اگر امروز از «بصیرت» سخن میگوییم، نباید آن را به یک توصیهی اخلاقیِ محترمانه اما بیاثر فروبکاهیم.
رهبر انقلاب در پیام راهبردی «حوزه پیشرو و سرآمد»، یک حقیقت مهم را با صراحت بیان میکنند: حوزه صرفاً یک نهاد آموزشی نیست؛ حوزه «خط مقدم جبههی تقابل با تهدیدهای دشمن» است و مهمترین وظیفهی آن «بلاغ مبین» است. این تعبیر، اگر درست فهم شود، جای هیچ تردیدی باقی نمیگذارد که امروز یکی از اصلیترین مصادیق بلاغ مبین، بصیرتبخشی در جنگ روایتهاست. روایتهایی که در فضای مجازی صحنه جنگ را شکل داده و امروز، بلاغ مبین بدون حضور مؤثر در فضای مجازی، ناقص و گاه ناممکن است.
آگاهی منفعلانه یا بصیرت مجاهدانه
بصیرت، صرف دانستن و خبر داشتن نیست. بصیرت یعنی «توان تشخیص حق از باطل در شرایط غبارآلود همراه با تبیین بهموقع و مسئولانه با تکیه بر عقلانیت دینی و تهذیب نفس». امروز جامعه با انبوهی از خبر، تحلیل، تصویر و روایت مواجه است. آنچه کمیاب شده، فهم منسجم و آرامشبخش است. دشمن دقیقاً همین خلأ را هدف گرفته است؛ چه با دروغهای بزرگ و چه روایتهایی دروغ با طعمی از حقیقت، با برجستهسازی انتخابی، با مظلومنمایی حرفهای و با فرسایش روانیِ تدریجی و تضعیف قدرت تحلیل و تابآوری عمومی.
قرآن این صحنه را قرنها پیش توصیف کرده است: «يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا»[1]؛ زخرفِ سخن؛ آراسته، جذاب، احساسبرانگیز، اما تهی از حقیقت. سیل القائات مغالطهآمیزی که در پیام رهبر انقلاب نیز به آن تصریح شده است. قرآن وقتی پیامبر(ص) را در جایگاه دعوت معرفی میکند، تصریح میکند: «قُلْ هذِهِ سَبِیلِي أَدْعُو إِلَى اللّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي»[2]؛ دعوت بدون بصیرت، دعوت پیامبرانه نیست؛ و پیروان پیامبر نیز اگر بیبصیرت عمل کنند، از همان ابتدا از این مسیر خارج شدهاند. رهبر انقلاب بهروشنی بیان کرده است که حوزه موظف است خود را با «فضای رسانهای و مجازی» آشنا کند، قدرت اقناع بیاموزد، شیوهی گفتوگو بداند و بهجای انفعال، موضع ایجابی و حتی تهاجمیِ عاقلانه داشته باشد. این جملات، توصیهی تزئینی نیست؛ نقشهی مأموریت است.
فضای مجازی؛ خط مقدم «بلاغ مبین»
اگر طلبه در فضای مجازی حضور نداشته باشد، یا حضورش احساسی، تند، تحقیرآمیز و واکنشی باشد، عملاً میدان را به جریانهایی واگذار کرده که نه دغدغهی حقیقت دارند و نه خیر مردم را میخواهند. منافقِ امروز، کمتر شعار میدهد؛ بیشتر روایت میسازد. کمتر حملهی مستقیم میکند؛ بیشتر اعتماد میفرساید. دوگانهسازیهای فریبنده دین-معیشت، ایمان-عقلانیت را به راه میاندازد. القای ناکارآمدی و بنبست میکند، دین را از سیاست و اجتماع کنار میزند و اعتماد عمومی به اسلام و کارآمدی اجتماعی و تمدنی اش را تخریب میکند.
این همان خطری است که امام راحل نیز از آن با عنوان تحجّر و تقدّسنماییِ جداکنندهی دین از میدان اجتماع یاد میکردند[3]؛ خطری که بزرگترین هدیه به استعمار و استکبار است.
امیدبخشی با رویکرد عقلانی دینی
یکی از نکات دقیق پیام رهبری، نگاه واقعبینانه و خوشبینانه به مردم و بهویژه جوانان است. جامعهی امروز، جامعهی بیدین یا معاند بالفطره نیست؛ جامعهای است زخمخورده، پرسشگر و حساس. در چنین فضایی، هر سخن نسنجیده، هر تحلیل شتابزده و هر موضعگیری تند، میتواند بهجای بصیرت، بر ابهام بیفزاید. طلبهی بصیر، مردم را «مسئله» نمیبیند؛ آنان را «مخاطب بلاغ مبین» میداند و با زبان فهمپذیر، صادقانه و آرام سخن میگوید، قبل از سخن گفتن، رنج مردم را میشوند، بدون آنکه در دام دشمن بیفتد. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «لا تَقُلْ ما لا تَعْلَمُ، بَلْ لا تَقُلْ كُلَّ ما تَعْلَمُ»؛ هر حقیقتی را، هر زمانی، با هر زبانی نمیتوان گفت. این، نه محافظهکاری است و نه مصلحتاندیشی مذموم؛ این، عقلانیت دینی است.
مجاهدت فرهنگی به جای کنشگری هیجانی
بر اساس پیام «حوزه پیشرو و سرآمد»، رهبری تصریح میکنند که موضع ایجابی و حتی تهاجمی، از موضع دفاعی مهمتر است. طلبهی امروز باید «مجاهد فرهنگیِ تعلیمدیده و مهذّب» باشد. این تعبیر، مسئولیتساز است. مجاهد فرهنگی، روشنگری میکند، نه تحریک؛ تبیین میکند، نه تخلیهی خشم؛ اعتماد میسازد، نه شکاف؛ روایت میسازد، نه صرفاً واکنش نشان بدهد. وقتی دشمن با شوک خبری وارد میشود؛ طلبه بصیر باید با تحلیل عمیق و آرام پاسخ دهد. وقتی دشمن از احساسات مردم نردبان میسازد؛ طلبه باید عقلانیت دینی را تقویت کند. این همان «ادفع بالتی هی احسن» است که قرآن توصیه میکند؛ نه یک توصیهی اخلاقی فردی، بلکه یک راهبرد اجتماعی در شرایط جنگ ارادهها و گرایشها.
تهذیب؛ شرط اثرگذاری بصیرت
رهبر انقلاب بهصراحت تأکید میکنند که تهذیب، شرط اثرگذاری تبلیغ است. طلبهای که در فضای مجازی، گرفتار خودنمایی، خشم، تحقیر دیگران یا طلب دیدهشدن باشد، حتی اگر حرف درست بزند، اثر معکوس میگذارد. مردم پیش از آنکه به کلمات نگاه کنند، به حالِ گوینده نگاه میکنند. اگر حوزه علمیه و طلاب از میدان تهذیب عقب بمانند، کنشگری آنان منجر به آسیبهایی خواهد شد از قبیل: تبدیل شدن بصیرت به دعوا، تقلیل دین به موضع سیاسیِ لحظهای، ناامید کردن مردم به نام تحلیل، درگیر شدن به حاشیهها و غفلت از مسائل اصلی، و بدتر از همه، از دست رفتن اعتماد عمومی.
امام صادق(ع) فرمود: «كونوا لنا زينًا ولا تكونوا علينا شينًا»[4]؛ طلبه، چه بخواهد چه نخواهد، ویترین دین است؛ بهویژه در فضای مجازی که تصویر و لحن، گاه از محتوا مهمتر میشود. رهبر انقلاب هشدار میدهند که اگر کار علمی و تبلیغی به «اظهار فضل و سُمعه» تبدیل شود، مصداق «اتخذ الهه هواه»[5] خواهد بود. این هشدار، امروز در فضای مجازی بیش از هر زمان دیگری مصداق دارد.
بصیرتبخشی در فضای مجازی، امروز یکی از روشنترین مصادیق «بلاغ مبین» است. حوزهی پیشرو و سرآمد، حوزهای است که طلبهی آن، هم اهل تهذیب است و هم اهل میدان؛ هم درد مردم را میفهمد و هم فریب دشمن را میشناسد؛ هم امید میسازد و هم عقلانیت تزریق میکند. در روزگاری که غبار روایتها چشمها را خسته کرده، جامعه بیش از هر زمان دیگری به چراغ نیاز دارد؛ چراغی که نسوزاند، اما راه را نشان دهد. این، رسالت تاریخی حوزه است؛ رسالتی که امروز نامش، بیش از هر چیز، بصیرت است.
مهدی مهدوی-9دی 1404
[1] . سوره انعام، آیه 112.
[2] . سوره یوسف، آیه 108.
[3] . منشور روحانیت.
[4] . مشكاة الأنوار : 134/305 .
[5] . سوره جاثیه، آیه 23.



