به گزارش رحا مدیا، آیت الله احمد عابدی در درس اخلاق نکاتی را درباره علو همت و دنو همت بیان کرد که تقدیم مخاطبان میشود.
علو همت و دنو همت (بلند همتی و سست همتی)
در مقابل علو همت، دنو همت است. یک افرادی همت بلند دارند و یک افرادی سست همت هستند. گاهی بهجای علو همت میگوییم ضعف نفس و قوت نفس. این ضعف نفس، دقیقاً مترادف با دنو همت یا قوت نفس مترادف علو همت نیست؛ ولی قریبالمعنی هستند. یک افرادی ضعیفالنفس و یک آدمهایی قویالنفس هستند. قویالنفس یعنی کسی که «لا تَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَهُ لائِمٍ»؛ در راه خدا کسی او را سرزنش کند، از سرزنش نمیهراسد. این را آدم قویالنفس مینامیم. کسانی هم که کوچکترین ملامتی اعصابشان را بههم میریزد و نمیتواند کار کند این ضعیف النفس هست.
ماجرای احمد امین عراقی
این آقای احمد امین عراقی، نه احمد امین مصری؛ احمد امین مصری آدم ضد شیعه است و خیلی آدم خرابی است و کتابهای بسیار بدی هم نوشته؛ ولی احمد امین عراقی واقعاً آدم بزرگ و متدینی است.
این احمد امین عراقی یک جا در کتابش میگوید که در لندن استاد دانشگاه بودم، هر روز وقت اذان هر سه وعده از خانه بیرون میآیم و دم خانه در خیابان میایستم و اذان میگویم. این قوت نفس است.
اینقدر که پیامبر (ص) درباره اذان فرمود، بعضی گفتند یا رسول الله اینقدر که از اذان گفتن تعریف میکنید در آینده مردم سر اذان گفتن با همدیگر دعوا میکنند. پیامبر (ص) فرمود: نه؛ اتفاقاً زمانی میرسد که اذان هم نمیگویند. کم میشود کسی اذان بگوید. یعنی نوعی ضعف نفس است.
این آقای احمد امین که استاد شیمی بوده میگوید یک امتحان پزشکی در لندن بود، سالی یکبار از دانشجوها امتحان میگرفتند و اگر یک دانشجویی هم به امتحان نمیرسید یا رد میشد، باید یکسال دیگر امتحان میداد. یک روز دانشجوها برای امتحان صف کشیدهبودند و یک دانشجویی دو سه دقیقه دیگر نوبتش میشد که امتحان بدهد، وقت نماز شد. گفت من میروم نماز بخوانم. بقیه گفتند الان نوبتت میشود و اگر امتحان ندهی یک سال عقب میافتی. فکری کرد و گفت به هر حال خدا دستور داده، امتحان هم نگرفتند طوری نیست. احمد امین میگوید این رفت نماز بخواند، وقتی برگشت، نوبت امتحانش هم گذشتهبود و باید یک سال عقب میافتاد. هیأت ممتحنه گفتند این شخص که به وظیفه شرعی خودش اهمیت میدهد اتفاقاً خیلی صلاحیت دارد که پزشک بشود. اصلاً بدون امتحان بهترین نمره را به او میدهیم و قبول است. این چقدر اعتماد به نفس داشت و از یک سال عقب افتادگی واهمهای نداشت و خدا هم بهترش را به او داد و بهترین نمره را هم گرفت. این قوت نفس است.
رشوه احمقانه
بعضی آدمها ضعف نفس دارند. زمانی در یک کتابی خواندم که بنده خدایی پیش پزشک رفت و دکتر نسخه نوشت و گفت شما سرما خوردی و سرکه نخور. این مریض رفت دو تومان پول به این دکتر داد که این را بگیر و به من اجازه بده سرکه بخورم. این خیال میکرد رشوه بدهم و دکتر بگوید سرکه بخور به نفع من است یا به ضرر. اگر دکتر بگیرد و اجازه هم بدهد بخورد که بدتر میشود.
یک چیزهای را نمیشود در آن رشوه گرفت و اگر رشوه بگیرید به ضرر کسی است که میگیرد و میدهد. یک کسی مثلاً رشوه بدهد که ما یک مسأله را اشتباه بگوییم. وقتی یک مسأله را اشتباه بگوییم او یک چیزی بهدست میآورد یا او هم ضرر کرده و من هم ضرر کردم. این ضعف نفس است که گاهی یک حکم خدا را با پولی کم و زیاد کنیم.
زندانی
در کتابی نوشتهبود کسی را به جرم مواد مخدر گرفتند و زندان کردند و در زندان تریاک گیرش نیامده بود و آه و فریاد میکرد. این یک نوع ضعف نفس است ولی گاهی هم در همان زندان است و آدم قوی است. در کتاب الکلام یجرّ الکلام مرحوم آقای زنجانی میفرمود: یک بنده خدایی زندان بود از این زندانیهای ناجور همبود که دست و پایش را زنجیر کردهبودند. اتفاقاً از زندان آزاد شد اما آزاد شدن به این بود که عفو خوردهبود. دو سه روز بعد از آزادی خودش برگشت گفت من عفو را نمیخواهم گفتند برای چی میخواهی در زندان باشی. گفت که غل و زنجیرِ منت سنگینتر از غل زنجیری است که در زندان بود. از اینطور چیزها خیلی هست. اصلاً تاریخ بشر پر از آدمهای ضعیفالنفس یا قویالنفس است.
نماز در هندوستان
یکبار هندوستان بودم. با هواپیما از شهری میخواستم به شهر دیگر بروم. نزدیک اذان صبح هواپیما پرواز میکرد بعد شهر دیگر هم میرسید آفتاب زده بود. در هواپیما هم جای نماز نداشت. با اتوبوسها آمدم پای پله هواپیما، به اینها گفتم من اینجا میایستم میخواهم نماز بخوانم. سجادهام را پهن کردم پای هواپیما گفتم صبر میکنم تا اذان بشود و نماز بخوانم. با اینکه اینها بتپرست بودند، گفتند این به ما توهین میشود که یک مسافر پای هواپیما نماز بخواند. فوری با بیسیم با پلیس تماس گرفتند، پلیس آمد با ماشین من را از پای هواپیما برگرداند و بُرد در سالن یک جایی گذاشت، نماز خواندم. هواپیما را هم نگه داشتند، بهخاطر یک نفر که میخواهد نماز بخواند. این نشانمیدهد که این آدم بزرگی است ولو اینکه بت پرست است. همت بلند دارد.
ترس از مسئولیت
در بحث علو همت و دنو همت یک بحث این است که چیزهایی اسباب ضعف همت است؛ مثلاً آدم چه کار کند همتش پایین میآید. مثلاً با یک آدمهایی نباید نشست و برخاست کرد. با یک آدمهایی نشست و برخاست کنید همت شما سست میشود. یا مثلاً فلان کار را انجام دادن همت آدم را پایین میآورد. یک چیزهایی اسباب علو همت است. بعضی آدمها اینطوری هستند به او بگویی رئیس این اداره بشو دلش میلرزد، بگویی رئیس حوزه بشو جرئت نمیکند و میترسد. اینها ضعف نفس و علو همت نداشتن است.
به یک آقایی برای کاری زنگ زدند، حالا مرجع تقلیدی بود و از دنیا رفته، خدا رحمتش کند. خودش میگفت به من گفتند دلم لرزید. به شخص دیگری گفتند ساواک آمده شما را بگیرد خودش را نجس کرد. این ضعف نفس است.
گزارشگر: بابک شکورزاده