به گزارش رحا مدیا، حجتالاسلام والمسلمین مصطفی اسکندری استاد و تاریخ پژوه حوزه علمیه در گفتوگو با پایگاه خبری صدای حوزه درباره سابقه یا تبارشناسی سکولاریسم در حوزههای علمیه گفت: مسئله سکولاریسم به این معنی است که دین نباید در حوزههای سیاسی و اجتماعی دخالت کند و این موضوع در دنیا مسئلهای تازه و محصول غرب بوده و از رنسانس بهبعد مطرح شد و در جهان اسلام سکولاریسم به صد سال هم نمیرسد و با اتمام جنگ جهانی اول ابتدا در جهان عرب این تفکر به وجود آمد و سپس فراگیری داشت.
وی ادامهداد: بنیانگذار این تفکر در جهان عرب افرادی مانند علی عبدالرازق مصری بودند که در ابتدای کار قصد انکار رابطه دین و سیاست را نداشتند و میگفتند اگر پیامبر اکرم (ص) حکومتی تشکیل دادند منش و دستور اسلام نبوده و فقط به درخواست مردم بوده است و این نقطه آغاز این تفکر است، سرچشمه این تفکر در کشور ما نیز به زمان مشروطیت برمیگردد و بنیانگذار و روشنفکران اولیه آن کسانی بودند که یا برای مأموریت سیاسی یا کارهای اقتصادی، تحصیل و یا تفریح به اروپا رفتهبودند و وقتی شاهد رشد مادی آنها شدند نتوانستند علت آن را تحلیل کنند و گمان نمودند که کنار گذاشتن دین از سیاست علت رشدشان است و همین باعث پیدایش آن در کشور ما شد که این نشان از عدم سابقه آن دارد.
سکولاریسم از چه زمانی در حوزه علمیه پدید آمد؟
این تاریخ پژوه در بیان اینکه حوزه علمیه از چه زمانی روی به تفکر سکولاریسم پیدا کرده گفت: اما در حوزههای علمیه این جریان دیرتر به وقوع پیوسته البته بعضی از طلیعههای آن شاید در زمان مشروطیت بوده و بعضی از روحانیونی که در صدر مشروطیت بودند یا افرادی مثل اسدالله مامقانی که توسط مرحوم آخوند خراسانی بهعنوان نمایندهی ایشان به ترکیه اعزام شده بود شاید از اولین افرادی باشند که به تفکرات این چنینی دستیافتهاند.
وی اضافهکرد: نمیتوان از این اتفاق بهعنوان یک جریان نام برد، بعضی از افراد این تفکر را پیدا کردهبودند و تمایل به تفکرات غربی نیز داشتند که منشأ این را میتوان عدم شناخت تفکر غربی و آشنا نبودن با منظومه فکری دین اسلام دانست.
استاد حوزه علمیه ضمن اشاره به اینکه در دوره بعد از انقلاب، سکولاریسم در حوزه علمیه حالت جریانی پیدا کرده عنوان کرد: چون انقلاب اسلامی تأثیرات فوقالعادهای در جهان اسلام داشته جهان غرب به این نتیجه رسید که انقلاب اسلامی بسیار خطرساز است و راههای زیادی را برای برخورد با انقلاب پیش کشیدند و چون هیچکدام کارساز نبوده بهترین راه را از کار انداختن اسلام از این طریق دانسته و گفتند مسائل سیاسی، اجتماعی ربطی به اسلام ندارد که از اینجا بود این تهدیدها و اقدامات آنها به جریان تبدیل شد.
حجتالاسلام والمسلمین اسکندری با بیان اینکه سکولارها معتقدند درباره جریان آنها روایات و آیاتی از قرآن بهعنوان مؤید آنان هست و خود را متکی به این میدانند مطرح کرد: میتوان گفت در حوزهها دو نوع سکولار داریم یک سکولار سنتی که این دسته معتقد است اسلام سیاست دارد ولی آن را فقط معصوم علیهم السلام میتواند اجرا کند، اینها قائل به جدایی سیاست از دین نیستند اما چون در زمان غیبت به سر میبریم نتیجه کارشان سکولاریسم میشود و اینها گروهیاند که به روایت استشهاد میکنند. سکولاریسم دیگر قائل بر این است که دین نباید اصلاً در مسائل سیاسی دخالت کند، برای انسان چهار نوع رابطه را میتوان تعریف کرد؛ رابطه با خدا، رابطه هر شخص با خودش، رابطه انسان با دیگران و رابطه ما با محیطزیست، دینی که جامع باشد باید برای همه این ارتباطات برنامه داشتهباشد که اینها فقط رابطه انسان را به رابطه با خدا محدود میکنند که اصطلاحاً آن را دین حداقلی میگویند.
وی در ادامه به پیدایش این تفکر در حوزه علمیه اشاره کرد و گفت: این تفکر در حوزه از بعد از انقلاب نشئت گرفته و مرحوم آقای شیخ مهدی حائری یزدی پیشقدم در این تفکر بود، او که تحصیل کرده حوزه علمیه و شاگرد مرحوم آیت الله بروجردی در فقه و شاگرد امام (ره) در فلسفه بوده و چون مدتی برای رسیدگی امور دینی دانشجویان و به دستور آقای بروجردی به آمریکا سفر کرده بود و چون فلسفه خواندهبود همین امر باعث شد در آنجا فلسفه غربی را تا مقطع دکتری ادامه دهد، او که بیشتر عمرش را در غرب گذراندهبود بعد از پیروزی انقلاب بهعنوان سرپرست سفارت در واشنگتن معین شد و بعد از مدت کوتاهی کنارهگیری کرد و کتابی با عنوان حکمت و حکومت نوشت؛ کتاب او دو بخش دارد بخشی که میگوید مسئله حکومت امری عرفی است و ربطی به دین ندارد و بخش دوم کتابش ضدانقلاب و ضد ولایت فقیه است. بعد از ایشان دومین نفر در حوزه آقای محمد مجتهد شبستری است که مدتی را در آلمان به سر میبرد و بعد از شهید بهشتی در مرکز اسلامی هامبورگ بود و اواخر سال ۵۷ به ایران برگشت و چون تحتتأثیر تفکرات غربی قرار گرفتهبود این تفکر را پیش گرفت و به حوزه وارد کرد.
امام خمینی فقه ما را همان فقه سنتی جواهری میداند
استاد حوزه علمیه در پاسخ به اینکه آیا سکولاریسم در این سالها توانسته در حوزه قویتر شود بیان کرد: جریان سکولاریسم در حال حاضر در حال رشد است؛ اگر بخواهیم دنبال سابقه باشیم قبل از انقلاب در روحانیت دو تشکل داشتیم: تشکل اول جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود که در سال ۱۳۴۱ با ۴۵ نفر ایجاد شد و تا بعد از انقلاب تعداد آن متغیر بوده و تا ۵۰ نفر هم رسید چون فعالیتهای این تشکل انقلابی بوده همه اساتید انگیزه عضویت نداشتند و اولین تشکّلی بود که اکثریت قریب به اتفاق مجتهد مطلق بودند و بهعنوان قویترین و سالمترین تشکل شناخته شد.
تشکل دوم که سال ۵۶ و قبل از انقلاب ایجاد شد جامعه روحانیت مبارز تهران بود که سران این جامعه مرحوم آیت الله مهدوی کنی، شهید باهنر و مرحوم آیت الله موسوی اردبیلی، آیت الله خامنهای، شهید بهشتی و شهید مطهری بودند و چون با رژیم شاه مخالفت میکردند و علیه آن فعالیت داشتند همه جذب این جامعه نمیشدند، این تشکل برخلاف تشکل جامعه مدرسین گستردهتر شد و عده زیادی از ائمه جماعات استان تهران عضو این تشکل شدند که از همان ابتدا عمدتاً روی مسائل اقتصادی کشور اختلاف داشتند که جمعی از آنها تفکرات غربی داشته و معتقد بودند که دولت در همه موارد باید دخالت کند و در پی پشتوانه فقاهت برای خود بودند و همین امر موجب مطرح شدن فقه پویا گشت، این ابتدای اختلاف و انشعاب در بین جامعه روحانیت شد که امامخمینی (ره) فرمودند فقه ما همان فقه سنتی جواهری است ولی بالاخره طرفداران فقه پویا منشعب و عضو مجمع روحانیون مبارز شدند و بعدها به جریان سکولاریستی پیوستند.
تاریخ پژوه حوزه علمیه به ایجاد مجمع دیگری اشاره و عنوان کرد: در دوره حکومت اصلاحات بعد از سال ۷۶ مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم ایجاد شد که انگیزه اصلی آن مقابله با جامعه مدرسین بوده است.
استاد حوزه علمیه ضمن بیان اینکه سکولاریسم در حال حاضر در حوزه روبهرشد است اظهار کرد: با توجه به اینکه مؤسسات ذیل تفکر سکولار اقدام به برگزاری کلاسها و کرسیهای درس خارج کردهاند سکولاریسم در حال رشد است و هر روز به حوزه ما تفکر آنها تزریق میشود، همچنین عدهای از اساتید که سکولار هستند و به این موضوع معتقدند به حوزه اشکال میکنند و مخالف گرفتن بودجه از دولت هستند و میگویند این موجب دولتی شدن حوزه خواهد شد و اگر حوزه دولتی شود دارای مشکلاتی خواهیم شد مثلاً؛ دولت هر خلاف شرعی را انجام داد دیگر هیچ اعتراضی نمیتواند داشتهباشد که این تفکر را نه امام راحل و نه رهبری و نه هیچیک از مراجع نمیپسندند اما خود طرفداران این تفکر به این موضوع اعتقاد دارند.
حجتالاسلام والمسلمین اسکندری در جواب به این سؤال که آیا سکولاریسم جدید این را میگوید که دین نباید در روزمره وجود داشتهباشد یا منظورشان اینست که فقط در سیاست نباشد و صرفاً اسلام سیاسی را قبول ندارند، گفت: مشکل این تفکر فراتر از اسلام سیاسی است و معتقد است فقط دین در رابطه انسان با خدا و مواقع تنهایی است و در بقیه موارد دین نباید هیچ دخالتی در زندگی داشتهباشد؛ طبق عقیده بعضی که معتقدند سکولاریسم ضد مذهب نیست اما در واقع بدتر از ضد مذهب است چون میخواهد جلوی اجرای دین در جامعه را بگیرد.
وی در ادامه اضافهکرد: طبیعت بشر دینخواه است، او طبق فرموده قرآن اول دینی میخواهد که جلوی آزادیاش را نگیرد و در مرحله بعدی خواستار دینی است که هزینه تراش نباشد، لذا ما باید تلاش کنیم که مردم دیندار شوند چرا که هدایت مردم به دین بستگی دارد اما دین توسل به هر وسیلهای را برای هدایت اجازه نمیدهد اما متأسفانه عدهای معتقدند از طریق تفکر سکولار بهتر میتوان افراد را جذب دین کرد که این تفکر درست نیست ما باید با اخلاق خوش و راه صحیح همان گونه که پیغمبر و ائمه اطهار علیهم السلام و بزرگان ما رفتار کردند بهدنبال جذب مردم به دین باشیم.
آیا حوزه نجف تفکر سکولار دارد؟
استاد حوزه علمیه در بیان اینکه عدهای حوزه نجف را با حوزه علمیه قم مقایسه میکنند و معتقدند سبک مدیریتی آیتالله سیستانی مدلی از حوزه سنتی و سکولار است ولی حوزه قم سیاسی شده است مطرح کرد: اینگونه قضاوت در رابطه با حوزه نجف صحیح نیست و نمیتوان کل حوزه نجف را اینگونه دانست در صورتیکه بزرگان حوزه نجف از قبیل مرحوم میرزا محمدتقی شیرازی در انقلاب ۱۹۲۰ عراق فتوای جهاد علیه انگلیسیها را داد و در بحبوحه همان نبرد خودش از دنیا رفت و مرحوم شیخالشریعه اصفهانی راه ایشان را ادامهداد که چند تن از علما از جمله مرحوم آیتالله سید محمدتقی خوانساری در جنگ شرکت کردند و ایشان در جنگ زخمی شده و چهار سال اسیر انگلیسیها بود، یا مرحوم محمدحسن شیرازی که فتوای تحریم تنباکو را داد که همگی پرورش یافتگان حوزه نجف هستند و اینگونه نیست که حوزه نجف جدای از سیاست باشد.
حجتالاسلام والمسلمین اسکندری یادآور شد: در عصر حاضر نیز مرحوم آیتالله خویی در انتفاضه عراق حکم صادر کرد، یا میتوان به نظرات و ورود آیتالله سیستانی در اتفاقات اخیر عراق نمونهای از فعالیتهای حوزه نجف است. پس اینگونه تصورات صحیح نیستند و تفکر آنها این است که روحانیون پست و سمت دولتی نداشتهباشند.
وی حوزه نجف را نیز دارای دو قشر مخالف و موافق سکولاریسم برشمرد و افزود: باید گفت در حوزه نجف نیز عدهای تفکر سکولار داشتند و بعضی نه، در حوزه قم هم شیخ عبدالکریم حائری خود فردی سیاسی بوده ولی چون زمینه مداخله در سیاست وجود نداشته به آن ورود نکرد وگرنه ایشان مراجعی مانند امامخمینی (ره)، آیتالله گلپایگانی و بزرگان دیگر را تحویل جامعه داد که حضرت امام خود بهتنهایی شاگردان برجستهای تربیت کرد.
تاریخ پژوه حوزه علمیه ضمن بیان اهمیت رسیدگی به مسائل سیاسی و اجتماعی توسط حوزه اظهار کرد: حوزه بهدنبال این است که اسلام را در جامعه پررنگ و ترویج کند، آیا اسلام فقط به نماز و عبادت است؟ باید جو جامعه را براساس اسلام ساخت و بهترین راه برای رسیدن به این مهم داشتن حکومت است. حوزه باید نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی حساسیت داشتهباشد و اسلام باید در زندگی مردم ورود کند چرا که دوری از اسلام عواقب خواهد داشت.
رفع نیازهای علمی جامعه از وظایف طلاب انقلابی
حجتالاسلام والمسلمین اسکندری در ارزیابی آرایش نیروهای انقلابی و بدنه طلاب بیان کرد: بدنه طلاب را میتوان دو قسم نمود، یک قسم اساتید حوزه و دو طلاب حوزه که اغلب این دو قسم از افراد انقلابی و پای کار هستند، طلاب در بدو ورود به حوزه علمیه و تا زمانی که در مدارس هستند انقلابیاند و بعد از ورود به دروس آزاد با توجه به استادی که انتخاب میکنند تغییر رویه میدهند، نکته دیگر اینکه عدهای از افراد این تصور را دارند که انقلابی بودن بهمعنای هیاهو داشتن است و برداشت اشتباه دارند، حوزه انقلابی که امامخمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب به آن اهتمام دارند حوزهای است که بتواند نیازهای نظام اسلامی در جهات علمی و دیگر جهات را پاسخگو باشد.
تاریخ پژوه حوزه علمیه عدم مطالعه تاریخ حوزه را یکی از نقصهای حوزه برشمرد و تصریحکرد: ما در حوزه علمیه نقصهایی داریم که باید برای آنها فکری کنیم و این نپرداختن به تاریخ حوزه یکی از نقصهاست، باید در دورههای تحصیلی تا مقطع سطح تصویری کلی از اسلام به طلبه بدهیم و اهتمام ویژه به آشنایی با آیات و روایات توسط طلبه داشتهباشیم.
وی اضافهکرد: آشنایی گسترده با احادیث و قرآن و داشتن تصویر جامع از دین و تاریخ اسلام و حتی تاریخ ایران و حوزه علمیه از موارد مهمی است که لازم است طلاب به آن تسلط داشتهباشند چرا که مردم از طلبه در نقش امامت توقع اسلام شناسی دارند.