیر سمیوتیک استفاده نمی‌کند، از تعبیر سمیولوژی استفاده می‌کند. به‌جای دیالکتیک و رتولیک که کلمه محور بودند، حالا سمیوتیک قرار می‌گیرد که نشانه شناسی است و با تصاویر کار دارد. لذا ادبیات سوسور را نگاه کنید، تأکید می‌کند که نشانه این نیست که یک نام را به یک شیئ خارجی وصل کند؛ بلکه نشانه، تصوری آوایی را به تصوری مفهومی وصل می‌کند. دال و مدلول هر دو در ذهن هستند و جهان خارج از حوزه کار نشانه شناسی سوسوری کاملاً خارج است.

وی ادامه‌داد: ظهور این اندیشه در ادبیات سوسور بسیار برجسته است؛ یعنی ما می‌توانیم غلبه تصویر را ببینیم. این سه گانه‌هایی که طرح می‌کند با اندیشه‌های مسیحیت هم‌پیوند دارد. نکته‌ای هم که هست در ادبیات پی‌یرس هم تکرار می‌شود، سمیوتیکی که جان لاک استفاده می‌کند، می‌گوید همان دانش منطق هم است یعنی صورت جدید دانش لاجیک است.

اسلامی تنها با تصریح بر اینکه حرف اصلی جان لاک این است که ما وقتی داریم ایده‌های خود را در قالب کلمات می‌پوشانیم، کلمات توانایی این کار را ندارند، خاطر نشان کرد: آیا این نقصان کلمات فقط زمانی است که انسان می‌خواهد معنایی را به دیگران منتقل کند؟ یا اگر خدا هم اراده کند به دیگری چیزی بگوید و اراده خدا لباس کلمات بپوشد، آیا باز این نقصان هست؟ جان لاک در کتاب فاهمه بشری می‌گوید که این تعجب‌آور نیست که اراده خدا هنگامی که لباس کلمات را می‌پوشد ناگزیر، مشمول ابهام و عدم اطمینان ارتباطات کلامی خواهد بود. فرزند خدا نیز وقتی لباس جسمانیت را می‌پوشد مشمول تمام معایب طبیعت انسان می‌شود؛ یعنی نقصان کلمه در همه ساحت‌های وجود هست. چه این کلمه، کلمه خدا باشد و چه بشر باشد.

وی ادامه‌ داد: بخش دوم هم ناظر به این هست که مسیح کلمه خداست. او به‌واسطه وجه بدنی و جسمانی دارد این نقصان به او اضافه می‌شود. پس کلمات وقتی ذاتاً ناقص هستند، امکان اشتراک معنایی وجود ندارد. وقتی ما به مثابه انسان‌هایی که اصطلاحاً هنگام آمدن به این دنیا هیچ امر مشترکی نداشتیم صفحه وجودمان صفحه سفیدی بوده و این جامعه و تاریخ بوده که پرش می‌کند پس ارتباط امکان‌پذیر نیست؛ چون معنای اصلی ارتباط، اشتراک است.

اسلامی تنها درباره واژه ارتباط گفت: جان لاک واژه communication را از معنای اشتراک به‌معنای انتقال عوض می‌کند؛ لذا واژه ارتباط به‌معنای انتقال و حمل و نقل است؛ نه به‌معنای شریک شدن. واژه communication را در سنت مسیحی نگاه می‌کنید به آیین اشاعه ربانی communication می‌گویند. در آیین اشاعه ربانی، باید از طریق خون و بدن با مسیح متحد بشود. شراب و تکه نان را می‌خورند؛ نان به‌جای بدن، شراب به‌جای خون تا با مسیح متحد شود. communication یعنی با هم شریک شدن، هم‌پیوند شدن و یکی شدن. چون امر مشترکی وجود ندارد؛ در واقع آنچه که کشف کردید و از جامعه گرفتید، نهایت چیزی که امکان عمل است ترابری‌ها رخ بدهد، چیزی بدهیم، چیزی بگیریم، امکان اشتراک نیست. وقتی امکان اشتراک نیست، با انسانی رو به رو هستیم که فرد است؛ یعنی انسان تنها است.

وی درباره راه حل تنهایی و فردگرایی از نگاه جان لاک گفت: راه حل زندگی جمعی دموکراسی است. با نظریه سیاسی جان لاک که همه افراد خواسته‌های خودشان را جستجو می‌کنند، الگوی منطقی حاکمیت دموکراسی است. لذا این بنیان نقصان وجود شناختی کلمه در همه ساحت‌های نظریه سیاسی اخلاقی فرهنگی و نظریه ارتباطی تجلی می‌کند؛ یعنی در مقام مربوط به هستی‌شناسی، این انتقال جایگزین اشتراک می‌شود؛ لذا کلمه به‌لحاظ وجودی از تام بودن خالی می‌شود، به‌جهت معرفت‌شناختی، نه‌تنها یقین افلاطونی امکان‌پذیر نیست و نه‌تنها حتی اقناع ارسطویی در قالب رتولیک امکان‌پذیر نیست؛ بلکه اصالت با شک است.

وی افزود: به‌لحاظ معرفت شناختی احتمالاً حرف‌هایی که من می‌زنم اگر در بهترین حالت عمل کند نسبت اِن بر اِنپریم به‌سمت یک حرکت کند و هر چه درصدش بالاتر رود شباهت‌های تصورات شما از طریق حرف‌های من ایجاد شود به‌سمت ارتباط کامل حرکت می‌کنیم.

اسلامی تنها درباره مبنای جان لاک به‌لحاظ انسان شناسی گفت: مبنایش این است که هیچ تصور فطری وجود ندارد، به‌جهت روش شناسی هم با مسئله جایگزینی سمیوتیک به‌جای رتولیک رو به رو هست. لذا می‌توانیم با تمرکز به مسئله ارتباط بازخوانی کنیم.

وی ادامه‌ داد: نوعی بازگشت به کلمه در سنت هرمونتوتیک وجود دارد؛ ارزش کلمه برای جریان هرمونوتیک برجسته است. در سنت نشانه شناسی و ساختارگرا نه؛ بخشی از جریان نشانه‌نشناسی که با هرمونیتیک ترکیب می‌شوند و در فیلسوفان پست مدرن دیده‌می‌شود رگه‌هایی را می‌بینیم. یکی از سنگین‌ترین بحث‌هایش در بحث‌های دریدا است که پیگیری کلمات است؛ اما از نگاه او هیچ‌وقت به معانی نمی‌رسیم و دغدغه او نوعی پایان‌ناپذیری کلمات است که هیچ‌وقت پایان نمی‌پذیرد.

گزارشگر: بابک شکور زاده

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نقصان کلمه، حرف بنیادین جان لاک

لینک کوتاه: