رحا مدیا | علیرضا مکتبدار
در خرداد ماه سال 1404 شمسی، خاورمیانه شاهد یکی از مهمترین و حساسترین درگیریهای نظامی دهههای اخیر بود؛ جنگی که به مدت ۱۲ روز میان جمهوری اسلامی ایران و ائتلاف نظامی اسرائیل و ایالات متحده جریان داشت. این جنگ که با هدف تغییر معادلات قدرت در خاورمیانه آغاز شد، نهتنها اهداف موردنظر ائتلاف را محقق نکرد، بلکه به مجموعهای از شکستهای استراتژیک برای آنها و موفقیتهای غیرمنتظره برای ایران و متحدانش انجامید. در این یادداشت، علاوه بر مرور دستاوردها و شکستهای طرفین، به تحلیل عوامل شکلدهنده این نتایج و پیامدهای آنها برای آینده منطقه میپردازیم.
اهداف ائتلاف اسرائیلی – آمریکایی؛ بلندپروازیهای نافرجام
ائتلاف نظامی اسرائیل و آمریکا اهدافی بلندپروازانه برای این جنگ تعریف کرده بود. این اهداف شامل سرنگونی حکومت ایران، ایجاد بیثباتی داخلی، تجزیه کشور، نابودی توان نظامی و هستهای ایران و در نهایت، تضعیف محور مقاومت بود. این برنامهریزی نشاندهنده تلاش مستمر ایالات متحده و اسرائیل برای تغییر نظم منطقهای و حذف ایران بهعنوان یک بازیگر اصلی بود.
با این حال، آنچه در عمل رخ داد، نشان داد که این اهداف بر پایه تصورات اشتباه از تواناییهای ایران و شرایط داخلی و منطقهای طراحی شده بود. در واقع، شکست ائتلاف در دستیابی به این اهداف نهتنها اعتبار نظامی و سیاسی آنها را زیر سؤال برد، بلکه به تقویت جایگاه ایران منجر شد.
شکستهای استراتژیک ائتلاف؛ عواملی که به ناکامی منجر شد
جنگ ۱۲ روزه به مجموعهای از شکستهای استراتژیک برای ائتلاف اسرائیلی – آمریکایی منجر شد. اما چرا این اهداف بلندپروازانه محقق نشد؟ تحلیل عوامل این شکستها میتواند درک بهتری از تحولات منطقهای ارائه دهد؛
- اشتباه در برآورد توان داخلی ایران
یکی از مهمترین دلایل شکست ائتلاف، ارزیابی نادرست از وضعیت داخلی ایران بود. برخلاف تصورات، جامعه ایران در برابر حملات خارجی از انسجام بالایی برخوردار است. این جنگ بار دیگر نشان داد که در زمان تهدید خارجی، اختلافات داخلی در ایران به حاشیه رانده میشود و مردم در حمایت از تمامیت ارضی و حاکمیت ملی متحد میشوند.
- ضعف اطلاعاتی و امنیتی
انهدام ۹۰ درصد از شبکههای جاسوسی اسرائیل در داخل ایران، نشاندهنده ضعف اطلاعاتی ائتلاف بود. این شبکهها که طی دههها توسط موساد ایجاد شده بودند، در جریان این جنگ شناسایی و نابود شدند. این امر نهتنها به شکست عملیات تجاوز منجر شد، بلکه ظرفیت اطلاعاتی اسرائیل را برای سالها محدود خواهد کرد.
- توانمندیهای نظامی ایران
توان نظامی و دفاعی ایران، بهویژه در حوزه موشکی، فراتر از پیشبینیهای دشمن بود. ایران با استفاده محدود از ظرفیت موشکی خود، ضربات سنگینی به اهداف اسرائیلی وارد کرد و نشان داد که توانایی حمله متقابل بهطور گسترده را دارد. این بازدارندگی مؤثر باعث شد که ائتلاف نتواند به اهداف نظامی خود دست پیدا کند.
- ناتوانی در مقابله با اتحاد منطقهای ایران
یکی دیگر از دلایل شکست ائتلاف، ناتوانی آنها در مقابله با محور مقاومت بود. گروههای متحد ایران در منطقه، از جمله حزبالله و گروههای مقاومت در عراق و سوریه، نهتنها تضعیف نشدند، بلکه با اعتمادبهنفس بیشتری به فعالیتهای خود ادامه دادند.
