یادداشت؛

بخش نخست | روایت یادداشت‌نویسی

یادداشت‌، نه دل‌نوشته است، نه مقاله، نه سرمقاله، نه خبر، نه گزارش و نه تحلیلی بی‌نمک و بی‌روح. یادداشت قالبی ممتاز و متمایز در نوشتار رسانه‌ای است که میان «تأمل شخصیِ نویسنده» و «واکنش به مسئله‌ای همگانی» شکل می‌گیرد. نویسنده با تکیه بر نگاه و تحلیل خود، درباره رخدادی از جهان پیرامون، موضعی کوتاه، روشن و جهت‌‌مند دارد که آن را شیرین و شیوا می‌نویسد

رحا مدیا | سعید احمدی

دیروز، نخستین جلسه دوره تکمیلی یادداشت‌نویسی را در رحامدیا برگزار کردم. دوست داشتم سر و ته آن حرف‌ها را در آن جلسه، بنویسم که شد این‌ها.

بعضی‌ وقت‌ها نوشتن، از مرحله‌ی ابزار بودن، عبور می‌کند. دیگر نه فنی است برای انتقال معنا، نه مهارتی برای نمره گرفتن، نه سازوکاری برای تولید محتوا. می‌شود شکل دیگری از زیستن. آدم احساس می‌کند اگر ننویسد، چیزی از «بودن»ش ناقص مانده؛ انگار بخشی از فهم جهان در درونش گره خورده به واژه‌سازی و جمله‌سازی و ساختن متنی که ردی از خود در آن هست. نوشتن در این فهم تازه، یعنی مواجهه‌ی فعال با فکر، با فرد، با پیرامون. نه آن انشای خشک و تقلب‌شده‌ای که برای کلاس باید بنویسی و نه آن مقاله‌ی علمی‌ای که بی‌لحن است و بی‌جان. نوشتن یعنی خودت را بیندازی وسط ماجرا؛ میان مسئله‌ای فکری یا اجتماعی یا سیاسی و از درونش حرف بزنی. یعنی بنویسی نه برای نهادها، بلکه برای خودِ اندیشنده‌ای که می‌خواهد از انفعال بیرون بیاید. این‌جاست که یادداشت‌نویسی اهمیت پیدا می‌کند. یادداشت، برعکس آنچه در مدرسه یا دانشگاه یاد داده‌اند؛ متنی نیست که از بیرون پر شود؛ از منابع، از نظر دیگران و از قواعد. یادداشت متنی است که از دلِ تو می‌جوشد، از جهانِ زیسته‌ی تو، از مواجهه‌ات با یک مسئله، از جایی که فکر و زبانت به هم می‌رسند.

بارها دیده‌ایم که چطور ساختار رسمی آموزش، نوشتن را از معنا تهی می‌کند. تحمیل قالب‌ها، سلب اختیار از زبان شخصی و تبدیل نوشتن به فرایندی از انتقالی بی‌جان. نتیجه؟ نمره، مدرک، ترفیع و این چیزها که آب هم کف دست هیچ دانش‌آموخته‌ای نمی‌گذارد؛ خواه حوزوی باشد یا دانشگاهی. چرا این را می‌گویم؟ چون خاموشی‌ای که در ازایش به ما تحمیل می‌شود ارزش این حرف‌ها را ندارد؛ خاموشی در بیان، خاموشی در موضع‌گیری، خاموشی در تجربه‌کردن. آموزش و پرورش، آموزش عالی، حوزه و دانشگاه، ته تهش مؤلف می‌خواهند و پژوهش‌گر. این‌ها به سطح نازل قلم هم راضی‌اند. حق هم دارند؛ چون کار خودشان که راه می‌افتد. بیشترش به آن‌ها چه!

مگر می‌شود نویسنده بود و خاموش ماند؟ نویسنده‌جماعت جهان را از منظر خودش می‌بیند؛ نه به‌مثابه مشاهده‌گری بیرونی، که برخاسته از متنِ ماجرا. او معنا را می‌فهمد، بازآفرینی می‌کند و هنرمندانه به آن قالب و کالبد می‌دهد. تألیف‌گران، می‌چینند. پژوهش‌گران، می‌کاوند؛ اما نویسنده، از چیزی می‌گوید که عمیق و دقیق، آن را زیسته است.

یادداشت، تمرین این زیستن‌هاست، تمرین آزادی، تمرینِ بازسازی خودِ اندیشنده، با هر کلمه، جمله و هر سکوتی میان آن‌ها. یادداشت اگر صادقانه، شجاعانه و خلاقانه باشد، می‌تواند اثر بگذارد؛ می‌تواند موضع‌گیری‌ای باشد که جهان را کمی تکان دهد؛ حتی اگر شده در حد یک خواننده. نوشتن، از این منظر، تولید اندیشه است. پالایش آن نیز می‌شود تعیّن‌یافتگی‌اش در زبان؛ نه فقط ابزاری برای بیان؛ بلکه خودِ فرآیند اندیشیدن است. با نوشتن، آدمی فکرش را کشف می‌کند و می‌بیند درباره انواع موضوعات و مسائل، کجای ماجرا ایستاده است. از همین‌جاست که دیگر یادداشت‌نویسی کاری ساده و دم‌دستی به حساب نمی‌آید؛ راهی است برای زیستن آگاهانه، برای بیرون‌زدن از حصارهای ذهنی‌ای که آموزش‌های رسمی دورمان کشیده. یادداشت می‌نویسیم برای اینکه زبان‌مان را دوباره مال خودمان کنیم. برای اینکه در میانه‌ی هیاهوی نقل‌قول‌ها، «ما» همان چیزی را بگوییم که آن را زیسته‌ایم.

یادداشت‌، نه دل‌نوشته است، نه مقاله، نه سرمقاله، نه خبر، نه گزارش و نه تحلیلی بی‌نمک و بی‌روح. یادداشت قالبی ممتاز و متمایز در نوشتار رسانه‌ای است که میان «تأمل شخصیِ نویسنده» و «واکنش به مسئله‌ای همگانی» شکل می‌گیرد. نویسنده با تکیه بر نگاه و تحلیل خود، درباره رخدادی از جهان پیرامون، موضعی کوتاه، روشن و جهت‌‌مند دارد که آن را شیرین و شیوا می‌نویسد. این قالب نوشتاری کوتاه، نغز است و پرمغز. کمی واژه‌ها به معنای تهی‌دستی نویسنده نیست؛ بلکه حاصل مهارت در «فشرده‌سازی معنا» است؛ بی‌آنکه کسی را به گیجی و سردرگمی بکشاند. گاهی یک جمله می‌تواند چنان مایه‌دار و پرمعنا باشد که نوشتاری دراز و درشت نتواند چنین کند؛ مثل ضرب‌المثل‌ها. یادداشت از یک‌سو «واکنش» است و از سویی «تفسیر و تحلیل» و ضلع دیگر آن «فهم عمومی» است؛ نه گفت‌وگویی فقط با نخبه‌ها و زبده‌ها. واکنش است؛ چون به مسئله‌ای جاری و زنده می‌پردازد و تحلیل و تفسیر است؛ چون بنیانی عالمانه و اندیشه‌ورزانه دارد؛ از این‌رو یادداشت بر سه پایه‌ی بنیادین شکل می‌گیرد: «واکنش به مسائل»، «تحلیل و تفسیر» و «مخاطب‌ همگانی». برخلاف مقاله که بر استدلال، منابع و بسط نظریه استوار است، یادداشت نوشتاری است موجز، صریح، شخصی و گره‌خورده در اکنونی‌های جامعه. این اکنون‌گرایی، فقط در زمان نیست؛ بلکه بافت معنایی و زیست ذهنی مخاطب نیز بخشی از موقعیت حال است. یادداشت نمی‌خواهد پاسخی قطعی و جزم‌اندیشانه بدهد یا نظریه‌پردازی کند؛ کارش این است که مخاطب را ببرد به سمت روشن‌گری؛ از دریچه‌ای که چه‌بسا خیلی‌ها از آن به قضایا ننگرند. نویسنده، جایی میان دغدغه‌های شخصی و تحولات بیرونی می‌ایستد و تلاقی این دو را با زبانی دقیق، زاویه‌دیدی سنجیده و حساسیتی اجتماعی بیان می‌کند. این قالب، به مهارت زبانی، حساسیت اجتماعی، دقت تحلیلی و انتخاب زاویه‌دید نیاز دارد. یادداشت، تجلی تفکر در لحظه است؛ نه اندیشه‌ای خام یا احساس‌ها و هیجان‌های گذرا؛ بلکه تقاطع «عقل، عاطفه و زمانه» است. خلاصه کنم که یادداشت، قالبی رسانه‌ای، کوتاه، اندیشه‌محور و مسئله‌گراست که نویسنده با نگاه و دیدگاهی که خود دارد، تحلیلی روشن و بیانی روان درباره مسائل اجتماعی جاری پیش روی می‌گذارد.

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
درباره یادداشت‌نویسی

لینک کوتاه: