یکی از جملات ماندگار و آموزنده شهید مدرس که در تحلیل شخصیت علمی و سیاسی او اهمیت ویژه دارد، این است: «تدریس را کار اصلی خود و سیاست را کار دوم خود میدانم». این گزاره، بیش از آنکه صرفاً یک بیان فردی باشد، نوعی منشور عملی برای حوزههای علمیه و طلاب است؛ بهویژه برای کسانی که در مسیر فعالیتهای سیاسی وارد میشوند و ممکن است از فضای علمی و آموزشی حوزه فاصله بگیرند. تحلیل این جمله، نشان میدهد که مدرس، با بینشی عمیق و استدلالی، به جداییناپذیری علم و سیاست توجه داشت و در عین حال، ترتیب و اولویت آنها را تعیین میکرد. نخستین نکته قابل تأمل در این جمله، توجه شهید مدرس به «تدریس» بهعنوان محور اصلی فعالیت خود است. این نگاه بیانگر آن است که حضور در سیاست، هرچند واجد اهمیت اجتماعی و ملی است، نباید جایگاه علم و آموزش را تضعیف کند. مدرس با انتخاب تدریس به عنوان کار اول، نشان میدهد که تولید و انتقال علم، تربیت شاگردان آگاه و حفظ محیطهای علمی حوزه، پایه و زیربنای هر اقدام اجتماعی و سیاسی است.
این برداشت برای حوزویان امروز که با جذابیت فعالیت سیاسی مواجهاند، یک راهنمای عملی است: اگر حضور در سیاست، باعث فاصله گرفتن از محیط علمی و فروگذاری بر مسؤولیت آموزشی شود، مسیر علمی و تربیتی حوزه آسیب میبیند و اثرگذاری واقعی روحانیت محدود خواهد شد. از منظر تحلیلی، این اولویتبندی، نه نفی سیاست، بلکه نوعی تعریف استراتژیک از جایگاه آن در زندگی حوزوی است. مدرس با تأکید بر سیاست بهعنوان «کار دوم»، نشان میدهد که فعالیت سیاسی ارزشمند و لازم است، اما تنها در صورتی مشروع و مؤثر است که بر مبنای علم، اخلاق و تربیت حوزوی شکل گیرد. به عبارت دیگر، سیاست بدون پشتوانه علمی و اخلاقی، ممکن است به امور شخصی یا منفعتطلبی تبدیل شود، و چنین سیاستی با اهداف اصیل حوزه و دیانت همسو نخواهد بود.
نکته دیگر این است که جمله مدرس، بازتاب یک نگرش مستدل و متوازن نسبت به دو عرصه علمی و اجتماعی است. او نه سیاست را نادیده گرفت و نه تدریس را صرفاً ابزاری برای مشروعیت سیاسی دانست. بلکه با تعبیری دقیق، سیاست را در حاشیه محور اصلی قرار داد تا هم تعهد به حوزه و شاگردان حفظ شود و هم حضور اجتماعی و ملی او مشروع و اثرگذار باقی بماند. این نوع بینش، الگویی ارزشمند برای حوزویان معاصر است که در شرایط کنونی، با فشارها و وسوسههای سیاسی متعدد مواجهاند.
بررسی تجربه عملی مدرس نشان میدهد که این گزاره تنها یک شعار نظری نبود؛ بلکه سبک زندگی او را شکل داد. او در مجلس شورای ملی و در مسیر دفاع از حقوق مردم و استقلال کشور، همواره تدریس و تربیت شاگردان را اولویت خود میدانست و سیاست را در خدمت اصول اخلاقی و دینی قرار میداد. این رویکرد، نمونهای از «سیاست اخلاقی و علمی» است که میتواند برای حوزههای علمیه امروز نیز درسآموز باشد.در جمعبندی، بازخوانی جملهی شهید مدرس برای حوزویان معاصر، سه پیام استراتژیک دارد: اول، حفظ محوریت فعالیت علمی و آموزشی حوزه بر هر فعالیت دیگر، دوم، استفاده از سیاست بهعنوان وسیلهای در خدمت اهداف علمی و اخلاقی، و سوم، تداوم ارتباط مستقیم با شاگردان و محیطهای آموزشی برای جلوگیری از فاصلهگیری از فضای علمی. به بیان دیگر، پیام مدرس یادآور میشود که هرگونه ورود به سیاست، اگر بر اساس علم و اخلاق صورت نگیرد، نه تنها تأثیرگذاری واقعی ندارد، بلکه میتواند حیات علمی و معنوی حوزه را تهدید کند.
این آموزه شهید مدرس، با ادبیات روشن و استدلالی، نشان میدهد که نخستین مسؤولیت یک حوزوی، تولید و انتقال علم است و سیاست، گرچه ضروری و واجب است، باید همواره در چارچوب تربیت علمی و اخلاقی، و در خدمت اهداف بلندمدت حوزه، تعریف شود. بازخوانی چنین بینشی، برای نسلهای امروز حوزه، نقشه راهی است برای حضور فعال اجتماعی بدون غفلت از رسالت اصلی تعلیم و تربیت دینی.