دستاوردهای ایران؛ تقویت جایگاه استراتژیک
در مقابل، ایران توانست از این جنگ بهعنوان فرصتی برای تقویت جایگاه خود در منطقه و جهان استفاده کند. مهمترین دستاوردهای ایران عبارتاند از:
- حفظ توان نظامی و هستهای
برخلاف پیشبینیها، توان نظامی و هستهای ایران تقریباً دستنخورده باقی ماند. حتی حملات محدود به تأسیسات هستهای نیز تأثیر چندانی بر روند غنیسازی اورانیوم نگذاشت. این مسئله نشاندهنده برنامهریزی دقیق و آمادگی ایران برای مقابله با تهدیدات خارجی است.
- نمایش قدرت بازدارندگی
ایران با استفاده از توان موشکی خود و هدف قرار دادن زیرساختهای اسرائیل، ثابت کرد که قدرت بازدارندگی بالایی دارد. این موضوع به تضعیف تصویر بازدارندگی اسرائیل در منطقه منجر شد.
- تقویت محور مقاومت
محور مقاومت بهعنوان یکی از بازوهای استراتژیک ایران در منطقه، از این جنگ با انسجام بیشتری بیرون آمد. تقویت جایگاه حزبالله، گروههای مقاومت در عراق و سوریه و حتی افزایش حمایت مردمی از این محور در برخی کشورهای اسلامی، از دستاوردهای غیرمنتظره این جنگ بود.
- افزایش همبستگی داخلی
جامعه ایران در جریان این جنگ، انسجام و اتحاد کمنظیری از خود نشان داد. این همبستگی نهتنها در میان مردم، بلکه در میان نیروهای سیاسی نیز مشهود بود. حتی منتقدان داخلی حکومت نیز در این جنگ از حاکمیت حمایت کردند.
تحلیل پیامدهای ژئوپلیتیک جنگ
این جنگ پیامدهای گستردهای بر توازن قدرت در خاورمیانه و حتی فراتر از آن داشت. برخی از مهمترین این پیامدها عبارتاند از؛
- تضعیف جایگاه اسرائیل
ناکامی اسرائیل در دستیابی به اهداف خود، به تضعیف جایگاه آن در برابر دشمنان منطقهای منجر شد. شکست سامانههای دفاعی مانند گنبد آهنین و فلاخن داوود، تصویر بازدارندگی اسرائیل را خدشهدار کرد. این امر میتواند به افزایش تهدیدات علیه اسرائیل از سوی محور مقاومت منجر شود.
- افزایش اعتبار ایران در منطقه
ایران پس از این جنگ، بهعنوان یک قدرت بلامنازع منطقهای ظاهر شد. این امر میتواند به افزایش نفوذ ایران در مذاکرات بینالمللی و منطقهای منجر شود و جایگاه ژئوپلیتیک آن را تقویت کند.
- چالشهای جدید برای آمریکا
شکست در این جنگ، چالشهای جدیدی برای سیاست خارجی آمریکا ایجاد کرد. کاهش اعتبار واشنگتن در میان متحدان منطقهای و ناتوانی در مقابله با ایران، میتواند به کاهش نفوذ آمریکا در خاورمیانه منجر شود.
- بازتعریف معادلات قدرت در خاورمیانه
این جنگ نشان داد که معادلات قدرت در خاورمیانه به نفع ایران و متحدانش در حال تغییر است. محور مقاومت اکنون با اعتمادبهنفس بیشتری فعالیت میکند و سیاستهای تهاجمی آمریکا و اسرائیل دیگر نمیتواند بهراحتی به نتیجه برسد.
جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و آمریکا علیه ایران، بهجای دستیابی به اهداف ازپیشتعیینشده، به یکی از بزرگترین شکستهای استراتژیک برای ائتلاف غربی – اسرائیلی تبدیل شد. در مقابل، ایران توانست جایگاه خود را بهعنوان یک قدرت منطقهای و جهانی تقویت کند. این جنگ بار دیگر نشان داد که ایران نهتنها قادر به دفاع از خود است، بلکه میتواند تهدیدات را به فرصتهایی برای تقویت موقعیت خود تبدیل کند.
از منظر استراتژیک، این جنگ یک نقطه عطف در تحولات ژئوپلیتیک خاورمیانه بود. افزایش اعتبار ایران، تضعیف جایگاه اسرائیل و کاهش نفوذ آمریکا در منطقه، از مهمترین نتایج آن بود. در نهایت، این جنگ نشان داد که معادلات قدرت در خاورمیانه در حال تغییر به نفع ایران و محور مقاومت است و نظم جدیدی در حال شکلگیری است که آینده منطقه را تحت تأثیر قرار خواهد داد.