رحا مدیا | زینب تختی
فاصله زمانی و فیزیکی از یک واقعه، عامل رخنهی روایتهای ناقص و جانمایی آنها بهعنوان «همه واقعیت» است. هرچند دستیابی به واقعیت برای افرادی که از جهت زمانی به آن نزدیکترند آسانتر خواهد بود. مخصوصاً اگر اسناد مکتوب آن جریانات به کثرت وجود داشتهباشد. بهعلت قانونی بودن پوشش شرعی، جریانات غیر همسو بهدنبال مستمسکی برای تعارض با این قانون برمیآیند که نتیجه آن تطهیر دیکتاتوری چون رضاخان و خدشه به علمای وقت و اتهام همراهیشان با اصلاحات رضاخانی خواهد بود. نسبت به تصویر فوق توجه به این نکات ضروری است:
در سدهی اخیر و خصوصاً در دورهی پیدایش مشروطیت، کشور ما آبستن حوادث و تحولات متعددی در قالب ورود پدیدهای به نام تجدد قرار گرفت. رضاخان بازیگر اصلی ایجاد اصلاحات جدید در زمینه بسط و گسترش تجدد و مدرنیته در ایران شناخته میشود. فردی مستبد که از هیچ سختگیریای در زمینه مقابله با مظاهر سنت و دین در ایران فروگذار نکرد.
در بررسی اسناد آن دوره واضح میشود که رضاشاه با ارسال ابلاغیه رسمی بهتمامی استانها و شهرستانها و حتی دهکورهها، آنها را موظف به کشف حجاب زنان و بر سر گذاشتن کلاه پهلوی برای مردان میکند. «مارکارت» در کتاب خود بیان میکند که؛ «برداشتن چادر برای زن ایرانی در آن دوره چون درآوردن پیراهن برای زن اروپایی است و به او حس برهنگی میدهد.» البته که رضاخان و عمّال او به برداشتن چادر هم اکتفا نکردند و تا اروپاییسازی ایران و تغییر لباس زن ایرانی پیشروی کردند و در این راه فجایع چون کشتار عظیم گوهرشاد را رقم زدند و تاریخ مملوّ از زنانی است که سالها خود را در خانه حبس کردند تا حیا و عفاف آنها در این تحولات به تاراج برده نشود.
در این بین که روحانیت با ظهور مشروطیت دچار دودستگی عمیقی بین خود شده بود و بیم از بین رفتن شجره طیّبه آن میرفت؛ آیتالله شیخ عبدالکریم حائری با تأسیس حوزه علمیه قم عاملی برای ایجاد نقطهی ثقل در حفظ سنت و نهاد روحانیت گردید. برخی مصرّ هستند که از این شخصیت عظیم روایتی نواندیشانه و سازشکارانه ارائه دهند و ایشان را شخصیتی همراه با اصلاحات رضاشاه جلوه دهند، در صورتی که با نگاه جامعی به اقدامات ایشان میتوان دریافت که سکوت و به ظاهر همراهی ایشان در برخی موضعگیریها بهعلت مصلحت اهمّی چون حفظ اصل نهاد روحانیت بوده است.
در خاطرات بهجای مانده از شخصیت عظیم شیخ عبدالکریم حائری آمده است که ایشان در جلسات خصوصی از خوف تغییر دین مردم و اقدامات رضاشاه به پهنای صورت میگریستند…
حوزه نوپای قم نیز از هجوم رضاشاه مصون نمانده بود و طلاب اجازه تردد با لباس روحانیت در ملأ عام را نداشتند و از خوف حمله سربازانی که بهمحض رؤیت آنها عبا و عمامهشان به غارت میرفت و مورد ضرب و شتم قرار میگرفتند، قبل از طلوع به بیابانهای اطراف قم میگریختند و در تاریکی شب به مدرسه بازمیگشتند.
روایتهای دلبخواه و ندیدن همهی آنچه بوده است خطری سهمگین در کمین تحریف تاریخی است که با فدا شدن خونهای پاک و استقامت و زمانشناسی مردان و زنانی استوار و با هدایت علمای آگاه به مسائل زمانه بهدست ما رسیده است.