شهید سید حسن مدرس، یکی از برجستهترین نمونههای پیوند عمیق میان فقاهت و سیاست در تاریخ معاصر ایران است. او معتقد بود که سیاست در منطق اسلام، نه عرصهای جدا از دین و نه امری مبتنی بر قدرتطلبی است، بلکه ادامه رسالت فقیه در تأمین عدالت، پاسداشت کرامت انسان و صیانت از هویت دینی جامعه است (شاخصه های جامعه مطلوب در اندیشه فقهی ـ سیاسی شهید مدرس، مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، صص3-4). مدرس از معدود عالمانی بود که توانست این پیوند را در میدان عمل نیز به نمایش بگذارد؛ پیوندی که امروز، در شرایط پیچیده فرهنگی و اجتماعی، بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازخوانی و احیا است. در این میان، بانوی طلبه با ظرفیتهای علمی، فرهنگی و تربیتی خود میتواند نقش ویژهای در بازسازی این میراث ایفا کند.
ورود گسترده بانوان به حوزههای علمیه، یکی از رخدادهای مهم چهار دهه اخیر است؛ رخدادی که نه تنها عرصه دانش دینی را گسترش داد، بلکه نوعی «صدای تازه» را وارد فضای فهم دینی و تحلیل اجتماعی کرد. بانوی طلبه امروز، برخلاف تصویر سنتی که زن دینآموز را منفعل میدانست، کنشگری علمی و اجتماعی است که هم در عرصه پژوهش، هم در تبیین مسائل خانواده و هم در تولید گفتمان دینی میتواند نقشی موثر ایفا کند. این ظرفیت جدید، امکانی استثنایی برای احیای الگوی مدرس مینماید؛ الگویی که محور آن، مسئولیتپذیری، شجاعت، فهم اجتماعی دین و دفاع از استقلال فرهنگی جامعه است.
با بررسی مواضع فقهی وی در مجلس شورای ملی، دریافته میشود که یکی از مهمترین مؤلفههای میراث مدرس، فقاهت اجتماعی است (مروری بر مواضع فقهی شهید مدرس در مجلس شورای ملی، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، 1379). مطالعه رفتار، بیانات و استدلالهای او نشان میدهد که مدرس برای دین کارکردی اجتماعی قائل بود و حضور فقیه را در مواجهه با مسائل عمومی جامعه ضروری میدانست. بانوی طلبه نیز با توجه به ارتباط نزدیک با مسائل زنان، خانواده و نسل نوجوان، میتواند این نگاه اجتماعی را توسعه دهد و در قالبهای جدید ارائه کند. تولید محتوای دینی دقیق برای مخاطب امروز، حضور در فعالیتهای فرهنگی و فهم عالمانه و پاسخگویی به چالشهای اجتماعی زنان، بخشی از این احیاگری است.
دومین رکن اندیشه مدرس، شجاعت اخلاقی در بیان حقیقت است. شجاعت و حقیقتگویی مدرس، ریشه در غنای نفس و بیاعتنایی او به مطامع دنیوی داشت؛ ازاینرو در برابر سلطه و تحقیر فرهنگی ایستاد و هزینههای آن را نیز پذیرفت (شاخصه های جامعه مطلوب در اندیشه فقهی ـ سیاسی شهید مدرس، مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، ص3). بانوی طلبه میتواند این میراث را با شیوههای متناسب با فضای امروز زنده نگه دارد؛ از طریق حضور در کرسیهای آزاداندیشی، نقد علمی گفتمانهای تحریفکننده هویت زن مسلمان، تولید روایت دینی مستدل و ترویج اخلاق گفتوگو. در جهانی که فضای رسانهای پر از شلوغی و هیاهو است، سخن گفتن مسئولانه و حقیقتمحور خود نوعی کنش سیاسی است.
سومین بُعد میراث مدرس، دفاع از استقلال فرهنگی و هویت دینی است. مدرس سیاست را بدون پاسداری از هویت ملی و دینی بیمعنا میدانست (شاخصههای جامعه مطلوب در اندیشه فقهی ـ سیاسی شهید مدرس، مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، صص11-12). امروز که گفتمانهای رسانهای در حال بازتعریف مفاهیمی چون زن، خانواده و هویت هستند، بانوی طلبه میتواند با تولید روایت دینی مستدل و حضور فعال در فضای عمومی، نقش تأثیرگذاری ایفا کند. این نقش نه از طریق تقابل، بلکه از راه ارائه تحلیلهای عمیق و پاسخگویی محقق میشود: تبیین عقلانی فلسفه احکام، پرداختن به پرسشهای واقعی زنان جوان، معرفی الگوهای زیسته از زنان مسلمان و ایجاد گفتگویی صادقانه درباره چالشهای معاصر. بانوی طلبه وقتی میتواند در این عرصه مؤثر باشد که هم زبان دین را بشناسد و هم زبان نسل امروز را بفهمد.
در کنار این ابعاد، احیای میراث مکتب مدرس مستلزم تحول در رویکرد آموزشی_پژوهشی حوزههاست. بانوی طلبه نمیتواند تنها با آموزش متون کلاسیک، پاسخگوی مسائل پیچیده امروز باشد. او نیاز دارد که در کنار فهم فقهی، با روشهای پژوهش اجتماعی، تحلیل گفتمانی و فهم روانشناختی جامعه آشنا شود. این تلفیق است که میتواند او را به واسطهای مؤثر میان فقه و واقعیتهای اجتماعی تبدیل کند. تجربههای موفق برخی حوزههای علمیه در توسعه رشتههای تخصصی فقه خانواده، ایجاد هستههای پژوهشی مرتبط با آسیبهای اجتماعی، نهادهای نوپیدا، مطالعات جنسیتی و.. نشان میدهد که این مسیر قابل پیمودن است. آنچه نیاز است، تقویت همکاریهای علمی میان بانوان طلبه، توسعه فرصتهای پژوهشی و ایجاد بستری است که در آن صدای عالمانه زنان به بخشی از گفتمان عمومی دینی تبدیل شود.



