یادداشت؛

«تربیت سیاسی» در اندیشه امامین انقلاب

امامین انقلاب با دو استراتژی، تربیت سیاسی را هدایت کرده‌اند. یکی الگوسازی حضرت امام‌خمینی (ره) با ساده‌زیستی و پاسخ‌گویی به نامه‌های مردم، که الگوی «حاکم خدمتگزار» را نهادینه کرد و دیگری، گفتمان‌سازی با تأکید بر «جنبش نرم‌افزاری» و «پیشرفت علمی».

رحا مدیا | محمدرضا بابایی

«مردم باید خودشان سرنوشت خود را به‌دست گیرند.» این جمله امام‌خمینی(ره) نه شعار که جوهره نظریه تربیت سیاسی در مکتب انقلاب اسلامی است. تربیت سیاسی از نگاه رهبران این انقلاب، فرایندی است که هدف آن نه فقط آگاهی‌بخشی، بلکه توانمندسازی مردم برای تصاحب قدرت و نفی سلطه استبداد و استکبار است. این یادداشت، با بررسی آرای امام‌خمینی و مقام معظم رهبری، الگوی تربیت سیاسی در جمهوری اسلامی را تحلیل می‌کند و این پرسش محوری را پی می‌گیرد که چگونه انتقال قدرت از رأس هرم به پایین، در قالب «مردمی‌کردن حکومت»، تحقق عینی تربیت سیاسی است؟

تربیت سیاسی در گفتمان امامین انقلاب

از دید امام‌خمینی (ره) و مقام معظم رهبری، تربیت سیاسی دو بال اصلی دارد. اول بال اخلاقی به‌معنای تقویت روحیه استقلال، ایستادگی در برابر ظلم، و پایبندی به ارزش‌های اسلامی. امام‌خمینی در وصیت‌نامه سیاسی-الهی خود تأکید کرده‌اند که سیاست ما عین دیانت ماست و هرکه سیاست را امری مستقل بپندارد باید در دیانتش تجدید نظر کرد.

دوم، بال عملی، یعنی آموزش مهارت‌های مدیریت جمعی و مشارکت در تصمیم‌گیری. مقام معظم رهبری در بیانیه مردم‌سالاری دینی (۱۳۸۱)، تربیت سیاسی را آموزش حق‌محوری به‌جای زورمحوری تعریف می‌کنند. در این نگاه، تربیت سیاسی نه آموزش تئوری‌های انتزاعی، بلکه پرورش شهروندانی است که هم «مکتبی» می‌اندیشند و هم «مدبرانه» عمل می‌کنند.

از نظریه تا عمل

مردمی‌کردن حکومت در جمهوری اسلامی، در سه سطح پیاده‌سازی شده‌است. اول، در قانون‌گذاری. اصل ۶ قانون اساسی می‌گوید امور کشور باید با اتکا به آرای عمومی اداره شود. همچنین تشکیل نهادهای مردمی مانند شوراهای اسلامی شهر و روستا (اصل ۱۰۰) برای تمرین همین مدیریت به‌صورت محلی بوده است.

دوم در سطح اجرایی. مانند تأسیس بسیج به‌عنوان نهادی برای آموزش عملی مشارکت سیاسی به اقشار مختلف یا اجرای طرح‌هایی مانند «اقتصاد مقاومتی» که بر خوداتکایی مردم تأکید دارد.

سوم در سطح قضائی با ایجاد «دیوان عدالت اداری» برای نظارت مردم بر عملکرد دستگاه‌ها.

برگزاری انتخابات پرشور حتی در بحران‌هایی مانند جنگ تحمیلی، نشان‌می‌دهد چگونه تربیت سیاسیِ مبتنی بر اعتماد به مردم، به ثبات نظام کمک کرده است.

نقش رهبری در تقویت تربیت سیاسی

امامین انقلاب با دو استراتژی، تربیت سیاسی را هدایت کرده‌اند. یکی الگوسازی حضرت امام‌خمینی (ره) با ساده‌زیستی و پاسخ‌گویی به نامه‌های مردم، که الگوی «حاکم خدمتگزار» را نهادینه کرد و دیگری، گفتمان‌سازی با تأکید بر «جنبش نرم‌افزاری» و «پیشرفت علمی». همواره مقام معظم رهبری نسل جوان را به نقش‌آفرینی در عرصه‌های نوین (مثل فناوری نانو یا هوافضا) ترغیب کرده‌اند.

این نکته در اینجا شایان‌ذکر است که در نظریه ولایت‌فقیه، رهبری نه جایگزین مردم، که ضامن عدم انحراف خواست عمومی از مسیر اسلام است. این همان نقطه تمایز مردم‌سالاری دینی از دموکراسی‌های لیبرال است.

چالش‌های پیشِ رو

علی‌رغم دستاوردهای فراوان، سه چالش اساسی در مسیر پیاده‌سازی این نظریه وجود دارد:

۱.فاصله نظریه و عمل: برخی نهادها به‌جای مردمی‌بودن، به بوروکراسی سنگین مبتلا شده‌اند. تا آنجا که رهبری هم فرمودند گاهی دستگاه‌ها آن‌قدر پیچیده می‌شوند که مردم احساس می‌کنند حرفشان شنیده نمی‌شود.

۲.تهاجم‌فرهنگی: شبکه‌های اجتماعی با ترویج فردگرایی، روحیه مسئولیت‌پذیری جمعی را تضعیف می‌کنند.

۳.اقتصاد ضعیف: فشارهای معیشتی، مشارکت سیاسی را برای بخشی از مردم به اولویت ثانویه تبدیل کرده است.

لذا تربیت سیاسی در گفتمان امامین انقلاب، پروژه‌ای ناتمام است که موفقیت آن در گروِ تحقق دو شرط است؛ «گذار از شعار به سازوکار» و تبدیل مفاهیمی مانند مردمی‌کردن حکومت به قوانین شفاف (مثل تقویت اختیارات شوراها)، و «آموزش نسل جدید» و بازنگری در محتوای کتاب‌های درسی و استفاده از هنر برای تبیین گفتمان انقلاب.

در پایان، جمهوری اسلامی می‌تواند الگویی از تربیت سیاسی به دنیا ارائه دهد که همزمان هم دینی باشد، هم مردمی، و هم پاسخ‌گوی نیازهای جهان پیچیده امروز. کما اینکه بارها دیدیه‌ایم که مردم ایران اگر احساس کنند حرفشان شنیده می‌شود، حتی در سخت‌ترین شرایط هم پای نظام می‌ایستند.

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بررسی مفهومی «تربیت سیاسی» در منظر امامین انقلاب

لینک کوتاه: