صدسالگی حوزه؛

بازیابی هویت حوزه در قاب تصویر

ساخت مستندهایی از تاریخ حوزه، کار ارزشمندی است؛ اما کافی نیست. ما نیازمند یک «زبان سینمایی حوزوی» هستیم. سینما و تصویر باید به زبانِ الهیات، فقه، اخلاق و عرفان ترجمه شوند. آیا حوزه توانسته «مناجات‌العارفین» را در یک قاب تصویری بازآفرینی کند؟ یا تصویری از «عدالت علوی» ارائه دهد که از دکور دادگاه فراتر برود؟

رحامدیا | میلاد حسن‌زاده

تصویر، آن‌گونه که می‌نمایاند، نیست. رسانه تصویری، صرفاً بازتاب واقعیت نیست؛ بخشی از تولید آن است. این واقعیت در مورد حوزه علمیه قم _با تمام بار تاریخی، معنوی و تمدنی‌اش_ حقیقتی دوچندان دارد. تصویر حوزه در ذهن مخاطب معاصر، نه بر اساس متون فقهی یا کلاس‌های درس، بلکه بر بستر قاب‌هایی شکل گرفته که فیلم‌ساز، خبرنگار، اینفلوئنسر یا کاربر شبکه‌های اجتماعی ساخته‌اند.

در دنیای امروز، اگر دیده نشوی، نیستی؛ و اگر بد دیده شوی، بدی. حوزه در این میدان تصویری نه تنها باید «دیده» شود، بلکه باید «درست دیده شدن» را طراحی کند. مسئله این نیست که حوزه چقدر فیلم دارد یا چند مستند ساخته؛ مسئله این است که آیا حوزه می‌داند چگونه باید روایت خود را در قاب تصویر شکل دهد؟ آیا صاحب دوربین است یا صرفاً سوژه‌ای خام برای دوربین دیگران؟

از حجره‌های ساده‌ی دهه‌های آغازین تا صحنه‌های راهپیمایی علما، از درس‌های عمومی آیت‌الله بروجردی تا رزمنده‌گی شهدای طلبه، حوزه در صد سال اخیر صدها لحظه‌ی تاریخی داشته که هرکدام قابِ تصویری خاص خود را می‌طلبد. اما امروز دیگر صرف «بازنمایی» کافی نیست؛ آنچه اهمیت دارد، “معماری روایی” تصویر است.

آیا ما فقط نشان می‌دهیم که «چه بود»، یا می‌خواهیم «چه باشیم»؟ حوزه باید از سطح خاطره‌نگاری تصویری عبور کند و به سطح «آینده‌نگاری تصویری» برسد. تصویر، اگر صرفاً در گذشته بماند، تبدیل به نوستالژی سِتَروَن می‌شود؛ اما اگر با افق‌ تمدنی پیوند بخورد، موتور حرکت آینده می‌شود. هر تصویری، حتی اگر مستند و بی‌کلام باشد، حامل یک ایدئولوژی است. ترکیب نور، زاویه دوربین، انتخاب سوژه، تدوین صحنه، سکوت یا موسیقی؛ همه این‌ها انتخاب‌هایی‌اند که ذهن مخاطب را هدایت می‌کنند. اگر حوزه به این مسئله توجه نداشته باشد، روایت خود را به دیگران واگذار کرده است.

تصویر روحانی تنها با عبای قهوه‌ای و عمامه سفید، آن هم پشت میزی چوبی، دیگر کار نمی‌کند. نه به‌خاطر مد روز یا مدیای غربی، بلکه چون مخاطب امروز، تصویر را نماد می‌فهمد، نه ظاهر. حوزه‌ای که تنها تصویر رسمی از خود ارائه دهد، در فضای انفجاری روایت‌ها، گم خواهد شد.

برخی گمان می‌کنند نجات تصویر حوزه در استفاده از رنگ‌های تازه، طراحی موشن‌گرافیک‌های حرفه‌ای یا چهره‌های جوان است. اما تصویر خوب، نه در آرایش، بلکه در اصالت است. تصویر حوزه باید از دل زیست واقعی حوزه بجوشد. صمیمیت، معنویت، مجاهدت، علم، سادگی، صداقت؛ این‌ها سرمایه‌های تصویری حوزه‌اند، نه دکورهای استودیویی.

باید تصویر طلبه‌ای را دید که در شب‌های سرد زمستان غذای ساده‌اش را با کارتن‌خوابی تقسیم می‌کند. یا استادی که با پای مجروح، همچنان درس خارجش را تعطیل نمی‌کند. یا حجره‌ای که در آن گفت‌وگو درباره یک آیه‌ی اخلاقی جریان دارد. این‌ها «صحنه» نیستند، زندگی‌اند؛ و همین زندگی، اگر خوب قاب شود، قوی‌ترین رسانه است. بین مستندسازی و روایت‌گری تمدنی تفاوت هست!

ساخت مستندهایی از تاریخ حوزه، کار ارزشمندی است؛ اما کافی نیست. ما نیازمند یک «زبان سینمایی حوزوی» هستیم. سینما و تصویر باید به زبانِ الهیات، فقه، اخلاق و عرفان ترجمه شوند. آیا حوزه توانسته «مناجات‌العارفین» را در یک قاب تصویری بازآفرینی کند؟ یا تصویری از «عدالت علوی» ارائه دهد که از دکور دادگاه فراتر برود؟

طلبه‌ای که با فرزندش با زبان قرآن گفت‌وگو می‌کند، یا مادری که با دیدن پیشرفت علمی پسر طلبه‌اش در محیط حوزه، از افتخارش اشک می‌ریزد؛ این‌ها روایت‌اند، نه صرفاً کلیپ. حوزه باید روایت‌گر باشد، نه گزارش‌گر. و این روایت‌گری، نیازمند تربیت نسلی است که هم دلِ حوزوی داشته باشد و هم چشم سینمایی.

برای آنکه حوزه در قاب تصویر معاصر درست دیده شود، باید چند گام اساسی بردارد:
1. قاب‌سازی با درون‌مایه ایمانی
به‌جای تقلید از فرم‌های غربی، باید فرم‌هایی خلق شود که از جهان‌بینی توحیدی بجوشند. تصویر نباید «قرضی» باشد.

2. تربیت طلبه‌ی روایت‌گر
نه صرفاً فیلم‌بردار یا گرافیست، بلکه کسی که منطق دینی را در قالب‌های بصری بفهمد و بازآفرینی کند.

3. خاطره‌نگاری بصری نسل‌ها
مجموعه‌ای از عکس‌ها، ویدیوها و روایت‌های دهه‌به‌دهه از طلاب، علما، و زیست حوزوی باید به‌صورت سیستماتیک جمع‌آوری، دیجیتالی و منتشر شود. حوزه باید تاریخ تصویری خود را بنویسد.

4. روایت بصری آینده‌ی حوزه
تصویری از حوزه در سال ۱۴۵۰، با تخیل دینی، الهام عرفانی و نگاه تمدنی باید تولید شود. آینده‌نگاری، فقط در متون نیست؛ باید در قاب تصویر هم شکل بگیرد.

در پایان؛ تصویر، اگر صادق باشد، تبدیل به ایمان می‌شود. در جهانی که تصویر، افکار را شکل می‌دهد، حوزه نمی‌تواند تنها بر قدرت کلام تکیه کند. منبر هنوز زنده است، اما باید با تصویر همراه شود. نه به‌عنوان رقیب، بلکه به‌مثابه امتداد. تصویر حوزه اگر صادق، عمیق و اندیشیده باشد، می‌تواند دل‌ها را فتح کند؛ حتی دل‌هایی که فقه نمی‌خوانند، عربی نمی‌دانند، یا دین را از سنت نمی‌شناسند.

صدسالگی حوزه فرصتی‌ استثنایی است برای بازتعریف چهره‌ی حوزه در آیینه‌ی زمان. و تصویر، اگر به‌درستی ساخته شود، می‌تواند نه‌تنها چهره‌ی حوزه، بلکه آینده‌ی آن را نیز رقم بزند.

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بازیابی هویت حوزه در قاب تصویر

لینک کوتاه: