رحا مدیا | زهرا ابراهیمی
لطف خداوند همواره شامل حال بندگان خویش بوده و اوج تجلی این محبت را میتوان در واقعه غدیر خم مشاهده کرد. خداوند بهواسطهٔ عدالت و حکمتی که دارد هرگز زمین را از حجت خالی نمیگذارد و غدیر خم معرفی این حجت از سوی پیامبر اسلام به مردم است. علی علیهالسلام بهعنوان زعیم سیاسی، مرجعیت علمی و هادی اخلاقی اجتماع مورد انتخاب قرارمی گیرد تا جامعه بهواسطهٔ حضور او راه سعادت را طی نماید.
تا وقتی خدا هست لطف و حکمتش نیز تداوم دارد. خداوند متعال بهواسطهٔ همان لطفی که امام را برای امت برگزید، در زمان غیبت نیز راه هدایت اجتماع را مسدود نمیکند و مقدمات هدایت مردم را فراهم میکند. به همین دلیل ولایتفقیه را میتوان استمرار لطف الهی در زمان غیبت دانست.
به دیگر سخن هدف از ارسال رسل و انزال کتب حفظ و اجرای شریعت اسلامیست و هدف از اجرای شریعت نیز چیزی جز سعادت انسان نمیباشد. شریعت نهتنها دستورات فردی بلکه بخش عظیمی از آن دستورات اجتماعی است. دستورات اجتماعی دین نیز در سایه حکومت تحقق مییابد. در زمان معصوم، امام، حاکم جامعه اسلامی است ودر وقت غیبت این مسئولیت خطیر بر عهده ولیفقیه قرار میگیرد. مگر میشود شریعتی از جانب خدا بهعنوان آخرین شریعت ارائه شود و ضمانت اجرایی نداشته باشد؟ همانگونه که غدیر ضامن استمرار حکومت و شریعت بود ولایتفقیه نیز ضامن بقای شریعت است. قطعاً اگر ولایتفقیه برای جامعه مسلمان تعریف نشده بود و استمرار غدیر به ولایتفقیه معطوف نمیشد بسیاری از احکام اجتماعی دین معطل میماند؛ بنابراین استمرار غدیر با ولایتفقیه امری کاملاً منطقی و در راستای اهداف شریعت است. پیامبر اسلام در جریان غدیر صراحتاً ولایت خویش را به علی تفویض نمود و ولایتفقیه تداوم همین تفویض است.
از دیگر اموری که استمرار غدیر را با ولایتفقیه به اثبات میرساند این است که اجتماع اسلامی برای حفظ اصالت خویش نیازمند رهبری است که مصون از خطا و اشتباه باشد در زمان حضور معصوم، این ائمه علیهمالسلام هستند که به واسطه معصوم بودن از خطا جامعه را هدایت میکنند و در زمان غیبت وظیفه حفظ اصالت و مصونیت اجتماع از انحراف برعهده فقیه گذاشته میشود. اگرچه فقیه معصوم نیست؛ اما درعینحال با ویژگیهایی که برای او تعریف میشود به حفظ اجتماع از انحراف مبادرت میورزد.
انسان فطرتاً نیازمند این است که رهبری و هدایت شود. خداوند نیاز به هدایت در انسان را بهواسطهٔ پیامبر و امام پاسخ میدهد. غدیر به بهترین شکل به این نیاز روانی انسان پاسخ میدهد و ادامه این پاسخ در زمان غیبت به ولایتفقیه ختم میشود.
نکتهٔ دیگری که باید به آن توجه کرد این است که از نگاه اسلام رهبری در یک جامعه کارکرد معنوی و روانی دارد و بهنوعی منبع آرامشدهنده و جهتبخش است. ولایتفقیه تداوم همین کارکردهاست. فقیه جامعالشرایط به دلیل دارابودن ویژگیهایی همچون تقوا، علم، بصیرت و…منجر به ایجاد اعتماد روانی در قلبها و اذهان مردم میشود. کاری که امام معصوم بهواسطهٔ عصمتش میکرد.
یکی از مهمترین کارکردهای دین اسلام معنابخشی به زندگیست. زندگی مسلمان در هر زمان نیازمند معناست وقتی معصوم در جامعه باشد خودبهخود بهواسطهٔ حضور او زندگی مؤمنین معنادار میشود؛ اما در زمان غیبت چنانچه کسی جانشین او نگردد زندگی برای مؤمنین بیمعنا خواهد بود. ولایتفقیه بهنوعی معنابخشی به زندگی را برای مؤمنین عصر غیبت تأمین میکند.
پیغمبر، دست علی را بالا میبرد و اینگونه جای پای اسلام را محکم میکند. غدیر هویت شیعه را تثبیت و انسجام اجتماع را تقویت میکند در همین راستا ولایتفقیه نیز کارکردی جز بازتولید هویت شیعه و تأمین پویایی اجتماع اسلامی ندارد.
آرمان یک حکومت زمانی تحقق مییابد که اقتدار آن حکومت به برکت وجود امامش تأمین شود. ولایتفقیه را میتوان جایگزینی برای پرکردن خلأ اقتدار مشروع دانست. به همین دلیل نظریه ولایتفقیه چیزی مجزا از نظریه امامت نیست چرا که همان دلایل منطقی و علمی که برای اثبات امامت ارائه میشود بری اثبات استمرار آن یعنی نیاز جامعه به ولیفقیه نیز ارائه میگردد. غدیر نه معرفی فرد که تثبیت حاکمیت اسلامی و نه صرفاً معرفی رهبری دینی که انتصاب رهبری سیاسی و نه اعطای قدرت بلکه اعلام ولایت از جانب پیامبر بود و همین تفویض ولایت است که فقیه را از سایر حاکمان جدا میسازد.