رحا مدیا | زهرا ابراهیمی
صادقنیا در مصاحبه اخیرش با سایت اندیشه ما حرفهایی را در رابطه با برنامه حسینیه معلی زده است. بخشی از کلام صادقنیا درست و دقیق است؛ اما در عین حال سخنان او ضعفها و نواقصی دارد که قابلچشمپوشی نیست.
قطعاً توجه به عمق معارف دینی و پرهیز از سطحینگری مورد تأیید و تأکید قرآن و روایات است. فلسفه سفارشهای متعدد قرآن و اهلالبیت علیهمالسلام به تدبر و تفکر نیز چیزی جز معطوف نمودن توجه به عمق معارف و دوری از ظواهر نیست.
طبق همین اصل تولید برنامههای مذهبی که صرفاً هدفشان ایجاد سرگرمی برای مخاطب باشد و غفلت از باطن دین را نتیجه دهد لازم است مورد مذمت قرار گیرند. گاهی هدف یک برنامه صرفاً جذب مخاطب و افزایش تعداد بینندگان است؛ اما گاهی جذب مخاطب و افزایش بیننده نه هدف بلکه از نتایج یک برنامه است و این دقیقاً همان چیزیست که برای حسینیه معلی رخ داد.
صادقنیا معتقد است رسانه میتواند محتوای دینی را تغییر دهد و آن را از امری مقدس به رویدادی صرفاً زمینی تنزل دهد به همین دلیل رسانه را بستر مناسبی برای انتقال مفاهیم دینی نمیداند. به نظر میرسد او به نقش هنر و ابزارهای هنری در انتقال مفاهیم دینی اعتقادی ندارد. در طول تاریخ شعر، خطابه، داستان و انواع هنرها هر کدام در نقش یک رسانه در انتقال مفاهیم مؤثر بوده و هستند.
رسانه ابزار قدرتمندی برای ایجاد ارتباط با مخاطب است. اصلاً همین مصاحبه صادقنیا در بستر رسانه توانسته به انتقال مفهومی که در ذهن او بوده کمک نماید. اگرچه او قصدش آسیبشناسی رسانه بوده؛ اما در اصل نقش مهم رسانه را در این میان نادیده گرفته است. نباید فراموش کرد که تغییرات اجتماعی مثبت یا منفی که در حال حاضر با آن روبهرو هستیم محصول رسانه است و به همین دلیل برنامههای دینی نیز توان ترویج ارزشهای اخلاقی و حتی ایجاد تغییرات مثبت اجتماعی را دارا هستند. پس نمیتوان از ترس سطحینگری، از ظرفیتهای مثبت رسانه در تبلیغ دین چشمپوشی کرد.
نکته دیگری که او در گفتههایش نسبت به آن غفلت ورزیده ویژگیهای نسل جدید است. طبیعتاً مخاطبان عصر رسانه تمایل دارند تا از همین رسانه محتوای خود در زمینههای گوناگون را دریافت کنند؛ بنابراین در این میان کسی موفق است که از رسانه بهترین بهره را ببرد نه اینکه رسانه را حذف نماید. در تبلیغ دین باید به اقتضائات این نسل توجه کرد.
جذب مخاطب و پربیننده بودن یک برنامه میتواند نشان از علاقهمندی مردم به آن برنامه و موفقیت آن برنامه در تأثیرگذاری بر مردم باشد. حسینیه معلی در جذب مخاطب مؤثر بوده و این امر میتواند نشانهای مبنی بر تأثیر مثبت آن باشد. صادقنیا جذب مخاطب را امری جدا از جذبشدن بهسمت تعالیم دینی میداند حال اینکه این دو با یکدیگر منافاتی ندارند.
دین رسانهای یک موضوع است و بهرهبردن از رسانه برای تبلیغ دین موضوعی دیگر، که صادقنیا میان این دو تفکیک قائل نشده است. به نظر میرسد بهتر است بهجای اینکه برنامههایی چون حسینیه معلی را صرفاً ابزاری در جهت دین رسانهای معرفی کنیم با آسیبشناسی دقیق آن از یکسو و ارتقای سواد رسانهای مخاطب از سوی دیگر به تقویت معارف دینی کمک کنیم.
صادقنیا در بخشی از مصاحبهاش به قداست امور مقدس اشاره میکند و معتقد است رسانهای کردن آنها از قداستشان میکاهد حال آنکه مقدس بودن لزوماً به معنی غیرقابلدسترسبودن نیست. پیامبر عزیز با همان وجهه قدسی در میان مردم زیست میکرد و ارتباط صمیمانهای با دیگران داشت.
او در بخش دیگر کلامش بین شادی و خنده تفاوت قائل میشود و خنده را منفی و شادی را مثبت تلقی میکند. این در حالیست که خنده میتواند از مصادیق نشاط و شادی باشد و منافاتی با آن ندارد.