یادداشت؛

تعبد بر مدار تمدن ابراهیمی

عقلانیت مدرن، مناسک قربانی را غیرضرور و خشونت‌آمیز می‌پندارد؛ چرا که نمی‌فهمد گوسفند در این مناسک، نماد است، نه موضوع. نماد آن‌چه در درون ماست و باید در پیشگاه حق ذبح شود. فقه اسلامی، با احکام دقیق ذبح، نه صرفاً یک رفتار عبادی، بلکه مدلی از نسبت انسان با قدرت و مالکیت را سامان می‌دهد.

رحا مدیا | حسین انجدانی

در مناسک توحید، آن‌چه بنیان تمدن الهی را استوار می‌سازد، نه فقط شعائر ظاهری، که سلوک درونی و نحوه‌ی مواجهه‌ی بنده با «امر ربانی» است. و در میان این مناسک، «قربانی» نه‌فقط کنشی آیینی، که صورت تبلور‌یافته‌ی عبودیت در اوج تعبد است.

حقیقت قربانی، در منطق قرآن، تمرین تقرب است: «لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَٰكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَىٰ مِنْكُمْ…». و این آیه، درون‌مایه‌ای از آن دارد که اگر مناسک، از نیت توحیدی تهی گردد، به آیینی بی‌ریشه فرو می‌افتد.

عید قربان، یادگار قله‌ای است که در آن، انسانِ خلیل، خود را در معرض تعارض‌نماهایی چون عشق به فرزند و اطاعت از خدا قرار داد و از این تعارض، با شمشیر تعبد عبور کرد؛ نه با توجیه، نه با تأویل، بلکه با تسلیم.

در مکتب حضرت ابراهیم علیه‌السلام، توحید، تنها نافی اصنام بیرونی نیست؛ بلکه در نفیِ تعلقات درونی نیز تمام می‌شود. و به‌همین دلیل، ذبح اسماعیل علیه‌السلام، ذبح یک انسان نیست؛ بلکه ذبح «تملک انسان بر محبوب‌ترینش» است.

در چنین روایتی از دین، ایمان، هنگامی کمال می‌یابد که عقل، در برابر حکم خدا، نه کرنش عبث‌انگارانه، بلکه سکوت مؤمنانه‌ای برگزیند. عید قربان، جشن عقلانیت تعبدی است؛ عقلانیتی که در برابر امر الهی، نه قیاس می‌کند، نه احتجاج، بلکه تسلیم می‌شود.

در ادبیات شیعی، قربانی، نه فقط شعیره‌ای فقهی، بلکه یک الگوی تربیتی است؛ الگویی که باید در ساحت فردی، اخلاقی، اجتماعی و حتی تمدنی بازخوانی شود.

جامعه‌ای که ذبح را می‌فهمد، جامعه‌ای است که حاضر است محبوب‌ترین خواسته‌های خویش را در مذبح رضای الهی قربانی کند؛ و این یعنی «توحید اجتماعی».

ابراهیم خلیل، اسماعیل را ذبح نکرد؛ بلکه مالکیت نفس را در پیشگاه امر خداوندی سر برید. و از همین‌رو، خداوند نیز «فدیناه بذبح عظیم» را به‌جای ذبح فرزند، رقم زد؛ چراکه قربانی حقیقی، خود ابراهیم بود.

آیین قربان، در ساحت اجتماعی، انکارِ یک نظام معنایی معارض است: نظامی که انسان را به محور لذت، و خواسته را به معیار حقیقت بدل ساخته است. در چنین جهانی، آن‌که بر تمایلاتش تیغ می‌گذارد، نه مرتجع، بلکه معمار یک تمدن متعالی است. آن‌که قادر است از خواستن‌هایش بگذرد، همان کسی است که می‌تواند از خویشتن فراتر رود؛ و این، راز برتری آیین ابراهیمی بر جهان سکولار امروز است.

در روایت عظیم قربانی، آن‌چه اسماعیل را بر مذبح کشاند، صرفاً فرمان نبود؛ تعبد محض بود؛ عبودیتی که حتی عشق پدری را در تراز محبت الهی معنا کرد. و در عصر ما، قربانی حقیقی، ذبحِ تعلقات بی‌قاعده است؛ خواه شهوت قدرت باشد، خواه خودنمایی، خواه بتِ «نفس». اگر در جامعه‌ی امروز، کسانی قادر به قربانی‌کردن شهرت خود در پیشگاه حقیقت باشند، آن‌ها وارثان ابراهیم‌اند.

در مقابل، عقلانیت مدرن، مناسک قربانی را غیرضرور و خشونت‌آمیز می‌پندارد؛ چرا که نمی‌فهمد گوسفند در این مناسک، نماد است، نه موضوع. نماد آن‌چه در درون ماست و باید در پیشگاه حق ذبح شود. فقه اسلامی، با احکام دقیق ذبح، نه صرفاً یک رفتار عبادی، بلکه مدلی از نسبت انسان با قدرت و مالکیت را سامان می‌دهد: این‌که هیچ حیاتی ذبح نمی‌شود، مگر در جهت رضای الهی؛ و هیچ تمایلی ذبح نمی‌گردد، مگر برای عبور به حقیقت.

فقه قربانی، فقهی است که با «حب» آغاز می‌شود، با «امر» ادامه می‌یابد، و با «ذبح» ختم می‌گردد. و این سه‌گانه، فقط در کسانی معنا می‌یابد که اهل «صدق در محبت» باشند. کسی که می‌گوید خدا را دوست دارد، اما حاضر نیست خواسته‌اش را در برابر او قربانی کند، دچار توهم ایمان است، نه تحقق آن.

عید قربان، نمایش تعبد است در تراز تمدن؛ و قربانی، نه فقط کنشی فردی، بلکه اعلامیه‌ای بر ضد تمدن لذت‌محور است. تمدنی که در آن، انسان به محور خواسته‌ها فروکاسته شده، و هر صدایی غیر از تمنیات نفس، باطل تلقی می‌شود. در این منطق، ذبح گوسفند، رادیکال‌ترین نماد عصیان علیه مدرنیته‌ی بی‌حجّت است؛ چراکه در آن، انسان اعلام می‌کند که صاحب اراده‌اش، خود او نیست.

آیا ما، قربانی‌ خود را شناسایی کرده‌ایم؟ آیا آن «اسماعیل» که باید ذبح شود، در وجود ما معلوم است؟ گاه اسماعیل من، «موقعیت» من است، گاه «رأی» من، گاه «آبروی» من. در دنیای شلوغ امروز، هر کس که هنوز توان ذبح چیزی را دارد، بویی از عبودیت برده است؛ و هر که در دام خواسته‌ها اسیر مانده، از بُعدِ قربانی، مهجور است.

این روز، عید آنان است که بند بند وجودشان را بر قبله‌ی اراده‌ی ربانی می‌گردانند و هنوز، حج را نه در سفر به مکه، که در حرکت از خود به خدا می‌فهمند.

این روز شریف، که بهانه‌ی عنایت است و فرصتِ فناء در مشیّت، بر اهل وفا و ولاء، مبارک باد.

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها